به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۶

هفت پیامد فقر در جامعه ایران

بنا به اتفاق نظر میان کار‌شناسان و بخشی از سیاستمداران جمهوری اسلامی (از هر دو جناح) حدود دو سوم جامعهٔ ایران زیر خط فقر نسبی و بخشی از این جمعیت یعنی حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند. بالا رفتن میزان رقم بیکاری رسمی (۱. ۲ درصد در سال ۹۵) که آمارهای غیر رسمی آن میان ۲۵ تا ۳۰ درصد است، افزایش حجم نقدینگی (تا حد ۲. ۱ تریلیون تومان) و به واسطهٔ آن افزایش رکود و تورم، بالا رفتن نرخ ارزهای خارجی و کم ارزش‌تر شدن پول ملی، اتلاف گستردهٔ منابع، فساد نهادینه و همه جایی، صرف منابع ملی در مداخله‌های نظامی خارجی، و میزان بسیار اندک سرمایه گذاری خارجی (به واسطهٔ دشمنی با غرب) از عوامل فقیر‌تر شدن جامعهٔ ایران در چهار دههٔ گذشته هستند. این پدیده در سطح جامعه باعث بروز یا تشدید آسیب‌های اجتماعی شده است.
نه شرکت‌های دولتی (با حدود سه چهارم بودجهٔ دولتی)، نه امپراطوری اقتصادی و مالی سپاه و نه نهادهای مالی و اقتصادی تحت نظر رهبر- که بودجه‌های عمومی را می‌مکند- گزارشی از اینکه چه بر سر منابع کشور می‌آید به مردم عرضه نمی‌کنند. این سه امپراطوری علاوه بر صرف منابع کشور با انحصاراتی که ساخته‌اند دست مردم را نیز در فعالیت‌های اقتصادی بسته‌اند.
در این نوشته به هفت پدیدهٔ رقت انگیز، دل ناچسب و بعضا شنیع که عمدتا حاکی از فقر جامعه هستند اشاره می‌کنم، یعنی عادی شدن و رواج خرید و فروش اعضای بدن، سوء تغذیه، حاشیه نشینی، جستجوی دیوانه وار گنج، دستفروشی، کودکان کار، و ازدواج کودکان. جالب توجه است که از این پدیده‌ها، چهار مورد آن مستقیما (ازدواج و کار کودکان) و غیر مستقیم (دستفروشی و سوء تغذیه) با کودکان ارتباط دارند.

بازار اعضای بدن
خرید و فروش اعضای بدن به پدیده‌ای قابل مشاهده در کوچه و بازار ایران تبدیل شده است به طوری که اطلاعیه‌های مربوط به آن را در معابر می‌توان مشاهده کرد. غیر از فروش کلیه که ده‌ها سال است آشکارا جریان دارد فروش تکه‌هایی از کبد، مغز استخوان و قرنیه چشم، و اجاره دادن رحم به روش‌هایی برای کسب پول تبدیل شده است. اجزای بدن در سال ۱۳۹۶ از ۵۰ تا ۵۰۰ میلیون بنا به شرایط مختلف بیمار و فروشنده خرید و فروش می‌شوند. نهادهای دولتی نیز که می‌خواستند این بازار را تا حدی کنترل کنند (با پرداخت بخشی از هزینه‌ها و آبرومندانه کردن مبادله) موفقیت چندانی نداشته‌اند. بدین ترتیب ثروتمندانی که ثروت آن‌ها اکثرا از طریق رانت و امتیاز کسب شده می‌توانند اجزای بدن فقرایی را که مستاصل هستند خریداری کنند.

