بنى صدر رفت و زندانهاى ايران كماكان ، پراز زندانيان سياسى است ، علاوه بر زندانيان سياسى ، چاقاقچىان و جانيان زندانياني هستند كه تعداد بالايى را در بر ميگيرند و رژيم هنوز در پى ساختن زندان هاى ديگر بجاى دانشگاه و دبيرستان است!
بنى صدر رفت ، رژيم جمهورى اسلامى هنوز در صدر كشورهايى أست كه (از نظر جمعيتى )بيشترين اعدامها را دارد.با اين مقدمه ،نگاه كوتاهى به روند زندگى بنى صدر بيندازبم. اين سوال براى بسيارى از مردم، هميشه مطرح بوده است ، كه آيا بنى صدر در روندشكل گيرى جمهورى اسلامى نقش تعيين كننده اى داشته است كه نام انقلاب اسلامى را براى نشريه اش انتخاب كرده بود و آن را تا آخر حفظ كرده بود؟ در خارج كشور بنى صدر از راست روى هاى سياسى فاصله گرفت و به همراه مجاهدين شوراى ملى مقاومت را پايه گذارى كرد.
اينكه بنیصدر تمام جلسات خمینی در پاریس را مدیریت میکرد، هركسى را به اين فكر وا ميدارد كه پس در خيلى از تصميم ها هم درداخل بايد او را دخيل دانست. گفته هاى نماينده ويژه آمريكا ما را به جواب اين سوْال نزديكتر ميكند.
زلما خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا در مذاکره با روح الله خمینی در کتاب خاطرات خود مینویسد که آنها خیال میکردند که من زبان فارسی رانمیفهمم، بنیصدر و سایر افراد کنار خمینی به او گفتند که به آمریکایی ها بگو؛" ما دنبال حقوق زنان و حقوق بشر و آزادی هستیم زیرااز این سخنان خوششان میآید." يعنى همان خدعه اى (دروغ)كه بعدها ، خمينى پيشه كرد.
گاف ديگر بنى صدر در مورد حجاب بانوان بود. مواضع بنی صدر پس از رسیدن به قدرت بسیار مناقشه برانگیز بود، او در مورد حجاب از حجاب اجباری دفاع کرد و گفت از موی زن یک اشعه تولید میشود که موجب تحریک مرد خواهد شد، «هما ناطق» از انقلابیون سال۱۳۵۷ در مصاحبه تاریخ شفاهی ایران نیز این موضع بنیصدر را تایید کرد.
در اولين انتخابات پس ازانقلاب بهمن ١٣٥٧ در میان تایید صلاحیت شدگان سیدابوالحسن بنی صدر با حدود ۱۱ میلیون رای پنجم بهمنماه ۱۳۵۸ با کسب ۷۶ درصد آرا شرکت کنندگان، اولین رییس جمهور ایران شد. سه هفته بعد از پیروزی بنی صدر در ریاست جمهوری، خمینی مسؤولیت فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده او گذاشت.اين پست شايد بخاطر خدماتى بود كه بنى صدر در پاريس به خمينى كرده بود.
با برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی با تقلبات گسترده اکثریت كرسىهاى مجلس را در دست گرفت. «کنت کاتزمن» دلیل مخالفت حزب جمهوری اسلامی با بنی صدر را دو عامل دانست. اول، مخالفت بنی صدر با حضور روحانیون( آخوندها) در امور اجرایی و ترکیب دولت و دوم، حمایت او از سازمان مجاهدین خلق( ايران). تنش جدی بین حزب جمهوری اسلامی و بنی صدر در معرفی نخست وزیر به مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد. مجلس تمامی پیشنهادهای بنی صدربرای نخست وزیری را رد کرد و نهایتا با تشکیل شورایی مشترک میان مجلس و دولت، «محمدعلی رجایی » به سِمتِ نخست وزیر انتخب شد، تصمیمی که با وجود مخالفت بنی صدر اجرایی شد. نقاط ضعف بنى صدر از همين جا شروع شد. بنى صدر تن به اين خفت داد و اينهم در جمهورى مرسوم شد.
پس از عفب نشينى بنى صدر ، بايد گفت ،از آن تاريخ به بعد مجلس اول ،تحت حاكميت خمينى و رياست رفسنجانى رفته ، اختيارات رئيس جمهورى را محدود تَر كًرد. همين امر باعث شد ، در زمان رياست جمهورى خامنه اى هم وجود داشته باشد. اين خود عقده ىبزرگى شد كه در طول اين سى سال ، اختيارات رئيس جمهور را محدود كند، بطوريكه اكنون تمام اختيارات در دست ولايت فقيه مطلقه قرار دارد .اين همان ضرب المثل ايرانى است كه ميگويد :“خشت اول گر نهى كج تا ثريا ميرود ديوار كج !»
