به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۴

یکی دیگر فلنگ را بست

محسن حاجی‌پور، ورزشکار تیم ملی کشتی فرنگی
که در مسابقات قهرمانی جهان در آمریکا شرکت کرده بود، با تیم خود به کشور بازنگشته و تقاضای پناهندگی کرده است.
حالی که ما داریم این‌طوری است که
 گل از ما دیگری گیره گلابش.
الان درواقع بحران ما فرار مغزها نیست و فرار عضله، فرار بلندگو، فرار سارقان بانک و اختلاسگران، فرار دزدان دکل، فرار دزدان راه‌آهن و... بحران ما شده است.

عیبی هم ندارد. شاید شما بگویید دله‌دزدها و مال‌مردم‌خورها اگر کشور را ترک کنند به‌نفع ماست.
ولی ما می‌گوییم اینها مال ما را می‌خورند و بعد می‌روند و این بد است چون چیزی را که خوردند دیگر پس نمی‌دهند. حالا نمی‌خواهم به محمودرضا خاوری، خورنده اعظم پول بانک، اشاره کنم چون سلین دیون که بغل خاوری است و همسایه‌شان است حساس شده و به ما ایمیل زده که این‌قدر درباره خاوری نوشتی، افسردگی گرفته و پول مردم راحت از گلوش پایین نمی‌رود و هی می‌رود پشت‌بام و داد می‌زند سلین...
تایتانیک بخوون دلم خونه.خلاصه به نظر ما فرار مغزها شرف دارد به فرار دیگر چیزا. چرا؟ چون مغز مربوطه روی پای خودش می‌ایستد اما دیگران روی دوش مردم سوار می‌شوند و می‌پرند می‌روند.
یعنی مغز به خودش فشار می‌آورد که مغز شود اما این دلاوران به ما فشار می‌آورند که جلو بروند.ما کلا معتقدیم حالا که تیم ورزشی و تیم خبری و تیم دلبری و هر نوع تیمی می‌فرستیم خارج، دونفرشان برنمی‌گردند، اصولا دونفر اضافه بفرستیم که هواپیما خالی برنگردد و ما ضایع نشویم.یا به نظرم طرف را قبل از اینکه سوار هواپیما شود، قسم بدهیم که اگر نمی‌خواهی برگردی، پول بلیتت را خودت بده.
به این سوی چراغ، من از این ورزشکارها و اعضای گروه‌های خبری که با پول مالیات ما می‌روند خارج و برنمی‌گردند راضی نیستم.
 امیدواریم حتی دیپورت شوید.البته باز دم این ورزشکارها گرم که اخلاق ورزشکاری دارند و اول مسابقه‌شان را می‌دهند و بعد فلنگ را می‌بندند. این اعضای تیم‌های خبری چی؟

مصاحبه: این‌طور که بستن فلنگ طبیعی شده، بعید نیست فردا توی تلویزیون از ورزشکاره بپرسند هدف شما از این دور مسابقات چیست؟
می‌گوید شرکت در مسابقات جهانی آمریکا و جیم‌شدن.بعد خبرنگاره حتما می‌گوید ئه... ضایع نکن داداش... پس همسفریم. جا گرفتی؟ کجا قایم میشی؟
انشا: یا بعید نیست توی مدرسه بپرسند دوست دارید در آینده چه‌کاره شوید؟ بچه توی انشاش بنویسد: پناهنده.
پوریا عالمی، شرق