به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، دی ۲۰، ۱۴۰۰

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۱۳ مورخ ۱۸ دی ماه ۱۴۰۰

 برای عبور از بحران ها نقشه راه چیست؟

اوضاع و شرایط میهنمان نه خراب که ویران است.از آزادی های سیاسی و اجتماعی اولیه و انسانی که در جوامع بشری کم و بیش بر قرار است،کلا خبری نیست.تصور آزادی احزاب و اجتماعات ،آزادی مطبوعات و رسانه ها،آزادی انتخابات،آزادی اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی به یک رویای نا ممکن تبدیل شده است.استقلال کشور با سیاست خارجی نا صحیح قدرتمداران جمهوری اسلامی دستخوش نا پایداری و نا امنی گردیده و تنها برخی از قدرت های بیگانه هستند که در میهن ما جولان می دهند و در مجامع بین المللی به جای ما سخن می گویند و در مناقشات خود با سایر قدرت ها با کارت ایران بازی می کنند و از هیچ گونه تحمیل و اجحافی به کشور ما نیز فروگذاری نمی کنند.

پایمال کردن حق ایران در دریای مازندران توسط روسیه نمونه بارز این تحمیل هاست.هیات حاکمه جمهوری اسلامی صرفنظر از عدم رعایت حقوق اولیه ملت ایران و بی اعتنائی به موازین حقوق بشر و تشبث به انواع سرکوب و مخدوش کردن استقلال ملی،آن چنان مدیریت ضعیف و نا کار آمدی در زمینه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی از خود نشان داده و به چنان فساد گسترده ای دچار گشته که آینده پایداری برای خود باقی نگذاشته است.و برای همه روشن شده که تغییر وتحول در جامعه ایران گریز ناپذیر بوده و دیر یا زود روی خواهد داد. اگر این تحول و درانداختن طرحی نو،به گونه ای مسالمت آمیز و خشونت پرهیز صورت نپذیرد،احتمالا تغییر به شکلی خشونت بار همراه با تشنجات و ناملایمات اجتماعی رخ خواهد داد که عواقب و انتهای آن ها ناپیداست .

جبهه ملی ایران از سر وطن خواهی و خیر اندیشی برای این ملک و این ملت و آینده این کهن بوم و بر سه سال قبل پیشنهاد نمود که برای عبور از بحران های موجود در کشور، یک برنامه مشخص در سه گام به اجراء در آید.درگام اول زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور آزاد شوند.در گام دوم آزادی های اولیه و اساسی ملت ایران مانند آزادی مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی،آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی انتخابات محترم شمرده شده و رعایت شوند.ودر مرحله سوم در یک انتخابات آزاد و تحت نظارتی که مورد قبول همگان باشد یک مجلس ملی متشکل از نمایندگان حقیقی ملت ایران تشکیل شود و با باز نگری در ساختار قدرت ، نظم و سامان آینده کشور را پی ریزی نماید.اگر این نقشه ی راه مورد توجه قدرتمداران حاکم یا حتی مورد توجه برخی از آنان که اندکی آینده نگری داشته باشند قرار بگیرد و از آن حمایت کنند، این امید وجود دارد که تغییر و تحول به نحوی آرام و متمدنانه صورت پذیرد و در غیر این صورت ، در بر روی پاشنه ای دیگر خواهد چرخید و حوادث سنگین وغیر قابل پیش بینی را در مقابل خواهیم داشت.

