به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۹

فریب تبلیغات مغرضانه را نخوریم – حسن بهگر

تبلیغات مقدمه ی لازم برای آغاز جنگ و اشغال کشور دیگر است. این تبلیغات باید اتباع کشورمورد تجاوز را جلب و قانع کند که به سود آنهاست که مقاومت نکنند و به آنها نوید صلح و آزادی و غیره داده میشود تا جنگ در نهایت با کمترین مقاومت روبرو شود. این امر سابقه ی تاریخی دارد و در بسیاری از جنگ ها دیده می شود. تبلیغات باید اتباع کشور متجاوز را قانع کند که نمی ارزد  سرباز برای جنگ بدهند و هزینه مالی جنگ را نیز با مالیات خود بپردازند.
از طرف دیگر، طالبان جنگ، در داخل کشور خود نیز برای توجیه حملات و کشتار خود از کشوری که میخواهند مورد تهاجم قرار بدهند، تصویری منفی میسازند. فرستادن کشیش و راهبه برای متمدن کردن اقوام وحشی و کشته شدن آنها بدست اقوام آدمخواراز شگردهای رایج دوران استعمارگری بود. این دو نوع تبلیغ مکمل یکدیگر است.


در آغاز استعمار تبلیغ علیه آفریقاییان آدمخوار رواج داشت. تکرار خبرهای آدمخواری کافی بود تا خون شهروندان متمدن اروپایی را به جوش بیاورد و حمله و کشتار وحشیان را توجیه نماید. تصویر امروز نخ نما جلوه می کند ولی اگر دقت کنیم تا به امروز همین تبلیغات به شیوه های گوناگون ادامه داشته است.

در زمان محمد شاه قاجار به بهانه ی اینکه ایران نباید به خرید و فروش برده اشتغال داشته باشد ناوهای انگلیسی به سواحل جنوبی ایران حمله کردند. ناوهای انگلیسی بنا بر قراردادهایی که از ۱۸۲۰میلادی / ۱۱۹۹خورشیدی به بعد منعقد شد، به تفتیش کشتی‌ها می‌پرداختند و آنها را به بهانۀ حمل برده توقیف می‌کردند و در نتیجه، به تجارت این نواحی ضربۀ سختی وارد کردند. در حالیکه کمپانی هند شرقی خود از آغاز به کار برده فروشی اشتغال داشت و این امر درفرمان کریمخان زند مبنی برتأسیس این شرکت در بوشهر ذکر شده است. با به تصویب رساندن این قرارداد انگلستان توانست نزدیک به نود درصد تجارت منطقه را تحت نظارت خود در آورد.  در نتيجه شعار منع تجارت برده، نه از سر بشردوستی بلكه به منظور استیلای دریایی و تجاري انگلستان در منطقه رواج داده شد. (1)

تصویر تبلیغاتی ثابت مبتنی است بر مقایسه یک کشور غربی با کشور وامانده باستانی و سنتی و یک الگوی ثابت ارائه میدهد: مقایسه وحشی های بی تمدن با تمدن اروپایی.

به گفته کریستینا ریژرت Kristina Riegert، استاد رسانه و علوم ارتباطات در دانشگاه استکهلم ، برای نمونه جنگ در غزه (در سال 2014) فقط یک درگیری مسلحانه نیست بلکه این یک جنگ تبلیغاتی است که توسط هر دو طرف انجام می شود.

ما همیشه اطلاعات را بدست می آوریم ، اما بررسی صحیح بودن آنها بسیار دشوار است. هر دو طرف علاقه زیادی به تولید روایت های خود دارند ، می توانید آن را هم در رسانه های اسرائیل و هم در غزه مشاهده کنید. در غزه دو کانال تلویزیونی وجود دارد ، یکی از جهاد اسلامی و دیگری از حماس و آنها همه وقت تبلیغات را با عکس هایی از کشته شدگان دیروز پخش می کنند. اما تصاویر دیگری نیز دارند و در توییتر ، توییت های اسرائیلی تصاویری را منتشر می کنند که نشان می دهد چگونه حماس از کودکان به عنوان سپر استفاده می کند ، اما در واقع این تصاویر قدیمی از جنگ سوریه است. کشف تقلب کار سختی است. هم او می افزاید: تبلیغات بخش مهمی از جنگهاست. شما باید هم مردم و هم متحدین خود و هم سایر مردم را متقاعد کنید که تهدیدها جدی است و لزوم اقدام عملی ضروری است.  (2)

یکی دیگر از مضامین تبلیغاتی موثر، تبلیغ اختلافات قومی است. حربه ی تحریکات قومی هنوز کاربرد بسیار دارد. تحریک قومی علیه قوم دیگر از پپش پا افتاده ترین ترفندها برای ناآرام کردن یک کشور و ایجاد شورش در آن است. دیدیم که تحریکات میان صرب ها و کروات ها به کشتاری عظیم و تلاشی یوگسلاوی انجامید.

