دو زندانی سیاسی، علی صارمی و علی اکبر سیادت اعدام شدند
دخترعلی صارمی: خبراعدام را هم بندیهای پدرم دادند نه مسوولان،
حتی وکيل خبرنداشت، مادرم بازداشت شد.
حتی وکيل خبرنداشت، مادرم بازداشت شد.
بی بی سی : امروز، سه شنبه، 7 دیماه (28 دسامبر)، دادستانی عمومی و انقلاب تهران با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که علی صارمی( عکس سمت چپ) و علی اکبر سیادت که به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم شده بودند، در سحرگاه روز سه شنبه در زندان اوین به دار آویخته شدند.
این اطلاعیه در مورد اتهام علی صارمی، او را عضو سازمان مجاهدین خلق ایران، و در مورد اتهام علی اکبر سیادت، او را عامل سرویس جاسوسی اسرائیل دانسته است.
علی صارمی همچنین به فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی متهم بوده است.
علی صارمی سال گذشته در دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی محاکمه و در دیماه همان سال، حکم اعدام به وی ابلاغ شد.
وی در شهریور ماه سال 1386 پس از شرکت در مراسمی به مناسبت نوزدهمین سالگرد اعدام گروهی از زندانیان سیاسی در سال 1367 توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود و از آن زمان در زندان به سر می برد.
به نوشته ایرنا، وی پیش از آن نیز در سال 1361 به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق و ارتباط با این گروه یک بار بازداشت و به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
مدافعان حقوق بشر صدور حکم اعدام برای این زندانی سیاسی را با اعتراضات پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران مرتبط دانسته و دلیل آن را ایجاد هراس در مخالفان دولت دانسته بودند.
در مورد علی اکبر سیادت، به گفته مقامات قضایی جمهوری اسلامی، وی از سال 1383 با سرویس اطلاعاتی اسرائیل ارتباط برقرار کرده و در برابر دریافت مبالغی پول، اطلاعات طبقه بندی شده را در اختیار آن سازمان قرار می داد.
در این گزارش آمده است که علی اکیر سیادت در زمینه های تجاری فعالیت داشت و تماس با سرویس اطلاعاتی اسرائیل را در جریان ارتباط با طرف های معامله خود در خارج برقرار کرده بود.
اتهاماتی که به وی وارد شد شامل دادن اطلاعاتی در مورد پروازهای هوایی و آموزشی در پایگاه های نظامی، سوانح هوایی و علل آنها و امکانات موشکی سپاه پاسداران به دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بوده اما مشخص نیست که وی این اطلاعات را از چه طریقی کسب می کرده است.
ظاهرا علی اکبر سیادت در سال 1387 هنگامی که قصد داشته همراه همسرش از کشور خارج شود بازداشت شد و به گفته مقامات قضایی، به اتهامات وارده اعتراف کرد.
روز یکشنبه، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، گفت که یک نفر به جرم جاسوسی به اعدام محکوم شده اما هویت او را فاش نکرد و معلوم نیست که آیا منظور وی از این محکوم به اعدام، علی اکبر سیادت بوده یا شخصی دیگر.
دادستانی تهران گفته است که احکام اعدام این دو نفر پس از طی مراحل تجدید نظر و تایید توسط نهادهای ارشد قضایی، به اجرا گذاشته شد.
اعدام این دو نفر دو روز پس از آن اعلام می شود که مقامات قضایی جمهوری اسلامی اجرای حکم حبیب الله لطیفی، دانشجوی کرد ایرانی را متوقف کردند.
قرار بود این دانشجوی کرد روز یکشنبه به جرم "محاربه" اعدام شود اما این حکم با انتقاد شدید نهادهای مدافع حقوق بشر در داخل و خارج و اعتراضات گسترده به خصوص در مناطق کردنشین ایران مواجه شده بود.
زندانی سیاسی علی صارمی جاودانه شد
بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در یک جنایت سبعانه زندانی سیاسی علی صارمی 63 ساله که به دلیل شرکت و سخنرانی در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی 1367 دستگیر و به اعدام محکوم کرده بود سحرگاه امروز سه شنبه 7 دی ماه عمل ضد بشری خود را به اجرا در آورد
زندانی سیاسی علی صارمی را روز یکشنبه 6 دی ماه حوالی ساعت 13:30 بطور ناگهانی از بند 2 خارج کردند و به نقطۀ ناملومی منتقل کرد ند تا اینکه صبح امروز او را که همواره از آزادی و حقوق بشر و دمکراسی دفاع می کرد به طنابهای دار سپردند
زندانی سیاسی علی صارمی بیش از 20 سال در زندانهای ولی فقیه بسر برد او در این مدت تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت و هر بار که دستگیر می شد بین چندین ماه تا بیش از یک سال در سلولهای انفرادی با شرایط سخت و طاقت فرسا قرار می گرفت. او طی 4 بار دستگیری بیش از 20 سال در زندان بسر برد. آخرین بار در شهریور ماه سال 1386 به جرم شرکت و ایراد سخنرانی در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 دستگیر و پس از نزدیگ به 3 سال بلاتکلیفی در شعبۀ 15 دادگاه انقلاب محاکمه و توسط قاضی فرمایشی صلواتی به اعدام محکوم شد. در دوران بازجویی سرباز جویان اوین (شکنجه گران ) مانند سعید شیخان و علوی و... به او گفته بودند که تو را اعدام خواهیم کرد و لحظۀ اعدام خواهیم دید که باز هم از عقایدت دفاع خواهی کرد.
