به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۶

چرا هر ایرانی خود را شایسته ریاست‌جمهوری می‌داند؟

گفته شده است در متن قوانین، قراردادها و احکام دادگاه‌ها باید از آوردن صفات و قیود و به ‌طور کلی الفاظ مبهم اکیدا خودداری شود. رعایت‌نکردن این قاعده مثلا در قانون مجازات، باعث می‌شود عمل واحد از دیدگاه قضات مختلف گاه وصف کیفری داشته و گاه نداشته باشد که این نقطه‌ضعف بزرگی است.

حال اگر این مشکل در متن قانون اساسی وجود داشته باشد، تبعات و آثار زیان‌بار آن بیشتر خواهد بود. اصل ١١٥ قانون اساسی می‌گوید: «رئیس‌جمهور باید از میان رجالی مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور». از توجه به اجزای این اصل می‌توان متوجه اشکال شد:


١- حتی کلمه رجال که مفهوم آن به اندازه کافی روشن است، سال‌هاست موضوع مناقشه بوده و ما وارد آن نمی‌شویم.
٢- رجل مذهبی طیف وسیعی از افراد را از فردی که واجبات را به جا می‌آورد تا متخصص در امور دینی و مذهبی را در بر می‌گیرد و به تعبیری می‌توان گفت هر مردِ ایرانی مسلمان می‌تواند رجل مذهبی تلقی شود.
٣-در سی‌وچند سال اخیر، تقریبا تمام مردم ایران از زن و مرد، خواسته یا ناخواسته، «سیاسی شده‌اند». آیا می‌توان کسی را پیدا کرد که درباره امور مهم سیاسی- نه فقط مسائل ایران بلکه مسائل کل جهان- اظهار نظر نکند و رهنمود ندهد؟!
٤-ایرانی‌الاصل‌بودن، تابع ایران بودن و سوءسابقه‌نداشتن (عبارت آخری حسن‌سابقه‌داشتن) مواردی‌ هستند که در این اصل قانونی، امکان اندازه‌گیری و تشخیص دارند؛ زیرا از اسناد هویت افراد و سوابق‌شان در سازمان ثبت احوال و دادسرای محل می‌توان این موارد را روشن کرد.
٥-مدیر‌و‌مدبربودن نیز از مفاهیمی است که گمان نمی‌رود هیچ یک از ما خود را خارج از تعریف آن فرض کنیم. از خصوصیات ملی و تاریخی ما این است که آمادگی قبول هر سمت و شغلی را داریم. در گذشته‌ها می‌گفتند: «از کسی پرسیدند می‌خواهی شاه بشوی؟ پاسخ داد نه چون پیشرفت ندارد!».
٦- امانت و تقوا نیز دو مفهوم کاملا مبهم هستند؛ امانت می‌تواند از حالتی که مثلا فردی مورد اعتماد اهل محلش باشد تا رئیس یک تشکیلات بسیار عظیم و تا رئیس مملکتی را  شامل شود و تقوا به مفهوم خدا‌ترسی، امری کاملا درونی بوده که معلوم نیست چگونه باید آن را احراز کرد.
٧- موضوع مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور بودن نیز جای بحث دارد. اعتقاد به این موارد را نمی‌توان احراز کرد؛ آنچه ممکن است افراد اعلام کنند قبول مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور است که به صرف اعلام باید پذیرفته شود؛ اما مقوله اعتقاد که امری ذهنی، قلبی و درونی است، مطلقا احرازپذیر نیست.
با این اوصاف آیا تعجبی دارد که هر فرد ایرانی خود را شایسته مقام ریاست‌جمهوری بداند؟! گفته شده است: «افسوس عقل برای هیچ‌کس نمانده»، گمان می‌رود همین مطلب را درباره بسیاری چیزهای دیگر نظیر مدیریت، تدبیر، امانت، تقوا و احاطه به سیاست و مذهب نیز می‌توان گفت. واضح است همه کسانی که این افسوس‌ها و دریغ‌ها را ندارند، ناچار ممکن است برای ریاست‌جمهوری داوطلب شوند.


تغییر این وضعیت جز با اصلاح و تغییر قانون اساسی میسر نیست که درباره اصلاح قانون اساسی اظهار نظر دشوار است.

البته کسی به طنز گفته بود اگر می‌خواهند تعداد داوطلبان را محدود کنند، باید از هر کدام از آنها، هزار ریال به‌عنوان حق ثبت‌نام مطالبه کنند و الله اعلم. 

بهمن کشاورز / شرق