به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۰

 دامنه قدرت‌یابی زنان به سرزمین وایکینگ‌ها رسید
دانمارك در دستان دو زن يك ملكه و حالا يك خانم نخست‌وزير
نوشين طريقي
در كشوري مانند دانمارك كه به رفاه اجتماعي بالا و ثبات سياسي شهرت دارد و زنان از موقعيت‌هاي مناسبي در دسترسي به امكانات متعدد اقتصادي و اجتماعي برخوردارند، حضور زنان در عرصه‌هاي عالي تصميم‌گيري و مديريتي نبايد چندان دور از انتظار باشد اما واقعيت آن است كه به‌تازگي يك زن براي اولين بار به مقام نخست‌وزيري رسيده است. با اين همه مبارزه خانم‌ «هله تورنينگ اشميت» براي پيروزي در انتخابات عمومي اخير دانمارك، رنگ ‌و بوي جنسيتي پيدا نكرد. نه حاميان او و نه مخالفانش و نه حتي مردمي كه مخاطب اصلي تبليغات انتخابات اخير بودند، توجه چنداني به جنسيت خانم اشميت و تاثيرگذاريِ مثبت يا منفي اين عامل نداشتند. تنها يكي از روزنامه‌هاي دانمارك، پس از مشخص شدن نتايج اين انتخابات، پيروزي او را با عنوان پيروزي براي زنان و گامي مهم در برابري جنسيتي ارزيابي كرد.

انتخاب خانم اشميت حتي آنقدرها كه خارج از دانمارك تصور مي‌شد، انتخابي نمادين نبود زيرا مردم دانمارك چند دهه‌اي است در رأس ساختار سلطنتي مشروطه‌شان، يك زن ديگر را در مقام ملكه ديده‌اند. ملكه «مارگارت دوم» كه هم‌اكنون 71 سال دارد، قرار نبود وارث پادشاهي پدرش باشد و زماني كه به دنيا آمد (در سال 1940) تنها مردانِ خاندان سلطنتي امكان به ارث بردن تاج و تخت سلطنتي را داشتند. اما سرنوشت، نوزاد دختري را كه ملكه به دنيا نيامده بود، به نخستين بانوي تاج‌دار دانمارك بدل ساخت. مارگارت دوم، برادر نداشت و قرار بود دايي او، وارث تاج و تخت دانمارك باشد اما با تغييراتي كه در سال 1947 در قانون اساسي دانمارك ايجاد شد، شرط مرد بودن براي در دست گرفتن سلطنت از ميان برداشته شد و بنا به قانون جديد، در صورتي كه در ميان فرزندان پادشاه يا ملكه، فرزند پسري وجود نداشته باشد، وارث سلطنت يكي از دختران خواهد بود.

مارگارت جوان، پس از 18سالگي‌، به‌عنوان وليعهد در جلسات سياسي شركت مي‌كرد و در غياب پادشاه اداره جلسات شوراي سلطنتي را به عهده مي‌گرفت. او در 27سالگي با يك ديپلمات فرانسوي ازدواج كرد و پنج سال بعد، در سال 1972 وقتي كه پادشاه «فردريك» درگذشت، مارگارت به قدرت رسيد. او ملكه‌اي دوست‌داشتني و محبوب در دانمارك است، زني كه علايق و توانايي‌هاي متعددش تا حدودي تحسين‌برانگيز بوده است. او دانش‌آموخته رشته‌هاي باستان‌شناسي، تاريخ قديم و علوم سياسي از دانشگاه‌هايي چون لندن، سوربون و كمبريج است و به زبان‌هاي فرانسوي، انگليسي، آلماني و سوئدي تسلط دارد. ملكه مارگارت علاقه بسياري به نقاشي دارد كه به برگزاري نمايشگاه‌هاي هنري متعدد منجر شده است، او از طراحي لباس هم لذت مي‌برد و گفته مي‌شود كه بسياري از لباس‌هايي را كه به تن مي‌كند، خود طراحي كرده است. با اين همه، علاقه شديد خانم ملكه به سيگار كشيدن و به‌‌ويژه، استفاده از تنباكو، بارها او را خبرساز كرده است. در سال 2006 يكي از روزنامه‌هاي دانمارك در گزارشي، فاش كرد كه شوراي سلطنتي دانمارك به ملكه مارگارت هشدار اكيد داده است كه نبايد در محافل عمومي با سيگار ديده شود. اين گزارش زماني منتشر شد كه مجلس دانمارك درصدد تدوين و تصويب قوانين سختگيرانه‌اي درباره استفاده از سيگار در محافل عمومي و افزايش محدوديت‌ها براي استعمال دخانيات بود.

