به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۶

در نشست «جريان‌شناسي رمان نخبه‌گرا و عامه‌پسند» مطرح شد

بايد جلوي كتاب‌خوان‌ها تعظيم كرد! 
رمان «عامه‌پسند»، اين عنوان حالا براي ما هيچ صورت خوشي ندارد در حالي كه بسياري از ما در دوره نوجواني اتفاقا با همين آثار عامه‌پسند، به كتاب خواندن علاقه‌مند شده‌ايم و اين گونه است كه نمي‌توانيم جرياني به نام ادبيات عامه‌پسند را منكر شويم.
پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي نيز به انگيزه نامگذاري روز ١٤ تير ماه به نام «روز قلم»، نخستين نشست ادبي خود را به موضوع «جريان‌شناسي رمان نخبه‌گرا و عامه‌پسند» اختصاص داد و از محمد حسيني، كاوه فولادي‌نسب و مرضيه سبزعليان به عنوان سه داستان‌نويس و پژوهشگر ادبيات دعوت كرد تا نظرات خود را در اين زمينه بازگو كنند. به گزارش ايسنا، محمد حسيني، برگزيده جايزه گلشيري روند شكل‌گيري ادبيات عامه‌پسند را در ايران كه از دوره مشروطه آغاز شده است، تشريح اما بر اين نكته هم تاكيد كرد كه لزوما از ادبيات عامه‌پسند به نخبه‌گرا نمي‌رسيم.
او سنت ادبيات شفاهي و نقالي ما را يادآوري كرد، سنتي كه به سبب آن حتي افراد بي‌سواد هم مي‌توانستند شاهنامه را نقل كنند و از دوره مشروطه بود كه ادبيات وارد زندگي مردم كوچه و بازار شد و پسر پادشاه و دختر چين كه شخصيت‌هاي اصلي داستان‌ها بودند جاي خود را به آهنگر و كوزه‌گر و مردم عامي دادند. حسيني ويژگي‌هاي مشترك ادبيات عاميانه در جهان را برشمرد؛ ويژگي‌هايي مانند اينكه عموم مردم آن را دوست دارند، موضوعات انتخابي‌شان اغلب درباره حوادث و قهرمان‌سازي و حكايت عاشقانه و معجزه است و در نهايت نويسنده، علاوه بر برآوردن خواست مردم، بايد طبق خواست حكومت هم حركت مي‌كرد و نويسندگان نخبه‌گرا اين نكته را خوب درك كرده بودند و همسو با مطالبات دولت‌ها مي‌نوشتند و به همين دليل آثارشان چاپ مي‌شد و به فروش مي‌رسيد.

او از جواد فاضل، صدرالدين الهي، ر. اعتمادي و پرويز قاضي سعيد، به عنوان پاورقي‌نويسان موفق ياد كرد كه بعدا سينما و تلويزيون به عنوان رقيباني جدي، باعث افت رمان‌هاي آنان شدند. حسيني سخنش را با يك حسرت به پايان رساند: «دوره‌اي بود كه مي‌گفتيم كاش كسي به جاي خواندن كتاب‌هاي پرويز سعيدي يا ر. اعتمادي، كتاب محمود دولت‌آبادي و هوشنگ گلشيري را مي‌خواند اما الان شرايط به جايي رسيده كه هر كسي كه كتاب دستش بگيرد آدم فرهيخته‌اي است، ديگر نمي‌توان گفت چرا كسي كتاب عامه‌پسند مي‌خواند؟ بلكه بايد جلوي كسي كه كتاب مي‌خواند تعظيم كرد.»

كاوه فولادي‌نسب نيز ادبيات عامه‌پسند را بدنه ادبيات دانست كه اگر آن را بد بدانيم، بايد حواس‌مان باشد كه آنچه شهروندان يك سرزمين را با ادبيات آشتي مي‌دهد، ادبيات عامه‌پسند است و خيلي از ما كه خودمان را فعالان ادبيات جدي مي‌دانيم، احتمالا جزو نخستين كتاب‌هايي كه خوانديم مستعان يا حجازي بوده است. او تاريخچه‌اي از شكل‌گيري ادبيات مدرن ايران تشريح كرد و جريان ادبي از دوره مشروطه به اين سو را به اختصار توضيح داد.
او البته به اين نكته نيز اشاره كرد كه پديده‌هايي مانند جنگ، وضعيت سياسي و اجتماعي كشور و از سوي ديگر رشد رايانه و اينترنت چه تاثيراتي بر ادبيات كشور مي‌گذارد. فولادي‌نسب جريان‌هاي ادبي ايران در دهه‌هاي مختلف را تشريح اما بر اين موضوع تاكيد كرد كه فعلا نمي‌توانيم ارزيابي دقيقي از ادبيات دهه ۹۰ داشته باشيم چراكه هنوز در ميانه اين دهه هستيم اما به اين نكته نيز اشاره داشت كه تنها چيزي كه عريان به نظر مي‌رسد، اين است كه در اين يكي دو دهه شاهكاري به آن معنا، مانند «همسايه‌ها» اثر احمد محمود يا «جاي خالي سلوچ» آقاي دولت‌آبادي خلق نشده است. مرضيه سبزعليان ديگر نويسنده حاضر در اين نشست، به بررسي تحليلي و مقايسه‌اي شاخصه‌هاي رمان‌هاي عامه‌پسند و نخبه‌گرا پرداخت:
«تعيين مرز ادبيات فرهيخته و ادبيات عاميانه كار دشواري است.

به قول استاد شفيعي كدكني يك اثر ارزشمند ادبي كاري است كه عوام بپسندند و خواص بر آن صحه گذارند.» 

 ندا آل طيب