به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۲


از عیال رهبری به عیال تاجزاده



خدمت خانم تاجزاده

سلام. خواندم کاغذ شما را. خوب است والله. شوهر من که زندان بود مگر من جرأت داشتم برای زن شاه نامه بنویسم و مزاحم وقت ملکۀ مملکت بشوم و درد دل صد من یک غاز بکنم برایش.
خدا به بعضی ها شانس داده. اما آنجا که صحبت از «شوی شما» و «شوی من» کرده اید بگویم اگر «شوهرجان» شما «شو»ی دو حرفی حساب میشود، شوهر عزیز من سیزده حرفی است. تازه شوهر من در آغاز ازدواج که «مقام معظم رهبری» نشده بود نوزده حرفی بود: حجت الاسلام و المسلمین! اما حرف نداشت. حالا شما برای من نامه مینویسی شو شو میکنی طعنه میزنی؟ چه سر نترسی داری دختر.
انگار حواست نیست که تازه دو روز است فائزه از زندان درآمده. انگار حواست نیست همین پریروز آقا فرمودند تل آویو و اورشلیم و حیفا و چند تا شهر دیگر را با خاک یکسان میفرمایند. خانه تان کجاست؟ البته اگر سر راه اسرائیل باشد، آدرس ندادی هم ندادی.

همین شماها این حرف ها را میزنید که دشمن پررو میشود وگرنه آقای اوباما غلط میکرد بخواهد جلوی کن فیکون اورشلیم و تل آویو را بگیرد. اصلاً به او چه مربوط که در کار آقای ما دخالت کند؟
مردک بی غیرت. پریشب ها به آقامان گفتم اگر من میرفتم مثل زن اوباما جایزۀ اسکار میدادم چکار میکردی؟ آقا چنان غیرتی شدند که اصلاً نشنیده گرفتند و سرشان را به صحبت تلفنی با قاضی مرتضوی گرم کردند. آخرش هم حرف بامزه ای به او زدند. شوخ طبع هستند. فرمودند آنچه دانه دانه حساب میکنند بادمجان است نه اعدامی های توهین به رهبری.
این را هم بگویم همین هم که شما «شوهرجان» خودتان را با «شوهرجان» من مقایسه میکنید این خود مصداق توهین کتبی به مقام معظم رهبری است. مثل مقایسۀ زالزالک میماند با میوه فروشی. چند تن از کسانی که ایشان را با امام خمینی پا پیغمبر اسلام قیاس گرفته اند در حال حاضر فراری هستند. باقی زندانند.
همیشه فکر میکنم کاشکی آقا مثل زمان شاه در زندان بودند. راحت تر بودند والله. کسی از ایشان توقع نداشت آب به دریاچۀ ارومیه بیندازند یا کامیون دلار و شمش طلا را از ترکیه برگردانند. تفریحشان هم اینکه شب شعر بگذارند یک ردیف از به قول خودشان قافیه بازان فلانمال دورشان جمع شوند و دری وری بخوانند و ایشان آفرین آفرین بگوید.
از آنطرف هم بشار اسد از ایشان دعوت میکند که حالا که اینهمه کمک کردی پاشو بیا استفاده ای را که از مهمات و نفرات و نعمات تو میبریم از نزدیک ببین و حظ کن و باز هم بده. خلق فلسطین هم از آنطرف.
آن بیچاره هائی هم که طلا آلاتشان را دادند به حساب صد امام که بالا کشید و رفت و خانه براشان نساخت، حالا النگو گوشواره شان را از شوهر من میخواهند. یکی دوتا هم نیستند که با زندان و اعدام بشود از شرشان خلاص شد. خدا شوهر هیچکس را ولی فقیه نکند.
خانم محترم. من نمیدانم جرم شوهر شما چیست. البته در جمهوری اسلامی جرم همان اتهام است ولی من نمیدانم شوهرت چکار کرده که زندان است. پرس و جو کردم اعدام نشده بود. اگر جرمش استغفرالله توهین به رهبری بوده منتظرش نباشید. اگر به تمامیت ارضی خیانت کرده لابد در حین خیانت یک توهینی هم به رهبری کرده باز هم منتظرش نباشید. اگر سیاسی کاری و سیاسی بازی بوده به قول آقا زر زده، برای امنیت خودش حبس اش کرده اند که مردم کتک اش نزنند.
 اما اگر دست و بالش را بریده باشند لابد دزدی گرگی کرده. آخر آقا خیلی از اینجور کارها بدشان میآید. همین آقای مهاجرانی که وزیر ارشاد بوده الان فرار کرده رفته لندن از آنجا شهادت داده که از لحاظ مالی «یک نقطۀ خاکستری در زندگی مقام معظم رهبری نیست.» خوب ببینید آدمی از آنطرف مرزها دستش را دراز کرده تا اینجا که حال به رهبری بدهد و خوشخدمتی بکند برای اینکه ایمان دارد به پاکی همه جای رهبری.
حالا خیلی چیزها پشت سر آقا میگویند. اصلاً از وقتی که آقا رهبر معظم شده اند روزی نیست که هزارجور حرف برایش در نیاورند. آنهائی که دوران طلبگی همدورۀ آقا بوده اند، حالا روی حسادت حرف هائی میزنند که در شأن مقام معظم رهبری نیست. خوب ایشان هم یک طلبه ای بوده مثل باقی طلاب. همان کارهائی را میکرده که باقی طلاب میکردند. حالا طوری نقل و تعریف میکنند که انگار آقا در زمان ریاست جمهوری یا استغفرالله در دوران مقام معظمی از آن کارها میکرده اند و هنوز هم میکنند!
 آدمی که در حوزۀ علمیه با آقا توی یک حجره بوده، چند سال از آقا بزرگتر است، نره غولی بوده، حالا حیا نمیکند، چون در حوزه ادامه نداده و لات شده و از صحنه طرد شده، مینشیند برای بقال و چقال مشهد روایت میکند که با آقا کجا بودیم و کجا رفتیم و چکار کردیم. خوب رفتید که رفتید!.... آدم باید ظرفیت داشته باشد!
آقا میفرمایند این از کروبی مواجب میگیرد. شکر خدا آقا دست همۀ آنها را یکجوری بند کرده که دهنشان قرص باشد اما بعضی ها ناتو درآمدند. سر دستۀ اینها شیخ علی تهرانی شوهرخواهر آقا بود که یکبار هم آقا برایش پیغام دادند که علی جان تو خودت هم طلبه بودی نه، حیا کن! حیا نکرد. آخرش هم از ترسش دررفت رفت عراق. خواهر آقا را هم برد!
احمدی نژاد را همین شایعات و بدگوئیها پیش آقا پررو کرده. بگم بگم هائی که میکند همین مزخرفاتی است که شنیده و سرهم کرده. یک حرف هائی هم هست که تکذیب نمیشود کرد!
بیش از این وقت جواب شما را ندارم. باید لیست اعدامی های هفتۀ آینده را برای آقا پاکنویس کنم.
خدا نگهدار شما. دست آقا بهمرات.

همسر مکرمۀ مقام معظم رهبری دامت برکاته.

گویا نیوز