بازار مکاره کتاب در شهر اراک
سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) ۲۳ آوریل (۳ اردیبهشت) را روز جهانی کتاب و حقوق مولف (کپی رایت) نامگذاری کرده است. در جمهوری اسلامی برای این روز مراسمی رسمی پیشبینی نشده اما بزرگترین نمایشگاه کتاب ایران از سه دهه پیش، نزدیک به همین تاریخ و در اردیبهشت ماه برگزار میشود.
شعار سیامین نمایشگاه کتاب تهران “یک کتاب بیشتر بخوانیم” تعیین شده، ولی سیر قهقرائی تیراژ کتابهای منتشر شده در چند دههی گذشته نشان میدهد، جامعهی ایران با شتابی نگرانکننده از این شعار فاصله گرفته است.
«وضع نشر در کشور خوب نیست و چرایی این موضوع نیاز به پژوهش میدانی دارد.» این حرف را تیرماه سال پیش حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد زده که دبیر علمی جایزه کتاب سال، مهمترین جایزه دولتی حوزه کتاب در جمهوری اسلامی است.
برای بررسی چند و چون این وضعیت میتوان سراغ دادههای موسسه خانه کتاب، از زیر مجموعههای وزارت ارشاد رفت که به دلیل دسترسی به اطلاعات رسمی وضعیت نشر در ایران مهمترین، و به لحاظ آماری معتبرترین نهاد فعال در این حوزه محسوب میشود.
گزارشهای موسسه خانه کتاب نشان میدهد میانگین تیراژ کتاب در ایران از ابتدا تا انتهای دههی هشتاد خورشیدی از بیش از پنج هزار به کمتر از سه هزار نسخه تنزل پیدا کرده است.
ادامه سقوط تیراژ کتاب
این وضعیت در دو سال پایانی دولت دهم و چهار سال دولت یازدهم نیز ادامه یافته و تیراژ متوسط کتاب در سال ۹۵ با کاهشی ۱۷ درصدی به نسبت سال قبل به ۱۶۴۰ نسخه رسید.
به رغم واقعیتهایی که حاکی از “حال ناخوش” نشر در ایران است در سالهای گذشته، به ویژه در دو دولت محمود احمدینژاد مسئولان دولتی مدام سرانهی مطالعه در ایران را بیشتر و بیشتر اعلام میکردند.
برخی از این ادعاها که کارشناسان آن را “آمارسازی ناشیانه” میخوانند حاصل گونهای رفتار با دادههای آماری است که ساز و کار آن چندان پیچیده نیست: در این رفتار به بخشی از آمار واقعی استناد شده و با نادیده گرفتن بخشهای دیگر و ارتباطهای آنها، نتیجهی دلخواه استخراج یا ادعا میشود.
آمارسازی درباره سرانه مطالعه
برجستهترین نمونه این گونه تلاشها در سالهای گذشته این گزاره بوده است: تیراژ متوسط کتاب کاهش یافته اما تعداد عنوان کتابهای منتشر شده در هر سال افزایش داشته است.
از این حرف “درست” زمانی میتوان رونق کتابخوانی را نتیجه گرفت که در کنار آن واقعیتهای دیگر، از جمله رشد جمعیت، شمارگان کل کتابهای منتشر شده در هر سال و مهمتر از آن تعداد کل صفحههای کتابهای منتشر شده، و به عبارت دیگر حجم متون قابل مطالعه نیز در نظر گرفته شود.
سال گذشته تعداد عنوان کتابهای منتشر شده به نسبت سال قبل حدود ۸ درصد افزایش داشته اما تعداد کل کتابهایی که به خوانندگان احتمالی عرضه شده با ۱۱ درصد کاهش، حدود ۱۵ میلیون نسخه کمتر بوده است.
در یک دههی منتهی به سال ۹۵ تعداد کل کتابهای چاپ شده در ایران از ۲۲۸ میلیون و ۵۵۰ هزار نسخه به کمتر از ۱۳۰ میلیون نسخه کاهش یافته است.
در سالهای گذشته تعداد متوسط صفحههای کتاب نیز هر سال کمتر شده است. مطابق آمار خانه کتاب در سال ۸۵ مجموعا اندکی بیش از ۴۷ میلیارد برگ چاپ شده به صورت کتاب به بازار عرضه شده و این میزان در سال ۸۹ با ۱۲ درصد کاهش حدود ۴۰ میلیارد صفحه بوده است.