در این اوضاع و شرایط اثرگذاری بر روند حوادث ، حرکت خرد مندانه و مطابق با منافع ملی را می طلبد. آنچه در وهله نخست به نظر میرسد این است که مردمان فرهیخته این سرزمین ،در تشکل های صنفی و مدنی و در سازمان های سیاسی تمرکز یافته و به حمایت از آنان برخیزند. این تشکل های صنفی و سازمان های سیاسی هستند که ستون های بنای مردم سالاری و حاکمیت ملی برای آینده را بر پا می دارند.مردم ایران راهی جز متشکل شدن ندارند.و این تشکل ها باید به هم پیوسته و هم افزایی پیدا کنند تا بتوانند کاروان این وطن را از این گردنه نا هموار و پر از سنگلاخ تاریخ عبور داده و به مقصدی امن و آرام برسانند.اما در این هم افزائی و اتحاد تشکل ها، باید به دورنمای آینده با دقت نگریست .اتحاد نباید تنها به منظور عبور از شرایط فعلی وتغییر در وضعیت کنونی و بدون در نظر گرفتن راه آینده صورت پذیرد . اگر در هنگام همگرایی و اتحاد تمرکز لازم روی آینده انجام نشود، چه بسا که از این همگرایی ،جریاناتی نا مطلوب بهره برده و حرکت را برخلاف مصالح و منافع ملی پیش ببرند.اگر این اتحاد بدون نگاه به اهداف آینده صورت پذیرد همان اشتباه "همه با هم" در انقلاب 57 تکرار خواهد شد.و از یک بیراهه به یک کج راهه دیگر وارد خواهیم شد. ما ملت ایران، از بیش از یک قرن پیش و از زمان انقلاب مشروطیت تا کنون تلاش های بی سرانجامی را برای کسب آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی پشت سر گذاشته ایم و تجربه های گرانبهایی را به دست آورده ایم که این تجربیات امروز همچون چراغی فروزان راه ما را برای حرکت صحیح و ثمربخش به سوی آینده روشن می نماید.نیروهای آزادیخواه و میهن دوست امروز دریافته اند که حکومت فردی و موروثی به هرشکلی و تحت هر نامی با اصل حاکمیت ملی تجانس ندارد و ما را به دموکراسی و استقلال که مادر اعتلا و همه پیشرفت ها هستند نخواهد رساند .نمونه های مشروطه های سلطنتی موروثی اروپا با توجه به تجربه ای که از چهار پادشاه پس از انقلاب مشروطیت داریم در منطقه ما و در کشور ما هیچگاه مصداق پیدا نمی کند. لذا اتحاد ما که در پی تحقق حاکمیت ملی و دموکراسی هستیم با کسانیکه نوستالژی گذشته و تکرار تجربه های نا موفق قبلی را دارند بی معنی است.البته بر اساس موازین دموکراسی آنان حق دارند اعتقاد خود را داشته و دنبال کنند ولی معتقدان به آزادی و حاکمیت ملی نمی توانند با آن ها همسویی کنند و متحد شوند.کسانیکه با تفنگ و مسلسل و اعمال خشونت در صدد تغییر و تحول باشند ما را به آزادی و حاکمیت ملی رهنمون نخواهند شد.و اتحاد با آنان یعنی کمک رسانی به برقراری استبدادی دیگر به رنگی تازه . بنا بر این چنین اتحادی خطایی نابخشودنی است.اگر در کسانی تعصب قوم وقبیله ای در حدی شدت یافته باشد که در ایران نه از ملت واحد ایران که ازملیت های مختلف سخن بگویند، افرادی مظنون به صدمه زدن به یک پارچگی ملت ایران و وحدت ملی هستند، و اتحاد با آنان برای حفظ تمامیت ارضی و وحدت این سرزمین باستانی نادرست وخطرناک می باشد.البته تمرکز زدایی ورفع بی عدالتی و احترام به گویش ها وآداب و سنن اقوام مختلف ایرانی مورد قبول و تایید همگان است ولی خط کشی کردن مناطق ایران و زیر سئوال بردن یک پارچگی ملی مردود است .

 باید متذکر شد که جبهه ملی ایران با این موضوع که قومیت های مختلف ایران خود تصمیم در توسعه اجتماعی وپویائی اداب و سنن خودگرفته و تعیین کننده برنامه های رشد وتوسعه منطقه خود باشند و به زبان محلی در جامعه صحبت کرده و مطبوعات و فرهنگ خودرا داشته باشند کاملا موافق است و معتقد است که ارتقاء جو امع و قومیت های متنوع با اداب و سنن مختلف جاذب و جالب برای همه بوده و سبب ارتقاء ایران با فرهنگ های مختلف در جامعه بین المللی میگردد ولی یاد گیری زبان فارسی و داشتن کتابهای درسی واساسی در دبستان و دبیرستان و دانشگاه را برای ایجاد وحدت و همبستگی ملی و فراهم کردن شرایط مساوی و یکنواخت برای پیشرفت همگان در بین همه قومیتها و ساکنین ایران لازم و واجب میداند . به خاطر داشته باشیم که ایران تنها کشوری در جهان است که ادبا و شاعران ان بیش از هزارسال است که با گنجینه های پر محتوا و اخلاقی و اجتماعی خود به زبان فارسی ، نه تنها برای همبستگی ملی ما اثرگذار بوده اند بلکه برای پیوستگی جامعه بشری به هم با شعر معروف سعدی ( بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند ) باعث افتخار همه ایرانیان و قومیت های ایرانی گردیده اند.

همراهی وهمگامی با کسانی که اعتقادات ایدئولوژیک متصلب دینی و یا غیر دینی دارند نیز میسر نیست زیرا که آنان نیز در چارچوب فکری و باورهای مشخص خود و در مسیر برقراری دیکتاتوری یک دیدگاه قالب گیری شده حرکت می کنند .

آزادیخواهان میهن دوست بر این اعتقادند که اتحاد و همگامی میتواند بین سازمان ها ،اصناف،نهادهای مدنی و شخصیت هایی شکل بگیرد که به آزادی های اولیه انسان ها مانند آزادی قلم وبیان ،آزادی احزاب واجتماعات وآزادی انتخابات باورمند باشند به استقلال و عدم وابستگی به سیاست های بیگانه اعتقاد داشته باشند.به جدایی حکومت از دین معتقد باشند به نظام برخاسته از رای آزاد مردم ایران یعنی نظام جمهوری باور داشته باشند به یک پارچگی سرزمینی و یگانگی ملت ایران وزبان فارسی به عنوان زبان ملی و مشترک ایرانیان باورمند باشند. اتحاد و همراهی این نیروها البته مفید و کارساز و امری بسیار مبارک خواهد بود .