اگر بنى صدر در همان اولين قدم "گربه را در حجله كشته بود" و يه مخالفت خود ادامه داده بود چنين سنتى پايه گذارى نمى شد ، ومسير همان انقلاب دزديده شده عِوَض ميشد. امروز شاهديم كه خامنه اى بعنوان ولايت فقيه مطلقه ، رئيس جمهورى و تمام كابينه را تعيين ميكند. رئيسى ، رئيس جمهور اعدام با شش كلاس ابتدائى در ايران زمين رئيس جمهور ميشود!
ضعفهاى ديگر بنى صدر:
-زمانى كه بنى صدر رئيس جمهور شد دست بوسى از خمينى (ولايت فقيه) را باب كرد كه در شأن يك رئيس جمهورى نبود. اين راست ترين عملكرد رئيس جمهور فرنگ رفته بود.
بدنبال رياست جمهورى بنى صدر ، خمينى يك چشمه ديكتاتور مآبانه ديگرى از خود نشان داد. او گفته بود: " من شما را تنفيذ و(شمارا )به رياست جمهورى منصوب ميكنم!" تنفيذ رياست جمهورى توسط خمينى باعث شد كه بگويند ، اگر تمام مردم هم به يك تن راى دهند و رهبرى تنفيذ نكند ارزش قانونى ندارد!در آنزمان ، بنى صدر باز هم اعتراضى نكرد و باب شدن اين مسئله را اشتباه و انحراف ندانست. او مافياى آخوندى را درست تشخيص نداده بود. و اگر ميخواست شايد چاره اى براى آن مييافت ، شايد اگر در مقابل راست روى ها عمل كرده بود ، گرفتار كودتاي ٦٠ برعليه خود نمى شد.
زنده ياد دكتر بختيار گفته ؛ هرجا كه به ضرر خودش بود موضع ميگرفت ،كسى كه با خمينى بوده باشد من با او ملاقات و ديدار نخواهم كرد.
بنى صدر ،از تصويب شدن ولايت فقيه ( مطلقه) بعنوان يك ديكتاتورِ بزرگ و در بالای سر مردم ايران ، (بعنوان رئيس جمهور ايران) ، اولين كسى بود كه مهر تائيد بر اين قانون ارتجاعي گذاشت . پس از تائيد بنى صدر از ولايت فقيه ، كسان ديگرى كه ترديد هم داشتند،به دفاع از آن پرداخته و اين قانون خانمانسوز را تائيد و در اصل ١١٠ قانون اساسى جا دادند. .
بنى صدر ،اگر از روز اول ،از حقوق بشر در ايران دفاع كرده بود و از اعدامهاي روزهاى اول قيام بهمن انتقاد كرده بود ( به جزاعدام فرخ رو پارسا وزير آموزش و پرورش ) شايد روند سياست كشتار عوض ميشد.و ايران بسوى توقف اعدام ،پيش ميرفت !
-بنى صدر ، فردى ملى مذهبى بود كه در نظرات خود تجديد نظرى نكرد . بوروكرات اسلامى كه در انديشه هاى كهنه و اسلامى خودهمچنان باقى مانده بود. كتاب اقتصاد توحيدى نوشت. اقتصادى كه از نظر علمى وجود خارجى نداشت ولى در آن از برابرى انسانها صحبت ميشود كه در چارچوب اقتصاد سوسياليستي جاى ميگيرد . تضاد آشكار بين بود و نبود واقعيت ها.
-بنى صدر ،همچنین در سال ۱۳۵۸ با وقوع قیام مردم کردستان و کوچ بزرگ مریوان از جمله افرادی بود که با خمينى همكارى كرد ودستور بمباران کردستان ایران را صادر کردند که سازمان حقوق بشری عدالت برای ایران هفت سال پیش در مورد آن آشکارسازی کرد. وى گفته بود ، تا بيرون كردن، كردها چكمه ها را از پا بيرون نمى آورم!