آقای صارمی در سخت ترین شرایط که رژیم ولی فقیه سعی داشت با ایجاد فضای رعب و وحشت مردم را مرعوب کند هیچگاه تسلیم آن نشد و با دادن پیام ها مردم را به دفاع از حقوق و آزادیهای خود فرا می خواند. او در آخرین پیام خود در مورد قصد اعدام حبیب الله لطیفی نوشته بود" استبداد همواره برای ساکت کردن مردم و جلوگیری از اعتراضهای گستردۀ آنها که ناتوانی مسئولین رژیم در ادارۀ کشور که منشاء کلیۀ مشکلات می باشند دست به کشتار می زند و تا استبداد حاکم است کشتار هم ادامه دارد و مشکلات روز افزون مردم هم بی پایان خواهد ماند.
دخترعلی صارمی: خبراعدام را هم بندیهای پدرم دادند نه مسوولان،
حتی وکيل خبرنداشت، مادرم بازداشت شد، کمپين بين المللی حقوق بشر
زينب صارمی دختر علی صارمی که صبح روز سه شنبه در زندان اوين به اتهام محاربه اعدام شد در حالی که در جلوی زندان به سر می برد به کمپين بين المللی حقوق بشر گفت که مقامات از خبردادن در خصوص اعدام پدرش خودداری کرده اند و آنها از طريق هم بندی های علی صارمی در زندان رجايی شهر کرج متوجه احتمال اجرای حکم اعدام شده اند و بلافاصله به جلوی زندان اوين مراجعه کرده اند. به گفته دختر علی صارمی حتی وکيل وی نيز از زمان اجرای حکم خبر نداشته است.
او همچنين به کمپين گفت که نيروهای امنيتی مادر وخواهر و برخی از دوستانشان که آنها را همراهی می کردند در جلوی زندان دستگير کردند. به او گفته شده که يا سوار ون نيروهای پليس شود يا جلوی زندان را ترک کند. او به کمپين گفت که در انتظار است که جسد پدرش را تحويل بگيرند.
زينب صارمی به کمپين بين المللی حقوق بشر درايران گفت: « شب گذشته (هنگام غروب) هم بندی های پدرم از زندان گوهردشت کرج با منزل تماس گرفتند و گفتند که علی صارمی به نحو بسيار مشکوکی “ربوده شده است” و هم بندی های وی متوجه عدم حضور وی شده اند. آنها به ما گفتند واقعا بترسيد.»
وی افزود: « ما به هيچ عنوان از طريق مقامات از اين اعدام خبر نداشتيم. آنها به وکيل ايشان هم خبر نداده بودند. ما مثل هميشه دنبال کار ايشان بوديم و به ديوان عالی کشور و هر مرجعی که فکر می کرديم می تواند برای نجات پدرم به ما کمک کند سر زده بوديم و آنجا نامه نوشته بوديم. حتی وقتی ديشب خانوادهء ما و اقوام و دوستانمان همگی بيرون زندان اوين جمع شديم واز سرنوشت پدرم جويا شديم، به ما گفتند اينجا خبری نيست. همه خواب هستند. برويد.»
خانم صارمی افزود: « هنگام اذان دو آمبولانس امد. روی يکی از آنها نوشته بود “بازرسی” و روی ديگری چيزی نوشته نشده بود. نيم ساعت هم طول نکشيد. بعد از مدتی سه صدای يا حسين بلند پيچيد در فضا. اينقدر اين صدا طنين انداز بود که بدن ما را لرزاند. بعد که نيروی انتظامی تک تک رفتند فهميديم که همه چيز تمام شده است. مادرم از سر شب تا صبح آنجا جلوی زندان راه رفت…»
او درخصوص اتهاماتی که به پدرش وارد شده بود گفت: « اين چيزی که به عنوان محاربه برای او مطرح کردند اصلا صحت ندارد. او به مجاهدين خلق و اردوگاه اشرف فقط يک وابستگی داشت و آن هم برادر من بود که در اشرف است. او به بازجويانش هم گفته بود که عضو سازمان مجاهدين خلق نبوده و فقط رفته بود به اردوگاه اشرف تا به پسرش سر بزند.»
وی در انتها افزود: «از همه سازمان های حقوق بشر خواهش می کنم که نگذارند خانواده ها اينقدر داغدار بشوند. اميدوارم سازمان های حقوق بشری نگذارند که اين کار را با ديگران انجام بدهند.»