به بیان دیگر به رغم دو برابر شدن عنوان کتابهای منتشر شده در آن پنج سال، کل متون چاپی که در اختیار خوانندگان احتمالی در ایران قرار گرفته چند میلیارد صفحه کاهش یافته است.
کاهش تعداد کل کتابها و صفحههای چاپ شده در حالی صورت گرفته که مطابق بررسیهای مرکز آمار ایران در دههی هشتاد خورشیدی هر سال حدود یک میلیون نفر به جمعیت اضافه شده است. به این ترتیب اصولا زیرساخت و مصالح لازم برای افزایش میزان مطالعه فراهم نبوده و آماری که خلاف این روند را ادعا کند باورپذیر نیست.
همچنین باید در نظر داشت که در حال حاضر حدود ۵ میلیون ایرانی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مشغول تحصیل هستند و این کشور میلیونها فارغالتحصیل و دانشآموز دارد.
اگر سهم کتابهای کمک آموزشی و دینی در میان کتابهای منتشر شده در سال گذشته را در نظر بگیرم سقوط تیراژ میانگین کتاب به ۱۶۴۰ نسخه بحران نشر را بیشتر آشکار میکند.
تیراژ متوسط کتابهای آموزشی، کمک آموزشی و دینی بین ۳ تا ۴ هزار نسخه و میانگین تیراژ کتابهای حوزههایی چون ادبیات، فلسفه، هنر و علوم اجتماعی که مصالح مطالعه واقعی به شمار میروند در سال گذشته کمتر از یک هزار نسخه بوده است.
چند صد نسخه کتاب برای میلیونها تحصیلکرده
به یاری امکانات چاپ و نشر دیجیتال در سالهای اخیر تیراژهای بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه برای کتابهای ادبی پدیده ناآشنایی نیست؛ گرچه جمعیت ایران در حال پشت سر گذاشتن مرز ۸۰ میلیون نفر است.
کارشناسان معتقدند فرهنگ مطالعه در جامعهای شکل میگیرد و رونق مییابد که امنیت سیاسی، شغلی و اقتصادی ناشران و روزنامهنگاران مستقل تضمین شده باشد. ایران در سالهای اخیر همواره در صدر کشورهایی جا گرفته که “بزرگترین زندان روزنامهنگاران” معرفی شدهاند.
از سوی دیگر سهم رانتها و یارانههای دولتی و نهادهای مذهبی در نشر کتاب را نمیتوان نادیده گرفت. بیهوده نیست که سال گذشته پس از تهران به عنوان مرکز اصلی نشر و استقرار مهمترین ناشران ایران، بیشترین کتابهای منتشر شده متعلق به استانها قم و خراسان رضوی بوده است.
استقبال از نمایشگاه کتاب تهران که امسال ۱۳ تا ۲۳ اردیبهشت برگزار میشود، معمولا از سوی مقامهای دولتی و حکومتی به عنوان یکی از شاخصهای رشد کتابخوانی معرفی میشود که الزاما درست نیست.
سال گذشته نمایشگاه تهران هر روز حدود نیم میلیون بازدیدکننده داشته که این تعداد از مجموعه بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب فرانکفورت در پنج روز نخست بیشتر است. در مقایسه این دو رویداد لازم است تفاوت عملکرد آنها نیز در نظر گرفته شود.
نمایشگاه کتاب، فروشگاه کتاب
محور اصلی کار نمایشگاه فرانکفورت، به عنوان یکی از معتبرترین نمایشگاههای بینالمللی کتاب، معرفی تازههای نشر به زبانهای مختلف و داد و ستد امتیاز نشر کتاب است، که به دلیل نپیوستن جمهوری اسلامی به پیمان جهانی کپی رایت، این کار در نمایشگاه تهران موضوعیت ندارد.
از طرف دیگر خرید و فروش خود کتاب که مهمترین و اصلیترین فعالیت در نمایشگاه تهران است، کاری است که در نمایشگاهی مانند فرانکفورت تقریبا انجام نمیشود.
همچنین نباید از نظر دور داشت که تمرکز “نمایشگاه” بر عرضه مستقیم کتاب از سوی ناشران، نشانگر معیوب بودن چرخهی صنعت نشر است، زیرا با این کار بخشهای دیگر این صنعت، از جمله کتابفروش و توزیعکننده حذف یا تضعیف میشوند.