معضل حاشیه نشینی
بر اساس آمارهای متفاوت در ایران میان ۱۱ تا ۲۱ میلیون حاشیه نشین وجود دارد. برخی از مقامات از این جمعیت با عنوان بد مسکن یاد می‌کنند و تعداد آن‌ها را ۱۹ میلیون می‌دانند. (وزیر راه و شهرسازی، تسنیم ۵ اسفند ۱۳۹۵)
شهر مشهد به تنهایی دارای حدود ۲. ۱ میلیون حاشیه نشین است. (ایرنا ۵ شهریور ۱۳۹۳) اهواز پس از مشهد دومین شهر حاشیه نشین کشور است: «حدود ۳۵۰ هزار حاشیه نشین در مناطق مختلف این کلانشهر ساکن هستند.» (شهردار اهواز، خبرگزاری رادیو و تلویزوین حکومتی مرکز خوزستان ۵ اسفند ۱۳۹۵) مردم در این مناطق از حداقل خدمات شهری و بهداشتی برخوردار نیستند. مناطق حاشیه شهری بستر انواع آسیب‌های اجتماعی هستند.

جستجوی گنج
هر چه افراد بیشتر در چاه فقر فرو روند برای یکباره ثروتمند شدن حریص‌تر می‌شوند. در سراسر کشور افراد به صورت فردی و گروهی در جستجوی گنج بوده و هستند. امکانات فلزیابی به این تلاش‌ها دامن زده است. این اقدامات به ادعاهای مربوط به گنج‌های تاریخی در مناطق تاریخی کشور نیز منتهی شده است. به عنوان نمونه در یک دوره خبر گنج کوروش در منطقهٔ مرودشت فارس (محل دفن کوروش و تخت جمشید) در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد.
هرچند از‌‌ همان ابتدا سازمان میراث فرهنگی پس از بررسی، احتمال وجود این گنج در روستای فاروق را رد کرد و حتی پس از گذشت حدود ۱۰ روز اعلام شد که مدعیان وجود این گنج پس از اینکه نتوانستند ادعای خود را ثابت کنند، تحویل مقامات انتظامی داده شدند بازهم عده‌ای در پی این گنج بوده‌اند. به تاراج رفتن میراث فرهنگی به دست قاچاقچیان که بسیاری از آن‌ها نیروهای امنیتی و نظامی «خودی» هستند موضوع دیگری است.

افزایش دستفروشی
اخبار مربوط به درگیری ماموران شهرداری‌ها با دستفروشان و در مواردی رفتارهای خشونت آمیز با آن‌ها یا خودکشی آن‌ها به اخبار روزانه در کشور تبدیل شده است. دستفروشان در همهٔ فضاهای عمومی مشغول به کار هستند و هر روز روش‌های تازه‌ای برای حضور در مناطقی که حضور آن‌ها محدود شده (مثل مترو) ابداع می‌کنند. دستفروشی به یکی از معضلات جدی شهرداری‌ها در تنظیم امور شهری تبدیل شده است. تنش میان مغازه داران و دستفروشان یکی از پیامدهای این پدیده است.

ازدواج کودکان
بر اساس آمار ثبت احوال ایران، در سال ۹۴ بیش از ۳۷ هزار دختر با سن کمتر از ۱۵ سال ازدواج کرده‌اند؛ بیش از ۹۰ درصد این نوع ازدواج‌ها از پیش تعیین شده بوده و ۷۵ درصد عروسان خردسال، پس از ازدواج از تحصیل بازمانده‌اند. ازدواج کودکان دختر عمدتا در مناطق روستایی رخ می‌دهد و علت اصلی آن فقر پدر و مادر و دلیل آن توجیهات شرعی است. والدین این کودکان به دلیل نا‌امیدی از اینکه دختران بتوانند روزی دستگیر آن‌ها باشند و برای کم کردن تعداد «نان خور‌ها» آن‌ها را در واقع به مردان سالخورده‌تر می‌فروشند اما این ملای روستاست که زمینهٔ ذهنی این عمل شنیع را که به سوء استفاده جنسی از کودکان می‌انجامد فراهم می‌کند.

افزایش اجاره نشینی
در سال‌های اخیر از درصد مالکان خانه کاسته و بر درصد اجاره نشینان افزوده شده است. امروز حدود ۷ میلیون خانوار (حدود یک سوم یا ۳۶ درصد) در ایران اجاره نشین هستند و باید بیش از یک سوم درآمد خود را صرف پرداخت اجاره کنند. درصد اجاره نشینان در سال ۱۳۹۰ حدود ۲۶ درصد بود. خانوارهای اجاره نشین ضررهای متفاوتی برای تغییر دائمی مسکن خود می‌پردازند، از شکسته و خراب شدن لوازم منزل در جابجایی تا هزینهٔ معاملات ملکی، از هزینهٔ انتقال لوازم تا هزینهٔ اجتماعی از دست دادن همسایگان.

