چرا خامنهای و انصارش خود را به روسیه و چین نزدیک میکنند؟
روز پنجشنبه پنجم اسفندماه، پوتین، مستبد قدرتپرست روسیه و در حقیقت هیتلر قرن بیستویکم با مدعیات و بهانهجوییهای واهی تجاوز نظامی خود را به کشور مستقل اوکراین با حکومتی دمکراتیک آغاز کرد و جنگی تمامعیار علیه مردم و دولت منتخب کشور اوکراین به راه انداخت و نام آن را «عملیات ویژه» گذاشت. تجاوز نظامی پوتین با مقاومت سرسختانه و شجاعانهی ارتش، مردم و رئیس جمهور محبوب اوکراین روبرو شد که برای پوتین و عواملش غیر قابل تصور بود و رویای شیرین او را تبدیل به وحشت و خشم کرد.
او ظاهرا تصور میکرد که ظرف ۲۴ ساعت یا حداکثر ۴۸ ساعت میتواند کل اوکراین از جمله پایتخت آن را اشغال و دولت جعلی و دست نشانده خود را مستقر کند؛ این ناکامی سبب شد که به شکل وحشیانهتری به مناطق مسکونی و مردم بیدفاع غیرنظامی با تانک و موشک و بمباران توسط هواپیماها هجوم برد و بسیاری از مردم بی پناه را به قتل رساند. البته این تجاوز سبعانه از طرف اکثریت قاطع کشورهای جهان محکوم و تحریمهای زیادی هم از طرف اروپا، آمریکا و ژاپن و بعضی کشورهای دیگر علیه پوتین برقرار گردید.
علی خامنهای، خودکامهی امروز ایران در سخنرانی دهم اسفندماه خود طبق معمول به تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیتها و فرافکنی پرداخت. دربارهٔ تجاوز نظامی پوتین، خودکامهٔ حاکم روسیه به کشور اوکراین آمریکا را مقصر خواند و گفت که آمریکا اوکراین را به این روز انداخته است؛ طوری سخن گفت که اگر کسی خبر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین را نشنیده باشد گمان خواهد کرد که آمریکا به اوکراین حملهور شده و مشغول موشکباران و بمباران شهرهای اوکراین است. علی خامنهای حتی این جرئت و جسارت را به خود نداد که یک بار اسم پوتین و روسیه را بر زبان بیاورد و با دروغی آشکار منکر ایستادگی شجاعانه مردم اوکراین در کنار ارتش و دولت شد.
این سخنرانی شرمآور بار دیگر مراتب سرسپردگی و خدمتگزاری علی خامنهای را به پوتین ضد بشر و دولت روسیه اثبات کرد. دنبالهروی از روسیه و دولت دستنشاندهاش طوری است که گویی ایران مستعمره روسیه شده است و شگفتانگیز اینکه هر چه بیشتر دنبال پوتین و روسیه میدوند و به انحاء مختلف از دولت زورگوی روسیه دفاع میکنند کمتر از آنان دوستی و حمایت و احترام مشاهده میکنند و بیشتر از آنان بیاعتنایی وتحقیر میبینند مگر هنگامی که بخواهند مقامات جمهوری اسلامی را تحمیق و تحریک کنند که با آمریکا و اروپا به نفع روسیه به ستیزه بپردازند؛ مثل همین روزها که ناگهان از نظر مقامات روسیه، علی باقری کنی، مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی «شیر» میشود؛ آن هم کسی که همه میدانند جز مجری فرمان بودن نقش دیگری ندارد.
روسها هر زمان که توانستهاند با کارت ایران بازی کرده منافع ملی ایران را وجهالمصالحهی خود با کشورهای غربی قرار دادهاند و همچنان به بهرهکشی از کشور ما مشغولند؛ تازهترین بازی با کارت ایران باجخواهی شرورانهی پوتین به گرو گرفتن برجام است که توسط وزیر خارجهاش لاوروف اعلام شد. پوتین ظاهراً تصمیم گرفته که برجام را به شکست بکشد تا مبادا ایران در بازار نفت و گاز، جای نفت و گاز روسیه را که در دست تحریم است بگیرد.
اما چرا علی خامنهای و اعوان و انصارش این چنین خود را به روس و چین نزدیک میکنند و از آنان جفا میبینند؟ زیرا برای بقای حکومت مادامالعمر، غیرقانونی، نامشروع و غاصبانهی علی خامنهای به این قدرتهای سرکوبگر نیازمندند. اما پوتین در دامی افتاده است که خلاصی از آن برایش هزینهی کمرشکنی خواهد داشت؛ با این جنایاتی که مرتکب شده و همچنان دستاندرکار جنایت علیه مردم اوکراین است و اگر جنون قدرت در او همچنان روزافزون شود و جامعهی جهانی و مردم روسیه برای بازداشتن پوتین از این ویرانگریها کاری نکنند ممکن است فجایع جبران ناپذیری برای ملت روسیه و بشریت ایجاد کند و بعید نیست که سرنوشت پوتین کم و بیش مانند سلف ناصالحش هیتلر باشد.