اما ملكه مارگارت با تمام جذابيت‌هاي ناشي از مقام سياسي يا علايق شخصي‌اش، در عرصه سياست دانمارك مهره ‌نيرومندي نيست. ساختار سياسي دانمارك از نيمه قرن نوزدهم (از حدود 1850 به بعد) به نوعي دموكراسي نمايندگي تغيير يافت و از آن زمان تاكنون مهم‌ترين تصميمات سياسي و اجرايي را سياستمداراني اتخاذ مي‌كنند كه با برگزاري انتخاباتي دموكراتيك به مجلس دانمارك، شوراهاي منطقه‌اي و شوراهاي شهري راه پيدا مي‌كنند. اكثريت اعضاي مجلس دانمارك، نخست‌وزير و اعضاي دولت را انتخاب مي‌كنند و بر اساس همين روال است كه نتايج انتخابات عمومي دانمارك در هفته‌هاي گذشته، اين بار يك زن ديگر را به عالي‌ترين مقام اجرايي سياسي كشور رسانده است. خانم هله تورنينگ اشميت به نمايندگي از سوسيال دموكرات‌هاي دانمارك و با اختلاف اندكي به پيروزي رسيد و مجال حضور در دولت دانمارك به‌عنوان نخستين نخست‌وزير زن را به دست آورد. احزاب حامي او توانستند 89 كرسي از مجموع 179 كرسي مجلس اين كشور را تصاحب كنند، در حالي كه 86 كرسي به احزاب راستگراي حامي «لارس لوكه راسموسن»، نخست‌وزير پيشين اين كشور رسيد. ساعتي پس از مشخص شدن نتايج انتخابات، آقاي راسموسن كه براي نزديك به يك دهه قدرت را در دست داشت، در تماسي تلفني به خانم اشميت تبريك گفت و افزود: امشب كليدهاي دفتر نخست‌وزيري را به خانم هله مي‌دهد. «اما خانم هله عزيز، از اين كليدها خوب مراقبت كن چون شما فقط اين كليدها را قرض گرفته‌ايد.» او چنين ادامه داد: نخستين واكنش خانم اشميت پس از آشكار شدن پيروزي‌اش اين بود كه در جمع هوادارانش حاضر شد و گفت: «اشتباه نكنيد، ما امروز تاريخ را نوشتيم...» او در انتخابات اخير رهبري ائتلافي از چهار حزب را به عهده داشت و انتظار مي‌رود كه با كمك همان احزاب حامي، اقدام به تشكيل دولت ائتلافي جديد اين كشور كند. خانم اشميت قول داده كه قوانين مهاجرتي سختگيرانه‌اي را كه وجود دارند، تغيير دهد و سياست‌هاي مالياتي و هزينه‌هاي عمومي را اصلاح كند. خانم اشميت كه از سال 2005 به رهبري سوسيال دموكرات‌هاي دانمارك رسيد، پيشتر (در سال‌هاي 1999 تا 2004) عضو پارلمان اروپا بود. او كه هم‌اكنون 44 سال دارد، در دانشگاه كپنهاگ رشته علوم سياسي خوانده و همچنين دانش‌آموخته كالج اروپايي برگس است؛ تجربه‌اي كه به گفته خودش زندگي‌اش را به كل تغيير داد. او مدتي مشاور كنفدراسيون دانمارك در اتحاديه تجاري (ال. او) بود و در همان سال‌ها، با «استفن كيناك»، پسر دو تن از نام‌آشناترين سياستمداران حزب كارگر در بريتانيا يعني نيل و گلينسي كيناك ازدواج كرد.

او زماني با شوهرش آشنا شد كه در بلژيك تحصيل مي‌كرد. آنها در سال 1996 ازدواج كردند و دو دختر دارند. نحوه زندگي خانوادگي اين زوج نيز همواره بحث‌برانگيز و برخلاف معمول بوده و هيچ‌گاه از چشم رسانه‌ها مخفي نمانده است. درحالي‌كه خانم اشميت همراه با فرزندانش در كپنهاگ زندگي مي‌كند، شوهرش كه مدير اجلاس جهاني اقتصاد است، در سوييس ساكن است. از آنجا كه آقاي كيناك، ساكن دانمارك نيست، ماجراي عدم پرداخت ماليات در سال‌هاي اخير توجه مطبوعات را به خود جلب كرده و سال گذشته خانم اشميت و آقاي كيناك درباره عدم پرداخت كامل ماليات‌، مورد بازپرسي قضايي قرار گرفتند. خانم اشميت مي‌گويد كه هيچ برآورد روشن و درستي از زماني كه شوهرش در طول سال خارج از كشور زندگي مي‌كند، ندارد.