بیدلیل نیست که در کشوری مانند ایران، برخلاف بسیاری از کشورها، شمار ناشران از تعداد کتابفروشان به مراتب بیشتر است. در ایران بیش از ۱۲ هزار ناشر ثبت شده وجود دارد اما کتابفروشیهای واقعی در کل کشور چند صد تا بیشتر نیستند که بسیاری از آنها برای گذراندن امور خود مجبور به فروش کالاهای دیگر در کنار کتاب هستند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضا صالحی امیری دیماه سال پیش با اشاره به “کمک چندین میلیارد تومانی” این وزارتخانه به ناشران و کتابفروشان، گفته بود که با ادامه کاهش کتابخوانی ۱۲ هزار ناشر کشور “با چالشهای جدی” روبرو خواهند شد.
چند روز بعد، محمود آموزگار، سرپرست انجمن ناشران کشور در حاشیه گشایش نمایشگاه کتاب استان کهکیلویه و بویراحمد گفت، در ایران ۱۲ هزار و ۷۰۰ ناشر فعالیت میکنند و بالا بودن تعداد آنها به نسبت کتابفروشان و توزیع کنندگان “از معضلات اساسی” این حوزه است.
کتابهای “پرفروش”
کتابهای “پرفروش” در جمهوری اسلامی نیز حکایت خاص خود را دارند و صرفنظر از کتابها و جزوههای دینی و تبلیغاتی، تیراژ آنها با شمارگان کتابهای پرفروش در کشوری مانند آلمان با جمعیتی تقریبا اندازهی ایران قابل قیاس نیست.
در سال ۹۵ رمان “جای خالی سلوچ” محمود دولتآبادی به چاپ سی و دوم و دو رمان “چراغها را من خاموش میکنم” و “عادت میکنیم” نوشتهی زویا پیرزاد به ترتیب به چاپهای هفتاد و پنجم و چهل و هشتم رسیدند.
بدیهی است که وقتی تیراژ کتابهای ادبی به چند صد نسخه نزول کرده، چاپ مکرر رمانی مانند “عادت میکنیم” از اهمیت زیادی برخوردار است. منتها این واقعیت نیز وجود دارد که تیراژ کتاب زویا پیرزاد که چاپ نخست آن ۱۳۸۳ منتشر شده ۱۸۰۰ نسخه بیشتر نیست.
بر این پایه از رمان “عادت میکنیم” در طی ۱۳ سال گذشته کمتر از صد هزار نسخه به فروش رفته، در حالی که در کشورهای اروپائی رمانی پرفروش محسوب میشود که تیراژ آن در همان چاپ نخست، یا در عرض یک ماه به چند صد هزار نسخه میرسد.
نوشتن بیشتر، خواندن کمتر
نابسامانی وضعیت نشر در جمهوری اسلامی زمانی آشکارتر میشود که شمارگان یک کتاب مذهبی یا مورد پسند نهادهای حکومتی در یک سال از تیراژ یکی از مهمترین و جدیترین اثار ادبی مستقل در ۱۳ سال گذشته فراتر میرود.
مطابق آمار موسسه خانه کتاب یکی از “پرفروشترین” کتابهای سال گذشته “رویای نیمهشب” اثر حجتالاسلام مظفر سالاری با موضوع وحدت بین مسلمانان بوده که ۵۲ بار و در مجموع در ۱۰۷ هزار نسخه انتشار یافته است.
در سال ۹۵ حدود ۲۰ درصد کتابهای منتشر شده (۲۵ میلیون نسخه) متون کمکدرسی بوده است، کتابهای کودکان در جایگاه دوم و کتابهای دینی با ۱۶ میلیون نسخه در جایگاه سوم قرار داشتهاند.
افزایش عنوان کتابهای منتشر شده در سالهای گذشته نشان میدهد که تعداد ناشران و نویسندگان نیز رو به افزایش بوده است. رونق کلاسها و کارگاههای آموزش داستاننویسی حکایت از آن دارد که غیبت یا کمبود کتابخوان مانع بیشتر شدن تولیدکنندگان نبوده است.
با این حساب میتوان گفت، در ایران شعار امسال نمایشگاه کتاب تهران، “یک کتاب بیشتر بخوانیم” کمتر از “یک کتاب بیشتر بنویسیم” جدی گرفته میشود.
منبع: دویچه وله