او ظاهرا تصور میکرد که ظرف ۲۴ ساعت یا حداکثر ۴۸ ساعت میتواند کل اوکراین از جمله پایتخت آن را اشغال و دولت جعلی و دست نشانده خود را مستقر کند؛ این ناکامی سبب شد که به شکل وحشیانهتری به مناطق مسکونی و مردم بیدفاع غیرنظامی با تانک و موشک و بمباران توسط هواپیماها هجوم برد و بسیاری از مردم بی پناه را به قتل رساند. البته این تجاوز سبعانه از طرف اکثریت قاطع کشورهای جهان محکوم و تحریمهای زیادی هم از طرف اروپا، آمریکا و ژاپن و بعضی کشورهای دیگر علیه پوتین برقرار گردید.
علی خامنهای، خودکامهی امروز ایران در سخنرانی دهم اسفندماه خود طبق معمول به تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیتها و فرافکنی پرداخت. دربارهٔ تجاوز نظامی پوتین، خودکامهٔ حاکم روسیه به کشور اوکراین آمریکا را مقصر خواند و گفت که آمریکا اوکراین را به این روز انداخته است؛ طوری سخن گفت که اگر کسی خبر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین را نشنیده باشد گمان خواهد کرد که آمریکا به اوکراین حملهور شده و مشغول موشکباران و بمباران شهرهای اوکراین است. علی خامنهای حتی این جرئت و جسارت را به خود نداد که یک بار اسم پوتین و روسیه را بر زبان بیاورد و با دروغی آشکار منکر ایستادگی شجاعانه مردم اوکراین در کنار ارتش و دولت شد.
این سخنرانی شرمآور بار دیگر مراتب سرسپردگی و خدمتگزاری علی خامنهای را به پوتین ضد بشر و دولت روسیه اثبات کرد. دنبالهروی از روسیه و دولت دستنشاندهاش طوری است که گویی ایران مستعمره روسیه شده است و شگفتانگیز اینکه هر چه بیشتر دنبال پوتین و روسیه میدوند و به انحاء مختلف از دولت زورگوی روسیه دفاع میکنند کمتر از آنان دوستی و حمایت و احترام مشاهده میکنند و بیشتر از آنان بیاعتنایی وتحقیر میبینند مگر هنگامی که بخواهند مقامات جمهوری اسلامی را تحمیق و تحریک کنند که با آمریکا و اروپا به نفع روسیه به ستیزه بپردازند؛ مثل همین روزها که ناگهان از نظر مقامات روسیه، علی باقری کنی، مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی «شیر» میشود؛ آن هم کسی که همه میدانند جز مجری فرمان بودن نقش دیگری ندارد.
روسها هر زمان که توانستهاند با کارت ایران بازی کرده منافع ملی ایران را وجهالمصالحهی خود با کشورهای غربی قرار دادهاند و همچنان به بهرهکشی از کشور ما مشغولند؛ تازهترین بازی با کارت ایران باجخواهی شرورانهی پوتین به گرو گرفتن برجام است که توسط وزیر خارجهاش لاوروف اعلام شد. پوتین ظاهراً تصمیم گرفته که برجام را به شکست بکشد تا مبادا ایران در بازار نفت و گاز، جای نفت و گاز روسیه را که در دست تحریم است بگیرد.
اما چرا علی خامنهای و اعوان و انصارش این چنین خود را به روس و چین نزدیک میکنند و از آنان جفا میبینند؟ زیرا برای بقای حکومت مادامالعمر، غیرقانونی، نامشروع و غاصبانهی علی خامنهای به این قدرتهای سرکوبگر نیازمندند. اما پوتین در دامی افتاده است که خلاصی از آن برایش هزینهی کمرشکنی خواهد داشت؛ با این جنایاتی که مرتکب شده و همچنان دستاندرکار جنایت علیه مردم اوکراین است و اگر جنون قدرت در او همچنان روزافزون شود و جامعهی جهانی و مردم روسیه برای بازداشتن پوتین از این ویرانگریها کاری نکنند ممکن است فجایع جبران ناپذیری برای ملت روسیه و بشریت ایجاد کند و بعید نیست که سرنوشت پوتین کم و بیش مانند سلف ناصالحش هیتلر باشد.
در هر حال پوتین و شیجینپینگ نمیتوانند به داد علی خامنهای، خود کامهی ایران برسند؛ راه نجات او این است که دست از این قدرت جهنمی بردارد و استعفا دهد که راه برای رفراندوم جهت انتخاب نظام مورد قبول مردم که به اعتقاد من نظام جمهوری دمکراتیک سکولار است باز شود؛ چون این روش، مسالمتآمیزترین و خشونتپرهیزترین روش تغییر نظام ظالم و ستمگر است. در غیر این صورت، مردم دیر یا زود با جنبش یکپارچهی خود، او را از سریر قدرت به زیر خواهند کشید. والعاقبه للمتقین