در ایران به برگذاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری نزدیک می شویم.
طبق سنت سال های اخیر بحث مشارکت یا عدم حضور زنان، اعم از انتخاب کننده و یا انتخاب شونده، موضوع مبتلا به نشست ها و نوشته ها در ایران شده است.
در عین حال اتفاقی که برای خانم نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم فوتسال ایران، افتاد باعث شد که قلم به کاغذ ببرم تا با استفاده از این اتقاق ناخوشایند نقبی به مشکلات بنیادی زنان در کشورمان بزنم.
قوانین مردسالارانه ی کشورمان به همسر خانم اردلان، شیرزنی که مایه ی افتخار میهمان است، اجازه ی این را داد که ایشان را از خروج از کشور باز بدارد. این اتفاق به دلیل محبوبیت خانم اردلان موضوعی بسیار بنیادین را به سطح اخبار و رسانه ها ی جمعی کشاند: “مرد حق دارد به جای زن انتخاب کند.” وقتی این اتفاق برای یکی از بلند آوازه ترین زنان مملکت می افتد و هیچ مسئولی به خود نمی آید که این ناحق را حق کند، وای به حال زنان معمولی جامعه که به صورت روزانه از انتخاب آزاد محرومند. لزوم اجازه همسر و یا یک مرد اعم از پدر یا برادر برای خروج از کشور، تنها نمادی از محدودیت های بی انتهایی است که به زنان ایران تحمیل میشود. این پدیده تنها با ایجاد آگاهی در جامعه، خصوصا در میان نسل جوان، قابل تغییر است. و یکی از راههای آن فرستادن زنان و مردانی به مجلس شورای اسلامی است که روشن اندیشند و توان و جرات تغییر را دارند.
یکی از شاخص های سنجش میزان توسعه یافتگی در کشورها حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی است. با نگاهی به تعداد نمایندگان زن در مجالس قانون گذاری ایران متوجه سهم اندک زنان در مجالس مختلف می شویم. آمار نشان دهنده این است که در ۹ دوره مجلس از زمان انقلاب، تعداد نمایندگان زن بین ۴ تا ۱۴ در نوسان بوده است (از ۲۹۰ نماینده). در حال حاضر ۹ نماینده زن در مجلس حضور دارند. این رقم با توجه به رشد اجتماعی، علمی و اقتصادی زنان ایران نسبت به کشورهای منطقه، و تفاوت معنادار آن نسبت به تعداد نمایندگان در مجالس قانون گذاری سایر کشورها مثل پاکستان و ترکیه، از حقیقتی دردناک پرده بر می دارد. مجلس یکی از ابزارهای دولت مدرن است. لذا انتخابات فرصتی است تا مردم به شکل دموکراتیک نظر خود را به حاکمان اعلام کنند، حتی اگر آن ها نخواهند بشنوند. پس از هر انتخاباتی تنها اشاره به تعداد شرکت کنندگان، خصوصا حضور قابل توجه زنان کافی نیست. زیرا انگشتان جوهری زنان حکایت از تقاضاهایی دارد که مسئولیت آن بر دوش نمایندگان است که باید در راستای اجرایی شدن آن گام بردارند.
تعصبات جنسیتی و رویکردهای سنتی، عاملی است برای نگاه، رفتار، گفتار و تصمیم گیری های قیم مابانه و پدرسالارانه مردان، چه در خانواده و چه در عرصه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، قانونی و سیاسی. این مسائل همچون گذشته، مانعی است که تلاش های زنان فعال از زمان انقلاب مشروطه، که تاریخ مکتوبی از آن در دسترس است تاکنون را بی نتیجه گذاشته است. این تفکر سنتی مردانه حتی زنان ایران را هم به خود مبتلا کرده. زنان با زیر سئوال بردن توانائی های خود و بهاء ندادن به دست آوردهایشان، از پذیرش مسئولیت های اجتماعی و سیاسی شانه خالی می کنند. گاها تحت عنوان نداشتن صلاحیت برای این گونه فعالیت ها و یا داشتن مسئولیت های خانوادگی مسیر ترقی را در نیمه ی راه رها میکنند. این تفکر منفعلانه زنانه، خلائی را ایجاد کرده است که به خودباوری و اعتماد بنفس بیش از حد مردان انجامیده است. زنان ضمن علم به موانع درونی و بیرونی می بایست با آگاهی با آن مواجه شوند و آن را به چالش بکشند تا بتوانند بر مشکل فائق آیند و حرکت کنند.
مشکل قابل توجه دیگر عدم اعتماد زنان به یکدیگر است، که پی آمد آن، رای نیاوردن زنان کاندیدا است، حتی اگر این زنان از صلاحیت های لازم برخوردار باشند. مادران مادران ما، و مادران ما تلاش کردند تا حقوق اجتماعی- فرهنگی خود را کسب کنند. گام های بزرگی برداشتند و موفقیت های نسبی ای هم به دست آورند مانند حق تحصیل، تشکیل انجمن ها، حق رای و… اینک بر عهده نسل های بعدی است که بر بستری که توسط آنها آماده شده، مصمم تر و با اتکا به توانمندی هایشان گام بردارند. بدین ترتیب ضروری است که از مسئولیت پذیری نهراسیم و برای بدست آوردن کرسی های قانون گذاری که حق زنان ایران است پیش برویم. به رغم آن که با وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان، شانس بسیاری از زنان شناخته شده و توانمند پایمال خواهد شد، اما زنان می بایست از تمامی توان و امکانات خود استفاده کنند تا زنان و مردان مسئول، روشن بین و آگاه به مسائل روز و قوانین مربوط به آن را به مجلس بفرستند. باشد که ایشان بتوانند در قوانین تبعیض آمیز تغییرات لازم را لحاظ کرده و ایران عزیز را به سمت مدرنیته ی منطقی پیش ببرند.
تنها راه تصحیح مسالمت آمیز تبعیض های قانونی علیه زنان به کرسی نشاندن زنان و مردان متعهد به برابری و تساوی جنیستی است. زنان و دختران جوان باید بپا خیزند و طرحی نو در اندازند. هر رای شما میتواند آن رای تعیین کننده باشد. پس زمان را از دست ندهیم و به پای صندوقهای رای برویم و زنانی که بضاعت و توان خدمت در کرسی نمایندگی را دارند، بیایید. به خود و زنان ایران این فرصت را بدهید که تغییرات بنیادی را در قوانین آغاز کنیم.
به امید پیروزی زنان ایران
مدرسه فمینیستی
مدرسه فمینیستی