به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۴

نرگس محمدی: گناه فرزندان خردسالم چیست؟

 ارتباطم را با فرزندان و همسرم کاملاً قطع کرده‌اند 

نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر و زندانی سیاسی در ایران، در نامه‌ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نسبت به ممنوعیت تماس تلفنی‌اش با فرزندان و همسرش اعتراض کرد.

به گزارش کانون مدافعان حقوق بشر، نرگس محمدی ضمن تشریح وضعیت خانواده خود پس از خروج همسرش، تقی رحمانی، از ایران و برعهده گرفتن سرپرستی علی و کیانا، دو کودک هشت‌ونیم ساله‌اش، و سپس دستگیری‌اش و ملحق شدن فرزندانش به پدرشان؛ گفته است:
«از آن زمان تاکنون که دو ماه می‌شود، اجازه هیچ‌گونه تماس تلفنی و صحبت کردن با فرزندانم به من داده نشده است.»

به‌گفته نرگس محمدی پیگیری‌های او در این‌باره از داخل زندان تاکنون مؤثر نبوده و پاسخ مسئولان این بوده که اجازه این تماس از مقامات بالا داده نشده است.

نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، عضو کارزار لغو گام به گام اعدام، کانون شهروندی زنان و رئیس هیأت اجرایی شورای صلح ایران، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال جاری بدون ارسال احضاریه از سوی دایره اجرای احکام، توسط نیروهای امنیتی – قضایی بازداشت شد. در پی این بازداشت، کودکان خردسال او به نزد پدرشان در فرانسه رفتند.

این فعال حقوق بشر گفته است در بند زنان زندان اوین که ۲۰ زن و مادر در آن نگهداری می‌شوند تلفنی وجود ندارد و در شرایط «کاملاً استثنائی و بسیار حاد»، امکان یک تماس تلفنی آن‌هم در ساختمان خارج از بند و در دفتر حفاظت یا اجرای احکام و در حضور مأموران برقرار می‌شود که شاید سالی سه یا چهار بار بیشتر نباشد. با این حال او از همین امکان محدود نیز محروم بوده است.

نرگس محمدی نوشته است:
«اگر گفته شود که تصمیم اتخاذشده از سوی کارشناسان قضائی و امنیتی هدفی جز فشار و شکنجه روحی و روانی بر من مادر ندارد، باید بگویم از این رفتار در حیرتم که چرا دل‌هایشان برای دلتنگی‌های کودکانه فرزندان خردسالم ذره‌ای نمی‌لرزد.»

او از رئیس قوه قضائیه پرسیده است که اگر او محکوم به تحمل حبس و زندان شده‌ است، گناه فرزندان خردسالش چیست؟

نرگس محمدی از زمانی که زندانی شده، هنوز صدای همسرش تقی رحمانی را نیز نشنیده‌ است. او می‌گوید:
«مقامات محترم با الفاظی نامناسب و توهین‌آمیز نسبت به همسرم این تماس‌های تلفنی را غیرممکن اعلام کرده‌اند.»

او در نامه‌اش از «روزهای عجیب و پر از دل‌تنگی‌های غیرقابل وصف» خود نوشته و افزوده است: «گوئی ارتباط خانوادگی‌ام را با عزیزترین عزیزانم به‌طور کامل قطع کرده‌اند؛ گوئی نه همسری داشته‌ام و نه مادری بوده‌ام.»