به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۴

بیا که پنجره ها را دوباره باز کنیم


به خود نگر و درآ از غلاف ِ بی وزنی

قطار ِ زندگی از کوره راه می گذرد .

اگر در آسمان ِ تو

تنها یکی ستاره باشد و بس

برو به سمت ِ همین یک ستاره ِ کم سو .

چه گفته اند که دشوار کرده اید ، فاصله را
چرا ؟

چه شد که رها کرده اید ، قافله را

زمینه ساز ِ شکست ِ سکوت

رفتن ِ توست .

جدا ، جدا

تو ، چه از این زمانه می خواهی ؟

جهان پُر از زباله ِ درد است و جنگ و وحشت و خون

گمان مبر که تو از رنگ ِ آسمان به دری  .

به خویش ِ خویش نگه کن

نه رسم ِ این بازی .

قطار ِ زندگی از کوره راه می گذرد

و کار ِ ما

شکستن ِ دیوار ِ جهل و بی خبری است  .

بیا که پنجره ها را دوباره باز کنیم

به دشت ِ خاطره های وطن بدهکاریم .

داریوش لعل ریاحی
3 مهر 1394
Dlr1266@hotmail.com