به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۴

آیا راه حل آقای نوری علا، برخلاف منافع ملی است؟ بخش دوم

ناصر پاک نژاد

ثبات و امنیت کشور

در بخش اول (1) نوشتارم، راه حل ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی آقای نوری‌علا را از زاویه تأمین منافع ملی بررسی کردم و مستدل مشخص نمودم، برای اینکه شرایط برچیده شدن هرچه سریع‎تر رژیم فراهم گردد و منافع ملی‎کشور بیش از این نابود نگردد، می‎‎بایست همه طیف‎های سیاسی باورمند به استقرارحاکمیت ملی با یکدیگر همبسته شوند، و راه حل ایشان به دلیل اینکه نمی‎تواند همه طیف‎های سیاسی را گردهم آورد، تأمین کننده منافع ملی نیست.
از این‎رو باید راه حلی را دنبال کرد که همه طیف‎های سیاسی باورمند به حاکمیت ملی مخالف رژیم بتوانند در آن حضورداشته باشند.

بر این اساس، یگانه راه حلی را که میتواند این مهم را محقق کند، ایجاد « جبهه آزادیخواهی، یا جبهه دگراندیشخواهی، یا جبهه ضد دیکتاتوری، ضداستبدادی» میدانم.
وظیفه جبهه آزادیخواهی، فقط دربرقراری آزادیهای سیاسی تضمین شده در هر شکل از نظامهای سیاسی منتخب مردم در فردای ایران است.
 بخش دوم
اکنون در این بخش می‎خواهم از زاویه«تأمین ثبات و امنیت کشور» پس از برچیده شدن رژیم به بررسی آلترناتیو سکولاردمکراسی آقای نوری‌علا بپردازم، و به طورمستدل اثبات کنم در راه حل فوق ، نه‎تنها اصول مربوط به کار رعایت نشده ، بلکه تأمین کننده ثبات و امنیت کشور، به بهترین شکل ممکن پس از سقوط رژیم نیز نخواهدبود. در نتیجه از این زاویه هم، تأمین کننده منافع ملی‎مان نمی‎تواند باشد.
اصولاً هر شخص یا جریانی که بخواهد راه حل سیاسی- مبارزاتی ارائه دهد،می‎بایست اصول و مبانی سیاست ومبارزه را بنا به شرایط، در آن رعایت کرده باشد، در عین حال تأمین کننده منافع ملی نیز باید باشد.
به طور مثال، اگر راه حلی موجب ایجاد نا امنی یا جنگ داخلی و تجزیه کشورشود، و نتواند ثبات و امنیت کشور را در فردای ایران به بهترین شکل ممکن تأمین نماید، چنین طرحی نه تنها اصولی نیست ، بل‎که برخلاف منافع ملی هم است.
زیرا که، حفظ یکپارچگی ایران و حفظ امنیت مردم و کشور، در چارچوب منافع ملی قراردارد و رعایت و تأمین آن الزامی است.
هم‎چنین اگر راه حلی ارائه شود که موجب ماندگاری رژیم یا طولانی‎تر شدن بقای رژیم شود، این راه حل نیز برخلاف منافع ملی خواهد بود. زیرا که، موجب نابودی هرچه بیش‎تر منافع ملی‎مان توسط رژیم خواهدشد.
پس راه حل درست آن است که بتواند همه جوانب مبارزاتی، بر اساس اصول مربوط به کار رعایت شود، همچنین منافع ملی نیز تأمین گردد و موجب به خطر افتادن آن نشود.
یکی ازاصل‎هایی که در اصول مبارزه مشاهده می‌شود، به کارگیری استراتژی است که بتواند با کم‎ترین هزینه ممکن، و با کم‎ترین صدمات ممکن، ودرکوتاه‎ترین زمان ممکن، به هدف یا اهداف خود برسد. و اساساً چنین اصلی درراه حل آلترناتیو سکولاردمکراسی آقای نوری‌علا رعایت نشده است. زیرا یکی از مهم‎ترین نکات رعایت این اصل، با حضورهمه طیف‎های سیاسی باورمند به حاکمیت ملی امکان‎پذیر است.
هم‎چنین، یکی دیگراز موارد بسیارمهم درارائه هرطرح مبارزاتی، تأمین ثبات و امنیت کشور پس از برچیده شدن رژیم، به بهترین شکل ممکن می‎باشد. و تأمین آن نیز، هنگامی ممکن است که همه مردم احساس کنند، کشور به واقع مال خودشان می‎باشد، و سود و زیانش، در واقع به خود آنان برمی‎گردد.
از آنجائی که هر یک از نیروهای سیاسی، به نوعی تفکرات بخشی از مردم را درعرصه سیاست و جامعه منعکس می‎کنند، ازاین رو، راه حل نیز باید به گونه‎ای باشد که دربرگیرنده همه این نحله‎ها شود.
