به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۰

علی جباری
فاجعهٔ استکهلم و قدرت استدلال آقای احمد رأفت

احمد راًفت یکی از شرکت کنندگان کنفرانس اولاف پالمه و سخنران کنفرانس های ملیون در آلمان و اتریش  
آقای احمد رأفت در یادداشت کوتاهی در وبلاگ خود - که در وب‌سایت خودنویس نیز به عنوان نویسنده میهمان- باز نشر شده است سرانجام این شجاعت را یافته‌اند تا بعنوان یک و شاید تنها شرکت کننده این کنفرانس- که من از آن به «فاجعهٔ استکهلم» یاد کرده‌ام- از دلایل برگذاری این گردهمایی، اهداف آن -فارغ از حصول و یا عدم حصول- دفاع کنند.

هرچند نفس این عمل شجاعانه که سرانجام پس از روز‌ها فشار افکار عمومی‌ و پرسش‌گری مطبوعاتی اتفاق افتاده است در نوع خود ستودنی است اما اگر کمی‌ موشکافانه به محتوای یاد داشت کم و بیش ۸۰۰ کلمه‌ای آقای رأفت نگاه کنیم شاه بیت مدعای ایشان را در ۳ محور می‌توان خلاصه کرد:

۱- حسادت کودکانه مخالفین این گردهمایی ( فاجعهٔ استکهلم) نسبت به دعوت شوندگان به آن.

۲- بی‌‌اعتمادی به شرکت‌کنندگان که جملگی از نخبگان سیاسی ایرانی هستند (به عبارت دقیق تر آقای رأفت تمامی ۵۰ شرکت کننده در این کنفرانس - منجمله خودشان - را در زمرهٔ‌ نخبگان ملت می‌دانند...درست چیزی شبیه مجلس خبرگان...).

و ۳- هم آوایی مخالفین برگذاری این نوع گردهمایی‌های - مشحون از پنهان‌کاری- با رسانه‌هایی‌ مانند کیهان، رجا نیوز و...

سید ابراهیم نبوی طنز نویس روز آنلاین در کناراحمد راًفت

من بعنوان یکی‌ از غیر قابل انعطاف‌ترین طرفداران رواج «شفافیت» و پاسخ گویی در سپهر عمومی و اجتماعی البته سر آن ندارم که با آقای رأفت کلنجار بیهوده روم و وقت ایشان و خوانندگان را بیهوده تباه کنم اما اجازه می‌خواهم چند سوال کوچک را فهرست‌وار به حضور حضرت آقای رأفت - که اکنون به ستایش‌گر شجاعت و اعتماد به نفس مثال زدنی‌‌شان تبدیل شده‌ام -تقدیم کنم:
الف-حسادت معمولاً نسبت به موفقیت‌ها و کامیابی‌های شخصی‌ افراد و اشخاص اعمال می‌شود و ناگفته پیدا ‌ست که ناکامی «یتیم» است.
آیا ممکن است آقا رأفت به ما خوانندگان بفرمایند که ایشان چه کامیابی‌های - حتی پیش پا افتاده - در طول بیش از ۴۰ سال زندگی‌ حرفه‌ای خود بعنوان خبرنگار و یا روزنامه‌نگار تحصیل کرده‌اند که ما از آن بی‌خبریم و در نتیجه به آن «حسادت» می‌ورزیم؟! آقای رأفت اگر خواستند می‌تواند از زندگینامه شغلی‌ و یا حتی شخصی‌ رفیق شفیقشان آقای «نوری‌زاده» هم کمک بگیرند مطمئن باشند که ما سخاوتمندانه هر امتیازی که در این راه بدست بیاورند به حساب شخصی‌ ایشان واریز می‌کنیم.

ب- با نهایت احترام به بقیه شرکت کننندگان در گردهمایی «فاجعهٔ استکهلم» آیا تقاضای زیادی است اگر که از آقای رأفت بخواهیم تنها ۲ نخبه از این جامعه ۵۰ نفری را برای ما نام ببرند؟ تنها به یک شرط که ایشان پیش از آن تعریف نسبتا روشنی از نخبگی و استاندارد نخبگی بدست دهند؟

ج-‌آیا این استدلال از آقای رأفت و همگنان ایشان پذیرفته است که اگر رجا نیوز و یا کیهان و یا جمهوری اسلامی در تمامیت‌اش با امری مخالف بود، دیگران از بیم آنکه مبادا در چشم آقای رأفت هم ردیف کیهان و حسین شریعتمداری بحساب آیند لاجرم باید از در موافقت درآیند!؟ از یاد نبریم که سال‌ها پیش از آقای رافت، آقای خمینی معیار درستی یا نادرستی انقلابیون را، موافقت یا مخالفت رادیو بی‌بی‌سی فارسی می‌دانستند (خمینی ظاهرا گفته بود: هر جا که دیدی بی‌بی‌سی و رادیو اسرائیل با شما مخلفت کردند بدانید که در صراط مستقیم حرکت می‌کنید).
آقای رأفت لطف کنند ربط این استدلال‌شان را با قهقهه «مرغ پخته» روشن کنند قول می‌دهم بقیه معاذیر و استدلالات ایشان را از این پس چشم بسته قبول کنم.

برگرفته از خودنویس