و اما شمه اي هم از اين رهبر عاليقدر فرهيخته بگوييم كه پيش از به تخت نشستنش چه تعريفها كه از او از زبان رفسنجاني نمي شنيديم! و به ياري هم او كه از نزديكان و مورد اعتماد خميني بود دو دوره رييس جمهور شد و عاقبت رهبر، و از همان نخستين روزهاي انقلاب، رفسنجاني او را به زير عباي خود گرفت و عاقبت هم ارزوهايي را كه در ديگ دلش براي او مي پخت به ثمر رساند. خودش از سادات نبود و نمي توانست رهبر شود، و براي رهبري كشور به او انديشيد، تعريف از كارداني و لياقت او مي كرد و انچنان تعريفي كه گويي در ميان عمامه برسران خامنه اي يكتا بود و در ميان شان نه كسي به كارداني او. همچو امامزاده اي او را مي ستود و از صفات نيكش براي ديگر ملايان مي گفت و ان قدر گفت و گفت و خصائص را يك به يك برايشان برشمرد كه توانست عاقبت او را بر سرير قدرت بنشاند، و به رغم اين كه در ان زمان خامنه اي حجت الاسلام بود و شرط مرجعيت را بر أساس قانون أساسي وقت نداشت، مجلس خبرگان او را به عنوان دومين رهبر برگزيد، نخست به عنوان رهبر موقت و سپس به عنوان رهبر دايم با دادن اموزش براي ارتقاء به درجه ايت اله. او هم با فروتني هرچه تمامتر و با گفتن اين كه واي بر كشوري كه من رهبرش باشم و چه و چه به تخت نشست. و اما با زمان مردم دانستند كه سخنانش تعارف نبود و عين حقيقت بود، و او راست مي گفت و حقیقتا وای بر کشوری که او رهبرش باشد! و در طول رهبري اش نشان داد كه پنهان كاري نكرده است و از روز اول خودش را انچنان كه بود نمايانده است و حقيقت هماني ست كه خودش مي گفت و نه ان چه كه رفسنجاني گفته بود. بايد أنصاف داشت و گفت كه او با دروغ و تزوير به تخت ننشست و همچو خميني تقيه نكرد. در اين ميان تنها سر رفسنجاني بي كلاه ماند و تمام حساب هايش غلط از اب در امد، و طولي نكشيد كه از درگاه رهبر منتخبش براي هميشه رانده شد.
رهبر هم در طول رهبري اش نرم نرمك، انچنان غرقه در پليدي ها شد و مست مقام كه گويي امروز جز اين نمي بيند و سوای قدرت به چيز ديگري نمي انديشد، دستش براي بوسيدن دراز است و سرش در اسمان هفتم مي چرخد و سواي دور و برش، بي خبر از انچه كه در بيرون از خانه اش مي گذرد. بي خانمانان و گرسنگان و تيره روزان كشور را به امان خدا رها كرده است و معاشران و خدمتگذارانش در زمره پليدانند و سیاهکاران، و به یاری چنین افرادی ست که چرخ حکومتش را می چرخاند، بي خبر از دنياي داخل و بي اعتنا به دنياي خارج،! شايد مي پندارد چون در مقام رهبري ست ساير كشورها موظفند پذيراي رسولان او و حتي پذيراي رئیس جمهور بدنامش باشند، در حالي كه حاکمان بیشتر کشورها طرز تفكر ديگري دارند و روند كار ديگري، تابع قانونند و از آنچه كه در دنيا مي گذرد باخبر. امروز آدم هاي دزد و جاني، چه ايراني و چه انيراني شناسايي شده اند و به سزاي كرده هاي خود، حتی در سایر کشورها می رسند، همان طور که در پاره ای از کشورها گرفتار مقاماتشان شده اند.
و اما با انتصاب یک چنین موجودی از سوي رهبر به سمت رييس جمهور، بايد پذيرفت كه اعمال اين جاني از نظر خامنه اي پذيرفته است و ايرادي بر جنايات و كرده هايش ندارد كه او را بر اين منصب گماشت. اين فرد نه تنها هيچ زمان در كشورش محاكمه نشد و به سزاي اعمالش نرسيد كه به رغم کرده هایش امروز از سوی رهبر عالیمقام کشورش رييس جمهور هم شده است! و يك چنين انتصابي همگان، حتي ايرانيان را هم در ايران شگفت زده كرد، و مردم از انتخاب غير منتظره یک چنین موجود بدنامی حیرانند و شگفت زده! ايرانيان مي دانند كه چرا او بخاطر جناياتش محاكمه نشد، چون در خدمت جمهوري اسلامي بود و خدمتگزار آن حكومت و بزرگانش، و جناياتش هم به دستور حاكمان كشور. اين داستان هم تازه اي نيست و سالهاست ادامه دارد، و مردم مي دانند و مي بينند كه جاني ها آزادند و در كشور ازادانه مي چرخند و بي گناهان محبوسند و در زندان، و اما به رغم اين داستان كسي انتظار نداشت كه يك چنين موجود پليد شناخته شده اي به يك چنين مقامي برسد.
ولی خوشبختانه قوانین دنیا تغییر کرده است و امروز جنايت كاران ايران تنها در كشور ايران مي توانند ازادانه بچرخند و در ساير كشورها چنين حقي از انها سلب شده است.
چه بايد كرد و گفت كه سالهاست در كشور ما زمام امور به دست آدمكشان است و بس