محمد تقی امانی |
در نظر اول این روایت شبیه داستان سازی و قهرمان پروری هاست. یادآور شخصیت های کتابهای رمان حماسی است. اما حقیقت است و علی مهدیزاده چنین بود. گویا شخصیت او را از درون کتابهای رمان ماکسیم گورکی استخراج کرده باشی و یااز خرمگس اقتباس کرده باشی. جای خالی رمان نویس های کشورمان شدیدا احساس میشود. علی اما همینطور بود که نوشتم و کینه ای بسیار به آزادی کش ها از همه نوعش داشت. آنروز علی و رحیم هر دو از تیررس گلوله های ارتشی ها ی مستقر در این بخش از دانشگاه تهران در امان ماندند اما نمیدانستند که از خاکستر خاندان دیکتاتوری پهلوی اژدهائی خونخوار بر خواهد خواست و سالها بعد به زندگی اثرگذار و شرافتمندانه آنها پایان خواهد داد. ادامه مطلب