بعد از ماجرای ژن خوب پسر محمدرضا عارف، یحث آقازادگی دوباره بر سر زبانها افتاد. سخنان پسر عارف واکنشهای زیادی را به همراه داشت و این واکنشها تا به امروز ادامه دارد. حتی واژه «ژن خوب» تبدیل به یک کنایه برای آقازادهها شده است. به ویژه اینکه در روزهای برخی آقازادهها و حضورشان در مجامع سیاسی و پست های اجرایی هستیم.
«آقازاده» واژهای معروف در ادبیات سیاسی ایران است. فرزندانی که به واسطه پدر، مشهور میشوند و سالهاست مردم برخی از چهرههای سیاسی را با این لقب میشناسند. این آقازادهها از کودکی حس متفاوت بودن را درک میکنند.
آنها از کودکی یادگرفتهاند که با دیگر افراد جامعه فرق دارند و میتوانند از راههایی استفاده کنند که دیگران حق استفاده از آن را ندارند. برای اثبات این حرف میخواهم با مثالی شکل گرفتن تفکر آقازادگی در این افراد را برای شما در این نوشتار شرح دهم.
حتما تا به حال شما هم در مراسمی شرکت کردهاید که مسئولان مملکتی و نظامی در آن حضور دارند. این مراسم میتواند نماز جمعه، مراسم مذهبی و ملی مانند مراسم محرم یا سفرهای استانی روسای کشور باشد.
در این مراسم برگزار کنندگان با میلههای آهنی به خاطر مسائل امنیتی میان مردم و مسئولان فاصله ایجاد میکنند. این رسمی است که در هر مراسمی شاهد آن هستیم.
مسئولانی که در این جایگاهها حضور پیدا میکنند، فرزندان را نیز با خود همراه میکنند. این فرزندان دست در دست پدر از مسیر ویژه مسئولان وارد مراسم میشوند و در شرایط خاص در مراسم و برنامه حاضر می شوند. این درست همان لحظهای است که جرقه آقازادگی در ذهن این افراد زده میشود.
آنها در این مسیر به این فکر میکنند که حتما نسبت به دیگر افرادی که در این مراسم حضور دارند، ویژگی مهم تری دارند که میتوانند بدون تحمل هیچ سختی، فشار و حتی له شدن در زیر فشار جمعیت در مراسم مهم کشوری شرکت کنند.
آنها در همان روز میفهمند پدر آنها میتواند کارهایی انجام دهد که دیگر پدران توانایی انجام آن را ندارند. تقریبا میتوان گفت که مسئولان کشوری و لشکری خود کمک بسیاری به رشد آقازادگی در کشور میکنند. چه کسی گفته است که فرزندان مسئولان باید در مکانی حضور داشته باشند که جایگاه مسئولان است؟ آیا آنها هم مسئول هستند؟ آیا خون آنها رنگین تر از فرزندان دیگر آحاد جامعه است؟
واقعا چه ایرادی دارد که پدر از مسیر مسئولان وارد مراسم شود و پسر مثل دیگر افراد وارد مراسم شود و همچون آنها در جایگاه عادی بنشیند. اصلاح طلب و اصولگرا هم ندارد. همه و همه این مسیر را طی کردهاند. آنها در جایگاهی نشستهاند که جای آنها نیست. گویی ضرب المثل قدیمی «از فضل پدر تو را چه حاصل؟» برای آنها صدق نمیکند. به همین سادگی ذهنیت آقازادگی در ذهن فرزند مسئولان شکل میگیرد.
مسئولان کشوری و لشگری اگر از همان روز اول رسیدن به قدرت به فرزندان خود آموزش دهند که شغل آنها هیچ مزیتی نسبت به دیگر افراد ندارد ما به زودی شاهد ریشه کن شدن آقازادگی در کشور خواهیم بود. این روزها فرزندان مدیران میانی کشور نیز به واسطه پدران خود را آقازاده میدانند در حالی که در سالهای دور آقازادگی کلمه محترمی در میان ما ایرانیان بود
عصر ایران؛ مصطفی داننده