محیا سادات دو ساله هم به جمع
خانواده های زندانیان سیاسی پیوست
خانواده های زندانیان سیاسی پیوست
مطلب زیر دل نوشته ای است از خانم مهناز شریعتی، همسر محسن آرمین که برای دختر فاطمه عرب سرخی نوشته است.
محیا سادات دو ساله هم به جمع خانواده های زندانی سیاسی پیوست. درست از همان شبی که بدون بوسه و لالایی مادر به خواب رفت.
روزی که خانه ی فاطمه، دختر فیض الله عرب سرخی، مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت، محیا مهد کودک بود. نبود تا آنانی را که به وسایل مامان و بابایش دست می زدند دعوا کند. که قطعا اگر منزل بود هرگونه تفتیشی غیر ممکن بود، نه از آن حیث که شیرینی و معصومیت این کودک دو ساله شرم بر دل کسی بگذارد بلکه از
آن بابت که محیا به هیچ غریبه ای اجازه نمی دهد کسی به وسایل مادرش دست بزند. محیا کوچولو حتما به آنان می فهماند که مامانش جرمی مرتکب نشده و احضار کردنش بی انصافی ست.
آن شب محیای ما مثل هر شب با بوسه ی مامان به خواب رفت، اما نمی دانست که سه هفته ی بعد یکشنبه 28 آذر، مامان فاطمه که برای پاره ای توضیحات به دادسرای اوین احضار شده بود بر نمی گردد و آن شب تلخ و سیاه را بدون بوسه مادر به خواب خواهد رفت. شبی که از نگاه های همه می فهمید شب بدی ست و حتی یک بار سراغ مامان را نگرفت که بابا غمگین نشود.
شبی که پدر بزرگ دربند و مامان بزرگ صبورش تا صبح چشم بر هم نگذاشتند و نزد خدا تظلم خواهی کردند. همان شبی که محیا زود تر از هر شب خوابید تا بابا، ساعت ها وقت داشته باشد نزد جدش بگوید از آن ظلمی که مدت هاست بر خانواده اش می رود.
شبی که پدر بزرگ دربند و مامان بزرگ صبورش تا صبح چشم بر هم نگذاشتند و نزد خدا تظلم خواهی کردند. همان شبی که محیا زود تر از هر شب خوابید تا بابا، ساعت ها وقت داشته باشد نزد جدش بگوید از آن ظلمی که مدت هاست بر خانواده اش می رود.
مهناز شریعتی