به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۰



 ای سبز، ای هموطن رنگی، سالگرد انقلاب مبارک       
«- شما چرا دنبال خمینی رفتید؟ - والله کتاب توضیح المسائل را نخوانده بودم. / - شما چرا به جمهوری اسلامی رأی دادید؟ -برای اینکه شاه نگذاشته بود توضیح المسائل امامخمینی را بخوانیم./ – به نظر شما اگر ملت توضیح المسائل را خوانده بود، دنبال آخوند جماعت میرفت؟ -غیر ممکن است. اگر حتی یکی از مسئله های توضیح المسائل را ملت خوانده بود محال بود اختیار مملکت را به هیچ آخوندی بدهد.»
ملت قبول؟ این دیالوگ ها، این گفتگوها، به گوشتان آشناست؟ بارها یکی از این پاسخ ها را حوالۀ یکی از این پرسش ها نکرده بودید؟ بارها با یکی از این جواب ها برائت خود را به ثبوت نرسانده بودید؟ بله؟ بعله!

خوب، حالا من از تو میپرسم: هموطن جان! توضیح المسائل را نخوانده بودی، حرف های بختیار را هم نشنیدی؟ چی؟ جوّگیر شده بودی؟ بیچاره تو. بیچاره من. بیچاره بختیار.

خوب، حالا بگذریم. من هم مثل تو. ولی بیا از گذشته عبرت بگیریم هموطن. فردا نگوئیم:
هشت سال نخست وزیری میرحسین را ندیده بودم! - شاه نمیگذاشت کروبی را در ریاست مجلس اسلامی ببینم! - ساواک نگذاشته بود بفهمم که موسوی نفر سوم حکومت جهل و غارت و تیرباران و دار و قتل و جنایت بوده است! - تیمسار نصیری مانع شد که ببینم چگونه کروبی حکم حکومتی را به نمایندگان حُقنه میکند! - ثابتی نگذاشت بفهمم خاتمیجون مسئول ستاد تبلیغات جنگی بود که بچه ها را از سر کلاس روی مین میفرستاد! ...

راستی برای موسویگری امروز و کروبیگرائی اکنونت فردا چه جوابی داری هموطن؟ .... هان؟ چی گفتی؟ .... جوابی نداری؟ .... آه. دلم برایت سوخت هموطن! . ... فکر کن ... فکر کن شاید یک جوابی پیدا کنی .... پانزده ثانیه فرصت داری. .... کم است؟ ..... پانزده روز، ... پانزده ماه، ... پانزده سال، ... پانزده سال دیگر هم رویش .... بالأخره ... آهان پیدا کردی؟ .... چی؟ .... بلندتر بگو! .... آهان، فکر میکنی اینها عوض شده باشند؟ آفرین! آفرین! دیدی گفتم بالأخره یک جوابی پیدا میکنی! ایرانی باهوش است! پس فکر میکنی، یعنی امیدواری که اینها عوض شده باشند. تضمینش کجاست؟ حالا آنهائی که از اول مثل عوض شدۀ اینها بوده اند و نیازی به پوست انداختن ندارند، مگر چه ایرادی دارند که دنبال زاپاس پنچرگیری شده میروی هموطن؟

از شما چه پنهان منِ لاغگو توضیح المسائل امامخمینی را خوانده بودم، چند بار هم خوانده بودم. اما در آستانۀ انقلاب چون دیگر امام از جماع با حیوانات و بول رو به قبله و غایط قبل از افطار حرف نمیزد، حتم کردم که عوض شده. بعد از انقلاب فهمیدم امام تقیه میکرده و تقیه اش را به من تنقیه میکرده.

نه هموطن! نه تو عوض شده ای، نه من، نه میرحسین، نه کروبی، نه نسل قبل، نه نسل بعد.

سبز من! هموطن من! سبز هموطن من! هموطن سبز من! رنگ را داده ای نیرنگ را گرفته ای؟ یا نه، تو از آن سبزها نیستی. تو سبزت را تمیز و پاکیزه مچ بند میکنی به دست می بندی، شال میکنی بر گردن می پیچی، پیرهن میسازی بر تن میکنی و آلودِۀ فریبش نمیکنی.

.ای سبز، ای هموطن رنگی، سالگرد انقلاب مبارک!

گویا