آريا آرام نژاد
در ايران هر کس که لب به انتقاد بگشايد اين احتمال وجود دارد که سر و کارش به زندان بيافتد
http://www.elpais.com/articulo/internacional/Iran/haga/critica/puede/acabar/prision/elpepuint/20101222elpepuint_7/Tes
زندان و شکنجه به خاطر آهنگ «علی برخيز»
«بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزيزمان گرديد احساس وظيفه كردم كه ضمن محكوم كردن اين عمل غير انسانی ـ رسالت هنری ام را بجای آورم ».
«بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزيزمان گرديد احساس وظيفه كردم كه ضمن محكوم كردن اين عمل غير انسانی ـ رسالت هنری ام را بجای آورم ».
در ايران هر کس که لب به انتقاد بگشايد اين احتمال وجود دارد که سر و کارش به زندان بيافتد
اين آهنگساز ايرانی به خاطر «اقدام عليه امنيت ملی» محاکمه ميشود. –
در يکی از آهنگهايش از مضامين مذهبی استفاده کرد تا مردم را به مقابله با ستمگران تشويق کند.
«در ايران هر کس که لب به انتقاد بگشايد اين احتمال وجود دارد که سر و کارش به زندان بيافتد ولی اينکه به خاطر يک آهنگ کارم به زندان بکشد هرگز!»
آريا آرام نژاد هنوز باور نميکند. اين روزها، مانند بسياری از بازداشتشدگان پس از اعتراضات ناشی از انتخابات جنجالی سال 2009، اين آهنگساز ايرانی منتظر نتيجهی محاکمهای است که به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی» و «تبانی برای براندازی نظام» دچار آن شده است. جرم او تصنيف آهنگی که در آن مضامين مذهبی شيعه برای تشويق مردم به مقابله با ستمگران به کار برده ميشود.
«بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزيزمان گرديد احساس وظيفه كردم كه ضمن محكوم كردن اين عمل غير انسانی ـ رسالت هنری ام را به بجای آورم ». آرامنژاد اينچنين شکلگيری اين آهنگ را در قبال دادگاه خود توضيح داد. تا آن موقع، محتوای ترانههای «تکنوپاپ» او عاشقانه بود. يک سال پيش، در عاشورا که پيش مسلمانان شيعه معادل «عيد پاک» (کاتوليکها) است ، آخرين تظاهرات گستردهی مخالفين ايرانی صورت گرفت. دستگيريها چند برابر شد.
آرامنژاد مولف بيستوشش ساله نماهنگ انتخاباتی کانديدای اصلاحطلب مير حسين موسوی اذعان ميکند که اين حوادث او را سياسی کردند. ترانهی «علی برخيز» را با شعر پر از مضامين و ارزشهای عاشورا ساخت. « گناه ملّت ما چی ست، به جز فرياد آزادی» متن يکی از بندهای آن است و ترجيع ترانه از (حضرت) علی داماد پيغمبر ميخواهد از دفن خود در بيايد و «بساط اين
دغلبازان که جامهی حق را بپوشاندند تن شيطان» و «دين محمد را به کام خود بيالودند» باطل کند.
از حد تحمل سانسورکاران زياد بود. آريا آرامنژاد از طريق فيسبوک روايت ميکند: «در تاريخ 26 بهمن ماه سال 1388 با هجوم ماموران وزارت اطلاعات به خانه ام بازداشت شدم». طبق دفاعيه او در دادگاه «ايجاد رعب و وحشت و برهم زدن اسباب و اثاثيه خانه را چاشنی كارشان كردند». در آن هنگام به او نگفتند چرا او را بازداشت کردهاند. فقط چند ساعت بعد وقتی به دادگاه منتقل شد دادستان او را به خاطر خواندن آهنگ «علی برخيز» به اقدام عليه امنيت ملی متهم کرد.
سنگينی اين اتهام دليل چهل و چهار روزی است که آريا آرامنژاد در سلول انفرادی سپری کرد. در دادگاه، او شکايت کرد که مورد شکنجه قرار گرفته است. الان توضيح ميدهد: «قالب شکنجهها روحی و روانی بود . از جمله توهين به شخصيت. توهين به همسرم و خانوادهام. حبس در سلولی يک و نيم در دو متر بدون هيچگونه امکانات بهداشتی. همجواری با سلول کسی که مبتلا به ايدز بود و به واسطه اين که اعتياد به مواد مخدر داشت و به او دارو نميرساندند دست به خودزنی ميزد به شکلی که خونش کف راهرو سلولها را ميپوشاند و من ميبايست برای دريافت غذا يا رفتن به دستشويی پابرهنه از روی خونهای او رد ميشدم ».
اينها فقط قسمتی از افتضاحی است که او در اين شش هفته انفراد تحمل کرد.
چند بار او را تهديد به اعدام کردند و يا به ترور در خارج از زندان «بدون بر جا گذاشتن ردی». نزديک بود موفق شوند. اضافه ميکند: «قرصهای مربوط به بيماری قلبيام را نيز تعمدا از من دريغ ميکردند». او را باز برای تحقير جلوی يک مامور دوربين عکاسی به دست برهنه کردند و در جواب اعتراض او تمسخرش ميکردند به اين صدا که «ميترسي؟». باز، با اکراهی قابل فهم
که ناشی از يادآوری آن لحظات ادامه ميدهد: «در يک مورد هم در زندان پس از آنکه درخواستی برای ملاقات با پزشک داشتم نگهبان به شکل وحشيانهای مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. و دست و پايم را حدود 6 ساعت با زنجير بهم قفل کرد».
با اين که اين شکنجهها را در حضور قاضی توصيف کرد ولی شکايت رسمی نکرده است. با اطمينان ميگويد: «هيچگونه نتيجهای در بر ندارد و هرگز هم رسيدگی نخواهد شد». و يادآوری ميکند: «جز يک مورد نتوانستم با خانواده و وکيل ملاقات داشته باشم، آن هم پس از رسانهای شدن خبر بازداشتم». و معتقد است که فشار رسانهای روی آزادی او به قيد وثيقه موثر بود. شايد به همين خاطر عليرغم مطالبات و هشدارهای مقامات ايران، آرامنژاد تصميم گرفت با يک خبرنگار خارجی صحبت کند. صدور حکم از طرف دادگاه هر آن ممکن است و با توجه به محکوميتهای پی در پی هفتههای آخر، از اين که به زندان برخواهد گشت مطمئن است. بعد از برشماری اسامی دوازده نفر از دوستان بازداشت شدهی خود طی سال آخر، ابراز عقيده ميکند: «از نظر من بهترين راهکار برای کم کردن فشار بريک زندانی سياسی اطلاعرسانی بينالمللی در باره وضعيت اوست زيرا اين کار باعث ميشود که حکومت تا جای ممکن فشار را بر فرد کم کند». فعلاً دورهای که تا حالا در زندان گذرانده اين اعتقاد را به آريا آرامنژاد بخشيده که
«دولت با سو استفاده از نام دين دست به سرکوب هر صدای معترضی ميزند».
ترجمه مقاله ال پائيس
http://www.elpais.com/articulo/internacional/Iran/haga/critica/puede/acabar/prision/elpepuint/20101222elpepuint_7/Tes