و آن راه حل، بجز ایجاد «جبهه آزادیخواهی» نیست، که در آن هم اصول کار رعایت شده باشد و هم بتواند به بهترین شکل ممکن، ثبات و امنیت کشور را تأمین کند.
هرراه حلی بجز جبهه آزادی‎خواهی، ضمن آن که موجب طولانی شدن مبارزات خواهد شد،هزینه و صدمات مبارزات را نیزافزایش خواهد داد. درعین حال نمی‎تواند به بهترین شکل ممکن تأمین کننده ثبات وامنیت کشوردرفردای ایران باشد؛ و بدیهی خواهد بود که شاهد آن باشیم، به نام برخورد با ضدانقلاب، همان کارهایی صورت گیرد که این رژیم انجام داده است.
درهرصورت، آنچه می‎توان از مطالب بالا نتیجه گرفت، این است: راه حل آلترناتیو سکولاردمکراسی، نه میتواند تامین کننده ثبات و امنیت کشور به بهترین شکل ممکن باشد، و نه خواهد توانست آزادی و دمکراسی را برقرار کند.  از این رو، یگانه راه حلی که می‎تواند بر مشکلات فائق آید و فضای لازم را برای هرگونه اقدامی که از سوی بدخواهان و دشمنان ایران و ایرانی، که موجب نا امنی و تضعیف کشور می‎شود بگیرد، هم‎چنین منافع ملی‎مان را تأمین کند، فقط ایجاد جبهه آزادیخواهی است و بس.
اکنون در ادامه ، بدون آن که وارد جزئیات «پیمان نامه عصرنو»ی آقای نوری‌علا شوم، وبه مسایلی که هر طیف ازاپوزیسیون نسبت به آن انتقادها ویا مخالفت‎هایی دارند بپردازم، تنها بر بند سیزده آن که درارتباط با حکومت غیرمتمرکز (فدرال)است، انگشت می‎گذارم.
نخست : آنچه تا کنون و به طور نزدیک به یقین (۹۹/۹۹%) مسلم شده است و نمی‎تواند موجب نزدیکی بین نیروها در این مقطع گردد؛ همانا موضوع حکومت غیرمتمرکز، آن هم از نوع فدرالیسم است.
موضوعی که پافشاری برآن دراین مقطع، جز ماندگاری رژیم و نابودی هرچه بیش‌ترمنافع ملی‎ایران وبه فلاکت افتادن هرچه بیش‎ترمردم و ویرانی کشور و… مفهوم دیگری ندارد.
و نکته جالب‌تراین است، آنانی هم که باورمند به حکومت غیرمتمرکز به اشکال گوناگون هستند، درمیان‎شان اختلافات اساسی دراین خصوص وجود دارد، و طرح و برنامه مشترک و مشخصی که قابل اجرا باشد ندارند تا حداقل ذهنیت‎ها برای تصمیم گیری سریع‎تر نمایندگان مردم در فردای ایران آماده‌تر باشد.
دوم : اساساً لازمه داشتن طرح مشخص برای حکومت غیرمتمرکز، نیازمند کارشناسی‎های بسیاردقیق است، که انجام آن، به هیچ‎‎وجه در خارج از کشور امکان پذیر نمی‌باشد.
سوم: پرداختن به این موضوع بسیار مهم، که درواقع جزو حق انتخاب مردم است، درحیطه وظایف هیچ یک ازکنش‎گران سیاسی نمی‎باشد. زیرا که هیچ یک از اشخاص و جریانات، وکالتی از طرف مردم ندارند که بخواهند در مواردی که حق آنان است، پیشاپیش وارد گفتگو و تصمیم گیری و توافق شوند.
آنچه در حیطه وظایف همه کنشگران سیاسی است، فراهم آوردن شرایط رسیدن به حق انتخاب آزاد همه مردم و تضمین آن برای همیشه است.  تنها با تحقق این مهم، خود و همه مردم می‎توانیم، در شرایط فضای آزاد و دمکراتیک آینده، با خیالی آسوده‎تر، بدون هراس از زندان و شکنجه و اعدام و محروم شدن از حقوق شهروندی، به بهترین تصمیم‎ها با توجه به میزان آگاهی‎های جامعه برسیم.
اما با تمام این تفاصیل فرض کنیم، برخی ازاشخاص یا جریاناتی، ادعای نمایندگی مردم را داشته باشد،ازآنجائی که بقیه اشخاص وجریانات دیگرچنین ادعایی ندارند، بازهم توافق همه طیف‎های سیاسی نمی‎تواند صورت گیرد.
