بهروز سورن
"توافق بعدی ما، حقوق شهروندی ما"
مدتها از روی کار آمدن دولت روحانی گذشته است و وعده های انتخاباتی وی هنوز انتخاب کنندگانش را چشم انتظار گذاشته است. در مدت زمانی که او و دولتش زمام امور را در دست دارند و همانطور که بسیاری از صاحب نظران سیاسی انتظار داشتند نه تنها از شمار اعدام ها کم نشده است که افزایش آن بلحاظ آماری منتشر شده است. نه تنها از فشارهای اقتصادی بر کارگران و زحمتکشان کاسته نشده است که موج گرانی و تورم و بیکاری, فقر و اعتیاد و سرکوب جوانان و زنان, پیگرد و زندانی کردن نمایندگان کارگران و ... افزایش و یا ادامه دارد.
دولت روحانی حتی از برداشتن حصر رهبران سبز نیز کوتاه آمده است و تنها وظیفه فوری خود را در تفاهم اتمی و پایان بخشیدن به تحریم ها برای نجات اقتصادی دانسته است که تا بیخ و بن خود به صادرات نفت و ارتباط با سرمایه جهانی وابسته است.
شاید تصور دولت روحانی این باشد که با ایجاد تفاهم هسته ای و ارتباط با حامعه بین المللی بتواند بخشی از نارضایتی ها در بازار و بخش های مرفه کشور را کاهش دهد اما این تصور که مردم از خواست هایشان دست بکشند و انگشت بدهان به لبخندهای جواد ظریف بنگرند و راضی باشند خیالی است خام و چه بسا این موضوع ابزاری برای اعتراضات عمومی تر مردمی شود که نومید از اجرای وعده های انتخاباتی روحانی هستند.
تظاهرات اخیر در میدان ونک تهران که در روز چهارهم فروردین انجام شد با شعارهای کلیدی همراه بود که روانشناسی سیاسی اجتماعی تظاهرکنندگان را در این شعارها میتوان سنجید:
"توافق بعدی ما، حقوق شهروندی ما" و "پیام ما روشنه حصر باید بشکنه" و درخواست آزادی زندانیان سیاسی
این شعارها نشان میدهند که شهروندان تهرانی نه تنها از خواست های خود کوتاه نیامده اند که در انتظار تغییرات بالفور پس از این تفاهم ناکامل هسته ای هستند. انتظار دارند که بلحاظ داخلی نیز دولت روحانی به وعده های خود عمل کند و زمینه را برای ایجاد ارتباطاتی انسانی بر مبنای حقوق بشر و عدالت اجتماعی را نیز مهیا سازد.
اینکه در ماهیت روحانی و دولتش و شرکایش در مجلس و نهادهای رهبری متحقق کردن این شعارها نیست موضوعی است عمیق تر که میبایستی جداگانه به آن پرداخت اما واقعیت امر این است که شعارهای مطرح شده با مختصات این دولت و توازن قوا با جناح رهبری و مجلس همنوائی نمیکند.
بنابر این اگر فرض را بر این بگیریم که مطالبات مردم کشورمان با تنفس هوای تازه و نان شب شان مرتبط است درخواهیم یافت که بزودی روحانی و دولتش نیز زیر چرخ های ارابه اعتراضات میلیونی مردم کشورمان با خواستهائی فراتر از ظرفیت های کنونی این دولت قرار خواهند گرفت.
این همان نکته ایست که هر دو جناح حاکم را وحشتزده میکند. چنانچه خمینی جلاد پس از سرکشیدن جام زهر بجان نازنین هزاران زندانی سیاسی افتاد و آنان را قتلعام کرد این دولت و حکومت کنونی نیز دارای همان مختصات و پتانسیل برای انتقام از زندانیان سیاسی و فعهالین کارگری و معلمان و زنان میباشد همانطور که با تقویت و نصب جدید پارازیت انداز در زندان رجائی شهر جان بسیاری از آنان را بخطر انداخته است.
واقعیت این است که نتیجه مذاکرات طولانی با کشورهای غربی شکت و عقب نشینی از بلندپروازی های جمهوری اسلامی را در پی داشت. این حقیقت معنی و مفهومش برای مردم ایران این است که جمهوری اسلامی که خود را متصل به اسمان و زمین و غیب میداند بیش از ان شکننده است که در برابر امواج انسانی آزادیخواهان و برابری طلبان دوام بیاورد و میتوان گفت اینده نزدیک آبستن حوادثی است درخور توجه.
07.04.2015