به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۰

    محمد امینی            
یادداشتی بر داوری های دوستان

داوری های بسیاری که در واکنش که به نوشتار من در این تارنما درج شد، مرا برآن داشت که این یادداشت را برای روشن کردن پاره ای ناروشنی ها و نیز پاسخ به پاره ای پرسش های دوستان بنویسم.
پاسخ به نوشته اقای اسماعیل نوری علا را در این یکی دو روز آینده خواهم نوشت.

یک - به دوستانی که مرا به مناظره با اقای نوری علا در یکی از برنامه های تلویزیونی برانگیخته اند، پاسخم این است که هرآینه دعوت کنند و شرایط برابر فراهم نمایند، شرکت خواهم کرد.

آن برگذارکننده تلویزیونی تا کنون چهار بار با اقای نوری علا مصاحبه کرده اند و با اینکه مرا نیک می شناسند و می دانند که چگونه تماس بگیرند چنین نکرده اند. چندان دلسوخته شرکت در برنامه های ایشان نیستم، اما اگر امکانی فراهم سازند و بی طرفی زمانی را هم رعایت کنند، می پذیرم.



دو- جای اصلی چالش و گفتگو، همین راه های نوشتاری است که می ماند و کسی نمی تواند بگوید که «منظورم این نبود» و یا شکایت کند که حرف مرا برگرداندند!

سه - آقای نوری علا و برخی از دوستان دیگر به من توفیده اند که چرا «سندی داخلی» را که هنوز «رسمی» نیست مورد بررسی و نقد قرار داده ام و چرا صداقت در امانت نداشته ام؟! راستی که گرفتاری بزرگی است پاسداری از این دعوی باز سوی کسانی که از یک سو می گویند به دلیل وجود اینترنت، رای گیری از ملیون ها ایرانی شدنی است، اما به آزادی هایی که اینترنت در به دست آوردن اگاهی ها فراهم آورده باور ندارند. آن هم در دورانی که ویکیلیک همه پنهان سازی های آگاهی هارا بی پایه کرده است. شوربختا کسانی از آن دعوی آغازین خود که ایجاد یک شبکه از ایران سکولار یا نوسکولار در خارج از ایران بود، خرامان خرامان دست برداشته و در نوشته و گفتار پرچم ایجاد دولت در تبعید را برافراشته، کنگره ای هم برای این مهم در ماه اینده فراخوانده اند و اینک در آستانه برگزاری کنگره می گویند به ما نقد نکنید زیرا طرح نهایی خودرا هنوز منتشر نکرده ایم!

چهار- نوشته ای را به نام «طرح اولیه برای تشریح روند آلترناتیو سازی - نسخه جهارم» در هفته پایانی سال ۸۹ از راه اینترنت به بسیار کسان و از راه یکی از آن کسان به من هم فرستادند. اینک می نویسند که این طرح داخلی بوده و نمی باید مورد نقد قرار گیرد! این طرح را «مسئول امور اجرایی شبکه سکولارهای سبز» برای یارانشان فرستاده و نه یکی از اعضا! کنگره هم بنا است یکماه و چند روز دیگر برگزار شود. در همان نامه و طرح پیوست، سیاهه ای از نام بیش از دویست نفر از «نخبگانی» که بنا است به کنگره ملی فرا خوانده شوند آمده و از یاران درخواست شده که با آن ها تماس بگیرند و داوری ایشان را درباره طرح بخواهند! اگر این طرح همراه با شش یا هفت طرح دیگر در اختیار «یاران» قرار گرفته بود و یادداشتی برآن بود که این ها نوشته های دوستان است، بخوانید و داوری کنید؛ و من، تنها به نقد یکی از آن ها پرداخته و آن را داوری همه گروه جلوه می دادم، دوستان حق داشتند به من خرده بگیرند و مرا «جاعل» بخوانند، که خوانده اند! اما سند «محرمانه» ای من مورد بررسی قرار داده ام، بازتاب و هماهنگ با ده ها نوشته و سخنرانی و مصاحبه ای است که به نام این گروه در اختیار همگان قرار گرفته و افزون برآن، این سند را مسئول امور اجرایی به عنوان سندی که او با آن موافق است پخش کرده است!

پنج - برخی از دوستان خرده گرفته اند که چرا پس از نقد این داوری ها، به طرح نظر خود نپرداخته ام. حق با ایشان است و من برآن بوده و هستم که در روزهای اینده، بخش دوم این نوشته را همراه با چشم اندازی که من برای اتحاد ایرانیان خارج از کشور و همراهی با جنبش دموکراسی خواهی درایران می بینم، منتشر کنم. این داوری من نیز سخن تازه ای نیست. یکسال و اندی است که گروهی از کنشگران در آمریکای شمالی پیرامون چنین چشم اندازی نوشته و سخن گفته اند و شش ماه پیش نیز پس از یکسال گفتگو در نشستی در نیویورک گردهم آمدند و «اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران» را اعلام کردند. این را هم بیافزایم که من از شمار مسئولان آن گروه نیستم. داوری های این گروه را هم دوستان می توانند در تارنمای آن ها بیابند.

شش - گیرم که من هیچ برنامه ای از خود نداشته و یا داعیه ای هم در ارائه برنامه ی رقیب با آلترناتیو سازی نداشته باشم. آیا نداشتن طرح، مرا از نقد به یک راهکار زیانبار محروم می کند؟ هرآینه من با مداخله نظامی غرب در ایران مخالف باشم و در باره آن بنویسم، باید طرح شخصی خودرا برای دستیابی به دموکراسی ارائه دهم؟ هراینه من با ماجراجویی های هسته ایران مخالف باشم، بنا براین است که پروژه شخصی خودم را برای تولید انرژی الترناتیو در ایران ارائه دهم؟

هفت - این گونه آلترناتیو سازی ها دو پیامد زیانبار فوری دارد که هر انسان اندیشمند را که سودای حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سر می پروراند، باید به چالش با آن برانگیزد. نخستین زیان چنین طرح هایی، آب پاکی پاشیدن به پروژه ای است که سازمان مجاهدین سی سال است در پی آن اند. اگر دولت در تبعید و سایه ساختن کار گروهی نخبگان خارج باشد، سازمان مجاهدین خلق، سی و اندی سال است که ساخته اند، ارتش و جنگجو و پول هم دارند. رئیس جمهورشان را هم که هم اینک سال ها است برگزیده اند. این پروژه سازی های بی پایه، به کار سازمان مجاهدین مشروعیت می بخشد. زیان دوم این است که گفتگوهای اشکار و نهان با دولت های غربی، اسرائیل و عربستان را برای «پشتیبانی» یا بهتر است بگویم دخالت در اپوزیسیون ایران، مشروعیت می بخشد.

به هر روی از داوری های دوستان سپاسگزارم و امید براین دارم که این گفتگوی سیاسی و شهروندانه همچنان برانگیخته و برافروخته بماند و همگان را در آیینک تیزبین شما به چالش کشد.

محمد امینی

تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰
اخبار روز