از این رو، هر نوع پافشاری بر مشخص کردن آن مواردی که درحق انتخاب مردم است، از سوی هر شخص یا جریانی صورت گیرد، بدیهی است که نمی‎تواند تأمین کننده منافع ملی باشد، و به تبع آن امنیت و یکپارچگی کشور را نیز با خطر جدی روبرو می‎سازد.
همان‎طورکه ملاحظه شد، از «پیمان نامه عصرنو»ی آقای نوری‌علا، پاسخی که به دست می‎آوریم این است که: تلاش در جهت ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی، یک بُعدی است و معنایی جز ماندگاری رژیم ندارد.
مناسب خواهدبود این سئوال را هم از آقای نوری‌علا بپرسم:
شما بر اساس کدام مرحله از مراحل مبارزات زیر، به راه حل ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی رسیدید؟
  • مرحله کسب قدرت سیاسی یک جریان خاص؟
  • مرحله تحقق نسبی یا حداکثری خواست‌ها؟
  • مرحله نجات ایران و ایرانی؟
هرچند آقای نوری‌علا تا کنون مشخص کرده که پاسخ‎گوی سئوالات اساسی نیست، اما با این همه برای آنانی که با وی همراهی می‎کنند، جهت روشن شدن بیشتر ایرادات آلترناتیو سکولاردمکراسی، به موضوع مهم دیگری اشاره و پرسشی را مطرح می‎کنم.
فرض کنیم، راه حل آقای نوری‌علا جواب داد و آلترناتیو هم درست شد و رژیم را نیز توانست منحل کند.
سئوال این است:
آیا اشخاص یا جریان‎هایی که با راه حل سکولاردمکراسی همراه نبوده‎اند، اجازه خواهند یافت تا تشکل حزب و سازمانی‎شان را داشته باشند و برای کسب قدرت سیاسی فعالیت کنند و احتمالاًعلیه سیاست‎های‎تان قلم بزنند و سخن بگویند؟
تصور می‎کنم، پاسخ‎رهروان ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی مثبت باشد و گفته شود: بله که اجازه خواهیم داد.
آنگاه بلافاصله این پرسش مطرح می‎شود:
حال که شماها چنین اجازهای خواهید داد، آیا به نظرتان غیرمنطقی و غیراصولی نیست که با همه آنانی که خواهان حاکمیت ملی و مخالف رژیم هستند، از همین امروز همکاری و همبستگی نداشته باشید؟
آیا سهیم نکردن دیگر طیفهای سیاسی در مبارزه، هزینه مبارزه را افزایش نخواهد داد؟
از طرفی یک سئوال اساسی دیگری وجود دارد:
به واقع ضمانت وعدههای‎‎تان در کجا است؟
آقای نوری‌علا، در پاسخ به این سئوال (نقل به مضمون) گفته‌اند: ما به برنامه‎های‎مان وفا داریم. هر چند که در فردا امکان دارد که  بگوئیم خدعه کردیم!
آیا پاسخ آقای نوری‌علا، پاسخ شما رهروان پروژه «سکولاردمکراسی» نیز می‎باشد؟
اگر چنین باشد، آیا خود شما حاضرید در امری بدون مطالعه و تضمین، سرمایه‌گذاری مالی کنید؟
اگر بگوئید، نه.
به شماها خواهم گفت: پس چطور حاضرید که مردم مهم‎ترین سرمایه زندگی‎شان، که جان‎شان باشد، در راهی که برایش تضمینی ندارید، با شماها همراه شوند؟
مگر به سبعیت و جنایتکاری رژیم واقف نیستید؟
اگر می‎دانید، پس این را نیز باید بدانید که مردم حاضر نخواهندبود بدون آگاهی و بدون اطمینان از تضمین وعده‎ها، کوچک‎ترین همراهی را با شخص یا جریانی داشته باشند.
اگرهم در پاسخ به سئوال بگوئید: بلی؛ سرمایه‌گذاری می‎کنیم.
آنگاه یقین بدانید که این مردم درهیچ شرایطی حاضر نخواهند بود که رهبری مبارزات‎و اداره کشور را به شماها بسپارند.
این را اگرنمی‎دانید، بدانید: اکثریت مردم امروز، اکثریت آن آدم‎های سال ۵۷ نیستند و حاضرنیستند چشم‌بسته با شخص یا جریانی همراه شوند. همان طورکه تا کنون، نه با شما و نه با شخص و جریان دیگری همراه نشده‎اند.
خلاصه کلام ، از هرزاویه‎ای به راه حل ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی آقای نوری‌علا و یاران‎شان بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که هم به لحاظ اصول مربوط به کار،و هم به لحاظ تأمین منافع ملی، راهکارشان کاملاً اشتباه است و قابل قبول نمی‎باشد و نتیجه این راهکار، جزماندگاری رژیم و نابودی هرچه بیش‎تر منافع ملی‎مان، نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت.