در مورد یوگسلاوی کاملاً مشخص بود. اختلافات اجتماعی و فرهنگی وجود داشت ولی اختلافات قومی در تبلیغات سیاسی به وجود آمد. در حقیقت وجود و بزرگنمایی اختلافات قومی با تبلیغات انجام می شود.  نسل کشی ۱۹۹۴ در رواندا که با قمه انجام شد، یک نمونه وحشتناک دیگر است از تحریک قومی است. به دنبال سقوط هواپیمای حامل «جووینال هابیاریمانا» رئیس‌جمهور وقت رواندا، بلافاصله «قوم هوتو»این عمل را به «قوم توتسی» نسبت داد. همین امر آغاز درگیری‌های شدید میان این دو قوم شد. آمار دولت رواندا از کشتار 100 روزه حاکی از بیش از یک میلیون کشته است و قریب به نیم میلیون تجاوز جنسی. همه ی اینها در مقابل چشمان باز جهانیان و حضور سربازان سازمان ملل رخ داد. بلژیک و فرانسه به دست داشتن در این نسل کشی متهم شدند ولی چه کسی می تواند ثابت کند که ساختن شایعات اولیه درمورد شلیک به هواپیما از جانب چه کسی بوده است؟

 این اقوام با صلح درکنارهم زندگی می کردند و به یک زبان صحبت می کردند ولی با یک شایعه و تحریک قومی به جان هم افتادند و یکی از خونبارترین و ننگین ترین نسل کشی ها را در تاریخ ثبت کردند. مورد لیبی ، افغانستان و عراق که در سال های اخیر رخ داد نیز برای همه آشناست.

امروز ما با انواع فناوری پیشرفته ارتباطی آشنا شده ایم ولی همین فن آوری ها بهترین فرصت برای تبلیغات جعلی نیز فراهم کرده است. ایجاد تصاویر جعلی، فایل های صوتی و حتی کلیپ های ویدیویی قلابی، ممکن است عمیقاً درما تاثیر بگذارد و متوجه نشویم که بازیچه تبلیغات شده ایم و ندانسته در خدمت منافع یک قدرت خارجی قرار گرفته ایم.

تصاویر ارائه داده شده ،بنا به مصلحت و منافع کشورهای ذینفع تغییر می کند. برای مثال در سال 2000 اکونومیست تصویری مأیوس کننده از قاره آفریقا می دهد و در مقاله ای با عنوان «قاره ناامید کننده» این موضوع را برجسته میکند. در سال 2011 همین مجله از این قاره به عنوان قاره امیدوار یاد میکند. چرا ؟ این بار رشد سریع اقتصادی از اوایل دهه 2000 برجسته میشود تا چنین نتیجه گرفته شود که آفریقا نیازمند توزیع کمک نیست، بلکه قاره ای در حال توسعه است که نیازمند باز شدن درهای تجارت است. چنین تبلیغاتی فقر گسترده مردم را لاپوشانی می کند.

در آمریکای لاتین ، اروپایی ها نابرابری سیاسی مبتنی بر نژاد ایجاد کردند که منجر به شکاف های اقتصادی و رکود چند قرنه شد.

این جنگ ها و درگیری ها فراتر از عقلانیت سیاسی و عقل انسانی است ولی هنوز ادامه دارد.

امروز با حکومتی در ایران طرف هستیم که نالایق ، جبار، فاسد و دشمن سازاست.  از جانب دیگر دشمنان ایران ، آمریکا ، اسراییل و عربستان سعودی وقت را مغتنم شمرده و نقشه های شوم تجزیه طلبانه و برنامه ی شعله ور کردن اختلافات قومی را در سر می پرورانند و تبلیغات گسترده ای را علیه ایران آغاز کرده اند. درک موقعیت خطیر کنونی و جدا کردن منافع ملی و کشور از بقای جمهوری اسلامی کار ساده ای برای ملت زجر دیده و بجان آمده نیست. دشمنان نقشه نابودی ایران را می کشند و این با براندازی جمهوری اسلامی فرق دارد. برانداختن جمهوری اسلامی وظیفه ی ملت ایران است نه بیگانگان. بیاد بیاوریم که مساله ی بقای کشور و میهن از حکومت فعلی جداست. حکومت ها می آیند و می روند ولی ایران باقی می ماند.

دوشنبه، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

این مقاله برای ایران لیبرال نوشته شده و نقل آن با ذکر ماخذ مانعی ندارد.

– «منع تجارت برده»، دستاویزی بشردوستانه برای اغراض ضدانسانی انگلستان-نویسنده: سلمان قاسمیان
http://qasdway. ir/fa/news/view/114/3

(2)- Experten: ”Propaganda en viktig del av krigföringen”

https://www. svt. se/nyheter/utrikes/propaganda-en-del-av-krigsh

(3) – Vem får tala om Afrika- Maria Eriksson Baaz

https://fof. se/tidning/2015/9/artikel/vem-far-tala-om-afrika

(4)- ​ویکی پدیای فارسی