آهنگ: مجید درخشانی، آواز: همایون و مژگان شجریان، شعر: اسماعیل خویی
صدای تو، از آن و از جاودان میسراید
صدای تو از لالهزاران که در باد
میآید
صدای تو
از آنسوی شور
ازپشت بیداد می آید
و جان و دل من
دل و جانم
از آن
به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم
که چون کهکشان
حرفی از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ
بر آن شادخواران و اندوه گزاران
ببارد
بشارت .
صدای تو را،
رنگ و بوی صدای تو را، دوست دارم.
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان
در صدای تو آبی ست.
و هر سنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان در صدای تو آبی ست.
اسماعیل خویی
صدای تو را دوست دارم
صدای تو را دوست دارم...
صدای تو را دوست دارمصدای تو، از آن و از جاودان میسراید
صدای تو از لالهزاران که در باد
میآید
صدای تو
از آنسوی شور
ازپشت بیداد می آید
و جان و دل من
دل و جانم
از آن
به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم
که چون کهکشان
حرفی از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ
بر آن شادخواران و اندوه گزاران
ببارد
بشارت .
صدای تو را،
رنگ و بوی صدای تو را، دوست دارم.
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان
در صدای تو آبی ست.
و هر سنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان در صدای تو آبی ست.
اسماعیل خویی