از این رو، آوردن استدلا‎هایی چون «رژیم مذهبی است، آلترناتیوش نیز باید سکولار باشد!» با منطق اصول و مبارزه و تأمین منافع ملی به هیچ‎وجه هم‎خوانی ندارد وغیرمنطقی است.
اگر از نظریهپرداز آلترناتیو سکولاردمکراسی پرسیده شود، برتریها یا مزیت‏های ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی در امر مبارزه، برای گذار از رژیم را بر شمارید، به یقین نخواهند توانست حتی یک مورد را ارائه دهند.
اما راه حل جبهه آزادی‎خواهی دارای مزایای بسیاری است که مهم‎ترین آن، شامل موارد زیراست:
  1. ایجاد تفاهم و توافق ملی درکوتاه‎ترین زمان ممکن
  2. ایجاد آلترناتیو دمکرات و قدرتمند دربرابر رژیم
  3. برقراری تضمین شده آزادی‎های سیاسی در هر شکل از نظام‎های سیاسی منتخب مردم
  4. تأمین ثبات و امنیت کشور به بهترین شکل ممکن، بعد از برچیده شدن رژیم و در فردای ایران
در پایان ضرورت دارد به همه کنش‎گران سیاسی باورمند به ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی که در این تشکل عضویت یا با آن همراهی دارند، بگویم :
من تلاش کردم بر مبنای اصول مربوط به کار، به طور مستدل اثبات کنم، راه حل ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی، نه با اصول مبارزه با رژیم ضد ملی- ضد مردمی حاکم بر ایران و ایرانی همخوانی دارد و نه تأمین کننده منافع ملی ما میباشد.
ازاین رو، به عنوان هموطن شما انتظار دارم به فوریت هرچه تمام‎تر خط ومشی تشکل خودرا درراستای تامین منافع ملی، و درجهت ایجاد همبستگی ملی متمرکز نمائید.
مگر این که به واقع بتوانید به طورمستدل ایرادهای گرفته شده را پاسخ دهید.
به هر حال خود را موظف می‎دانم بگویم، برای تحقق همبستگی ملی دو راه حل بسیار کوتاه وجود دارد:
  1. تلاش در جهت ایجاد جبهه آزادی‌خواهان
  2. تلاش در جهت تکوین گفتمان ملی بر پایه منافع ملی جهت پیدا کردن بهترین راه حل برای نجات ایران و ایرانی.
فراموش نکنید، بیش‎ترین مسئولیت تأمین منافع ملی به عهده کنش‎گران سیاسی است. از این رو، ارجح قرار دادن تأمین منافع ملی نسبت به  باورهای شخصی و گروهی‎خود، دراتخاذ تصمیمات و اقدامات هر یک از کنش‎گران، اصلی بسیار مهم می‎باشد که عدول از آن هم‎چون سال ۵۷ می‎تواند فاجعه‌بار باشد.
آنچه در پایان این نوشتار میتوانم اضافه کنم، این است:
علت به چالش کشیدن راه حل آقای نوری‌علا، نه خود ایشان، زیرا که در مورد ایشان به قضاوت رسیدهام، بلکه نخست، برای تأمین منافع ملی و در جهت حفظ یکپارچگی و ثبات وامنیت کشور و ملت در فردای ایران است.
دوم ، برای آگاهی هر چه بیشترهموطنان، و رهروان راه عدالت وآزادی و ترقیخواهی و میهن دوستان که بدون مطالعه دنباله‌روی از این و آن نکنند.
سوم، برای اعضاء و پیروان جنبش سکولاردمکراسی است که در چند روز آینده نشستی را در فرانکفورت آلمان خواهند داشت.
من با شرح ایرادات ایجاد آلترناتیو سکولاردمکراسی انتظاردارم در صورتی که ایرادات ذکر شده، بر خلاف اصول و مبانی کار است، پاسخ صریح و روشنی در ردّ آنها ارائه دهند.
در صورتی هم که، ایرادات را منطبق با اصول و منطق ارزیابی نمودند، درخواست دارم فعالیتهای خود را در راستای دو پیشنهاد بالا بهبود بخشند و متمرکز کنند. زیرا ماندگاری یک روز بیشتر این رژیم مساوی است با نابودی هر چه بیشترمنافع ملی همه ما.
پاینده ایران
برقرارباد آزادیهای تضمین شده سیاسی درفردای ایران
ناصر پاک نژاد
----------------------- 
(1)             - لینک بخش اول نوشتاردرسایت کیهان لندن
لینک بخش اول نوشتاردر سایت ایران گلویال
لینک بخش اول نوشتاردرسایت احترام به آزادی