به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۴۰۰

چمدان؛ من ایرانی و مقیم غنا هستم،

 اینجا همه فقیر و گرسنه نیستند 

آناهیتا اسکندری برای مستندسازی هیچ‌گاه کلاس و مدرسه نرفته است. چون بدون این که متوجه باشد این کار بخشی از تاریخچه کودکی او بود. می‌گوید دوربین همیشه یکی از اسباب و اثاثه خانه آنها بوده و با آن بزرگ شده. حرف او را هر کسی که دوران کودکی‌اش را با مشغله همیشگی پدر یا مادر گذرانده می‌فهمد. مثلا من که با بوی چسب دوغی و فرنگی مغازه کفاشی پدرم بزرگ شدم و برای همین هم تشخیص چرم گاوی از بزی و میشن برایم آسان‌ترین کار است.

با این حال، احتمالا خود مرحوم عبدالحسین اسکندری هم متوجه نبوده که با دم‌دست گذاشتن دوربین یک چیز دیگر را هم به آناهیتا یاد داده؛ جرأت رویارویی با ناشناخته‌ها. در روانشناسی امروز به آن می‌گویند شهامت بیرون زدن از "کنج آسایش" - Comfort Zone.

توضیح ویدیو،توضیح: محتوای مربوط به طرف ثالث ممکن است شامل آگهی باشد

پایان پست YouTube, 1

https://www.youtube.com/watch?v=QjlRp-hLy4c

این که طی دو هفته چمدان ببندی و به چین بروی. آن هم در حالی که همه، از دوست و آشنا گرفته تا راننده آژانسی که تو را به سمت سفارت چین می‌برد بگویند: "چرا چین؟ کی چین می‌ره؟" (این ماجرا را در دقیقه ۵ می‌شنوید).

بعد از آن هم به 'دیوار' چین اکتفا نکنی و یک مرز دیگر را پشت سر بگذاری؛ آفریقا! این یکی را شاید اگر در ایران با صدای بلند می‌گفت، آن راننده آژانس بدون توضیح اضافه سر و ته می‌کرد و آناهیتا را 'کت‌بسته' تحویل مادرش می‌داد. شاهد این ادعا هم تعداد قابل توجه نوشته‌های دردناک و با رنگ و بوی نژادپرستانه‌ای است که زیر ویدیو چمدان آناهیتا در یوتیوب یا اینستاگرام نوشته‌اند.

شاید هم همین قضاوت‌ها بود که آناهیتا را واداشت در یوتیوب کانالی راه‌اندازی کند و زندگی خود را در غنا مستند کند با این هدف که "هم غناهایی و هم ایرانی ها تصوراتی از هم دارند که درست نیست" و برای رفع این باورهای غلط بهترین کار این است که بیننده را همراه خودش به غنا ببرد. از طریق همین کانال یوتیوب بود که با هم آشنا شدیم.

ویدیو آناهیتا و جود در داخل خودرو و بحث بامزه آنها بر سر فارسی یادگرفتن جود - نامزد آناهیتا - آرامشی دارد که بی‌اختیار شما را به این پندار سوق می‌دهد که گویی همه دردسرهای روابط بین‌نژادی تمام شده و فقط مانده فارسی یاد گرفتن جود. دردسرهایی که گوشه‌ای از آن را در قسمت هفتم این فصل چمدان خواهید دید؛ آنجایی که سپیده و کینگزلی به ایران می‌روند و در کنار مجسمه 'کوهنورد ایرانی' در دربند، عابران برای عکس گرفتن با کینگزلی (که از نیجریه برای ادامه تحصیل به فنلاند رفته بود و همانجا با سپیده آشنا شد) بی‌تابی می‌کنند.