بصیر نصیبی
منبع: سایت دیدگاه، یادداشت روز
بنیان گذار موج نوی سینمای فرانسه 80 ساله شد!
عکسبرداری حقیقت است وسینما یعنی 24 حقیقت در ثانیه( ژ ان لوگ گودار)
ایجاد موج نوی سینمای فرانسه مرهون کوشش جمعی از روشنفکرانی است که به سینما گرایش داشتند وگودار یکی از میان آن جمع بود. تروفو،شابرول،رومن ریوت و.. .دیگر هنرمندان این گروه در مجله ی« کایه دوسینما» گرد هم آمده بودند. کار اینان براساس هزینه کم، کار سریع، اکیپ جمع وجور وکوچک، نگرش بکر وتازه شکل گرفته بود.
و به خلاقیت در سینما بیشتر متکی بود تا امکانات وسیع برای تولید فیلم های پر زرق وبرق .« از نفس افتاده» نخستین فیلم سینمایی گدار نیز همین مشخصات را در خود داشت،امکانات مالی فیلم هم خیلی محدود بود،در این اثر گودار به بسیاری از قواعد سینمایی بی اعتناست به تداوم زمانی بی توجه است وبطور ناگهانی از صحنه ای به صحنه دیگر می پردو...اما همین فیلم ضد قواعد وفرمول های رایج هم با فروش بالا در اکران عمومی مواجه می شود وهم نظر برجستگانی چون ژان پل ساتر ولویی آراگون را به خود جلب می کند وستایش وتحسین اینان را بر می انگیزد.
گودارتحصیلاتش را در سوئیس وفرانسه به انجام رساند ودر دانشکاه سوربن پاریس نیز درس خواند.اما او تجربه اصلیش را در کلوب های سینمایی کسب کرد .بیشتر وقتش را در «سینما تک» وسینه کلوب«کارتیه لاتن »می گذراند.
گودار در سال 1930 در پاریس متولد شد کار سینمارا از نقد نویسی در سینما شروع کرد ابتدا منتقدماهنامه «لاگارت دو سینما» بود وسرانجام به گروه «اندره بازن» و«تروفو» در کایه دوسینما پیوست . جمع نویسندگان این دفتر گرایش به چپ داشتند ود رآن سالها اوج مبارزات دانشجویی وشکوفایی گرایش های چپ نیزبود ،منتقدین فیلم در کایه هم نویسندگانی بودند متمایل به چپ وهمراه با دانشجویان معترض، وگسترش این تظاهرات در ماه مه وسرکوب آن توسط نیروی های دولتی (1968) مصادف شد با برگذاری جشنواره کن ،مقامات کن میخواستند بی اعتنا به خیزش جنبش دانشجویی به این بهانه که جشنواره سینمایی ربطی به مسایل سیاسی روز ندارد ودر حقیقت به نفع دولت آنچه در خیابان های پاریس میگذشت را ندیده بگیرندوجشنواره شان را برگذار کنند. مسئولین جشنواره به اخطارهای گروه کایه که از مقامات جشنواره کن میخواستند تا جشنواره را به احترام جنبش دانشجویی وبه اعتراض به سرکوب دانشجویان تعطیل کنند توجهی نکردند.گودار وتروفووقتی با بی توجهی مقامات مواجه شدند. در یک اقدام بیاد ماندنی در مراسم افتتاح جشنواره وبه هنگام نمایش فیلم ،خودشان را به چلچراغ سالن نمایش آویزان کردند ومانع نمایش فیلم شدند.سرانجام داوران جشنواره که خود از نامداران سینما بودند (رومن پولانسکی،فریتش لانگ،لویی مال ومونیکا ویتی- بازیگر فیلم شب اثر آنتونیونی-)استعفا دادند وجشنواره متوقف شد...
موج نوی فرانسه نه فقط بر سینمای فرانسه اثر گذاشت بلکه در دیگر کشور هم جوانان شیفته«سینمای دیگر» از موج نوی فرانسه تاثیر گرفتند. اعصای گروه ما نیز به سینمای نوی فرانسه بیشتر گرایش داشتند تا سینمای آن وقت هولیود. ما وقتی کارمان گسترش بیشتری یافت وسینه کلوب سینمای آزاد با 2000 عضو نیز با استقبال بسیار جوانان مواجه شده بود چند برنامه مرور برآثار فیلمسازان مترقی وپیشروی جهان نیز برگذار کردیم ویکی از کارها ما برای معرفی سینمای نوی فرانسه و تجلیل از ژان لوگ گودار بود .به مدت 5روز در سینما بلوار تهران( از 5 تا 10 اردیبهشت 1356) مجموعه ای از آثار گودار رانمایش دادیم ،فیلمهای «زن یک زنست»،«تفنگداران»،«پیروی دیوانه»، «دو یا سه چیزی که از او میدانم»،«آلفاویل »، «از نفس افتاده» و... استقبال از این برنامه بیش از حد انتظار بودبا اینکه فیلمها به زبان فرانسه نمایش داده میشد اما ظرفیت سالن گنجایش این استقبال را نداشت حتا از شهر های دور ونزدیک هم مشتاقان برای تماشای کار های گودار به تهران سفر کرده بودند. انجمن فرهنگی فرانسه آخرین کار گودار در آن دوران به اسم «شماره 2» را در هم قبل از نمایش عمومی دراختیار ما گذاشت اما شورای نمایش اداره سانسور وزارت فرهنگ وهنر که از برگذاری این برنامه ونمابش این فیلم مطلعش کرده بودند از طریق مدیران سینما بلوار مارا تحت فشار گذاست تااز نمایش فیلم خوداری کنیم بازبین های شورای نمایش این فیلم گودار را پورنو!ارزیابی کرده بودند .من در جستجوی راهی بودم تا برنامه کامل برگذار بشود آن زمان جمیله ندایی همراه ما در سینمای آزاد دانشجوی مدرسه عالی تلویزیون وسینما بود او هم کوشش کرد بلکه مدیر مدرسه را متقاعد کند تا امکان نمایش فیلم در سالن این مدرسه فراهم شود که کوشش وی نیز بی نتیجه ماند.ماجرای ممانعت از نمایش این فیلم واعتراض ما به این تشخیص مضحک آن اداره ،خود ماجرایی شد که باید جداگانه تعریفش کنم اما بهر حال نگذاشتند فیلم شماره 2گودار را همراه با دیگر آثارش مرور کنیم .
این نوشتار را با نقل سخنی از گودار به پایان می رسانم :
«همه ما در کایه خودمان را فیلمسازان آینده میدانستیم حضور ما در سینه کلوب هاوسینما تک راهی برای اندیشیدن سینما واندیشیدن در باره سینما بود،نقد نویبسی خودش نوعی فیلمسازی بودزیرا تفاوت بین نوشتن وکارگردانی کمی است نه کیفی،من در دوره نقد نویسی خودم را یک فیلمساز می دیدم،امروز هم خودم را یک منتقد حس می کنم، وبه یک معنا حتا بیشتر از گذشته منتقد هستم تنها فرقی که هست ، اینست که حالا به حای نوشتن نقد، آنرا فیلم میکنم »
8 دسامبر 2010
بصیر نصیبی
http://www.cinemaye-azad.com/منبع: سایت دیدگاه، یادداشت روز