کودکان کار
از حدود ۱۸ میلیون کودک و نوجوان در سن تحصیل تنها حدود ۱۲ میلیون نفر به مدرسه می‌روند. ۶ میلیون باقی مانده اکثرا در سال‌های ششم به بعد مدرسه را‌‌ رها می‌کنند تا کمک خرج خانواده باشند. تعداد کودکان کار درایران میان ۵. ۱ تا ۷ میلیون نفر تخمین زده شده است که اگر در برابر آمار ترک تحصیل قرار داده شود حد بالای آن‌‌ همان ترک تحصیل کرده‌ها به علاوهٔ حدود یک میلیون کودک و نوجوان افغانی است. همهٔ این کودکان کار دارای کارهای تمام وقت و پایدار نیستند. بخش قابل توجهی از آن‌ها به دستفروشی و کارهای دیگر در خیابان‌ها مشغول هستند. بخشی از آنان که بیکار می‌مانند طبعا در فعالیت‌های مخاطره انگیز و غیر قانونی به کار گرفته می‌شوند و نسل آیندهٔ بزهکاران را تشکیل می‌دهند.

سوء تغذیه
تغذیهٔ ایرانیان با مشکلات متعدد و متنوعی مواجه است. صرف پروتئین در سطح خانوار‌ها نشان می‌دهد که مصرف آن در ۷۰ درصد افراد جامعه کمتر از مقدار توصیه شده است و فقط ۳۰ درصد از خانوار‌ها بالا‌تر از حد توصیه شده پروتئین مصرف کرده‌اند. (رییس انجمن صنایع خوراک دام، طیور و آبزیان ایران، خبر آنلاین، ۱۹ خرداد ۱۳۹۵)

بنا به گزارش دبیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی «۸۸ درصد مردم ایران کمتر از حد مورد نیاز سبزی و میوه مصرف می‌کنند... از نظر مصرف لبنیات نیز هر فرد باید روزانه ۲۵۰ گرم لبنیات مصرف کند اما سرانه مصرف لبنیات در بین ایرانیان کمتر از این میزان و حدود ۱۹۰ گرم در روز است. در مورد شیر این وضعیت بد‌تر است به طوری که هر فرد باید هر سال ۱۶۵ کیلوگرم شیر مصرف کند در صورتی که هم اکنون هر ایرانی سالانه فقط ۷۰ کیلوگرم شیر مصرف می‌کند که کمتر از نصف میزان لازم است.» (ایرنا ۲۱ آبان ۱۳۹۵)
رویکرد به فست فود یا غذاهای آماده در ایران ناشی از وقت اندک شهروندان برای آماده کردن غذا و ساعات کار طولانی افراد نیست بلکه به علت قدرت خرید پایین اکثر شهروندان است. گوشت و سبزیجات خام و لبنیات در ایران با توجه به سطح درآمد‌ها بسیار گران هستند و دو سوم جمعیت قدرت خرید کافی برای تهیهٔ آن‌ها به اندازهٔ کافی را ندارند. البته مشکل غذاهای آماده، عام است و صرفا طبقات فقیر را شامل نمی‌شود. در جوامع توسعه یافته طبقات مرفه و تحصیل کرده نسبت به غذا حساسیت بیشتری دارند و اصولا تغذیه جایگاه ویژه‌ای در تحصیلات دانشگاهی و اطلاع رسانی دارد. آگاهی در مورد غذا اصولا از فرهنگ عمومی در ایران غایب است. میزان نمک، شکر، و چربی بر روی غذاهای آماده یا نان و شیرینی جات از طریق برچسب‌های روی بسته بندی‌ها به مردم داده نمی‌شود. اطلاعات روی مواد غذایی وارداتی به زبان‌های خارجی است و مردم نمی‌توانند بخوانند.

مجید محمدی / رادیو فردا