خانم اشميت از جهات ديگري نيز مورد توجه نشريات و رسانه‌ها قرار دارد، او نيز همچون ملكه مارگارت به دليل علاقه‌اي كه به طراحي لباس دارد، «گوچي هله» (Gucci Helle) ناميده مي‌شود. هرقدر كه جنسيت خانم اشميت در مبارزات انتخاباتي برجسته نشد، ظاهر آراسته و علاقه‌مندي‌اش به طراحي لباس مورد توجه قرار داشت و به موضوعي داغ در جريان انتخابات دانمارك تبديل شد زيرا براي حزب چپگراي سوسيال دموكرات‌ها كه به‌طور سنتي مورد حمايت كارگران بوده، وجود رهبري كه دلبسته بازار مد و لباس باشد، امري نامربوط و نامناسب تلقي مي‌شد. فرداي روزي هم كه انتخابات برگزار شد، يك روزنامه سياسي اين‌‌طور نوشت: «او ظاهر بسيار آراسته‌اي دارد كه نسبتي با سوسيال دموكرات‌ها ندارد و بسيار جوان‌تر از آن است كه رهبري كشور را به عهده گيرد.»

انتقادها درباره ظاهر خانم اشميت منحصر به رقباي او نبود و حتي هم‌حزبي‌هاي او نيز از اين موضوع گله داشتند. از اين رو خانم اشميت يك بار در يكي از جلسات حزبي‌اش گفت: «همه ما كه نبايد مثل همديگر و شبيه به... باشيم.» صراحت لهجه خانم اشميت و الفاظ تند و تيزي كه گه‌گاه به كار مي‌برد، از شهرت خوبي كه در سخت‌كوشي و پشتكار دارد، نمي‌كاهد. او پس از شكست سختي كه حزبش در سال 2007 تجربه كرد، تلاش بسياري براي يكپارچه‌سازي اين حزب كرد كه پيروزي در انتخابات گذشته، محصول تلاش‌هاي چند سال اخير اوست.

شايد به ‌دست گرفتن اداره كشوري مانند دانمارك راحت‌تر از ديگر كشورها به نظر‌ آيد. دانمارك مانند ديگر كشورهاي حوزه اسكانديناوي به برخورداري از بالاترين استانداردهاي زندگي شهره‌ است، مي‌گويند رفاه اجتماعي و ثبات سياسي در اين كشورها، آرزوي هر انساني در هر نقطه از جهان است. سوئد، ‌نروژ، دانمارك و فنلاند در رديف ثروتمند‌ترين كشورهاي جهان قرار دارند و به دليل اعمال سياست‌هاي رفاهي، تقريبا اثري از اقشار نيازمند در اين ممالك ديده نمي‌شود، هرچند نرخ ماليات در اين كشورها در مقايسه با ديگر كشورهاي جهان، بالاترين ميزان را دارد و بخش‌هاي دولتي در اين كشورها، بزرگ و قدرتمند هستند. اما دانمارك، يكي از كشورهاي اتحاديه اروپاست كه در حال حاضر با ركود اقتصادي شديدي روبه‌روست؛ ركودي كه از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون بي‌سابقه بوده است. بانك‌هاي محلي دانمارك همچنان در وضعيت مواجهه با بحران ‌اقتصادي هستند كه از سال 2008 ميلادي آغاز شد. يكي از محورهاي اصلي در تبليغات انتخاباتي خانم اشميت اين بود كه رقيب خود، آقاي راسموسن را متهم به شكست برنامه‌هايش براي مقابله با بحران اقتصادي مي‌دانست. وي از افزايش مخارج دولت حمايت كرده و برنامه‌اي نامعمول عرضه داشت كه به طرح «12 دقيقه‌كار بيشتر» معروف شد؛ طرحي كه بر اساس آن، هر كس هر روز 12 دقيقه بيشتر كار كند، در هفته يك ساعت بيشتر كار توليدي انجام خواهد داد و همين يك ساعت کار بيشتر در هفته، به رشد اقتصادي كشور كمك مي‌كند. او در جريان مبارزات انتخاباتي تاكيد بسياري داشت كه «دانمارك به تغيير نياز دارد، دانمارك نياز به حركت به جلو دارد، دانمارك به رهبري من نياز دارد.»