-بنى صدر از نظر ايدئولوژى با مجاهدين اختلافات زيادى داشت، و در نقد به انها در كتابى ،نگاهى به التقاطى بودن آنها داشته است. ولى پس از انقلاب ، بعد از رياست جمهورى اش با فشار ارتجاع خمينى و دار و دسته اش مانند رفسنجانى و خامنه اى مواجه شد. بههمين دليل به مجاهدين خلق ايران نزديك شد. همين نزديكي پس از عزل او باعث شد كه بتواند از تشكيلات مجاهدين استفاده كرده و ازايران به فرانسه بيايد.و بعدها بنى صدر ، با ازدواج سياسى مسعود رجوى با دخترش موافقت ميكند كه پس از جدائي او از مجاهدين فيروزه بنى صدر هم از او جدا ميشود.
- روزنامه انقلاب اسلامى را بدون هيچ تغيير ايدئولژيك و جهت گيرى فكرى همچنان در خارج كشور منتشر ميكرد.اين نشان دهنده اعتقادات بنى صدر به انقلاب اسلامى داشت و نه سكولاريسم!
همانطور كه گفته شد ، بنى صدر در طول اين چهل سال هيچگونه تغيير اساسى در تفكرات خود بوجود نياورد و با همان تفكرات كهنه اسلامى به مبارزات خود ادامه داد. در بالا آمد ، كه او كتاب اقتصاد توحيدى را نوشت. در واقع ، اساساً چنين اقتصادى در اسلام واقعيت ندارد . ريشه هاى تفكر بنى صدر در آخوندزاده بودنش بود. دو ديگر اينكه بزرگترين اشتباه بنى صدر وروشنفكران امثال او اين بود كه بدنبال آخوندها رفتند و بجاى اينكه خمينى و تفكرات عقب افتاده او را به مردم بشناسانند،حمايتش كردند. البته كه بنى صدر با رابطه اى كه با خمينى داشت نميتوانست از او دل بكند. دل كندن او از خمينى در سال١٣٦٠ بود كه بقول خودش برعليه رئيس جمهور كودتا صورت گرفت، كه ديگر دير شده بود ، بيشتر مردم بجاى اينكه از رئيس جمهورمنتخب حمايت كنند، پشت سر خمينى قرار گرفتند و رئيس جمهور تنها ماند.
مایکل اکسورثی در کتاب مشهور «ایران انقلابی» اشاره اى به اين رابطه دارد به آن توجه كنيد تا ريشه برخوردهاي بنى صدر را دريابيد. او نوشت: "رابطه بنی صدر با آیت الله خمینی در آن سالها مانند رابطه پدر و پسری بود. عقاید اقتصادی و سیاسی بنی صدر، اما بیش از آن که به آیت الله خمینی نزدیک باشد شباهت به نظریات سیدمحمدباقر صدر در کتاب «اقتصاد» داشت.
او در آن سالها، تحت تاثیر چند مکتب فکری - سیاسی مختلف و گاه متعارض بود. ناسیونالیسم نهضت آزادی، اسلامگرایی و اقتصاداسلامی از نوع تفکرات شهید صدر، پروتستانتیسم اسلامی دکتر شریعتی، کتاب «کوچک زیباست» شوماخر و سوسیالیستهای تخیلی دهههای ۱۹۷۰ اروپا البته تاثیر دکتر علی شریعتی در اندیشه و دیدگاههای اقتصادی بنی صدر نیز مشهود بود.
-اولين رئيس جمهور، منتخب مردم در جمهورى اسلامى در واقع هيچ جرياني از اپوزيسيون را قبول نداشت ،اما در ۳۰ تیر ۱۳۶۰در تهران همراه با مسعود رجوی رهبر وقت مجاهدین خلق شورای ملی مقاومت ایران برای اتحاد نیروهای مخالف رژیم اسلامی تأسیس کرد. پس از جدا شدن از شوراى ملى مقاومت مجاهدين به تنهايى به همان راه و سياست گذشته ادامه داد.كسى كه روزگارى ايدئولوژى مجاهدين را التقاطى ميدانست، با آنها بسادگي ائنلاف ميكند.
-يكى از بزرگترين ضعفهاى بنى صدر خودباور بودنش بود او جز خودش كسى را قبول نداشت حتا در همان زمان با افراد ودوستان خودش مانند دكتر بختيار هم تماسى نداشت . بخاطر همين هم در خارج كشور، پس از جداشدن از مجاهدين تنها ماند و كارى در جهت همبستگى اپوزيسيون انجام نداد.
_يكى از خصوصيات بارزش اين بود كه سعى ميكرد پا روى دم سپاه پاسداران بگذارد و آنرا قيچي كند ولى خمينى اين اجازه را به اونداد. شايد هم بخاطر همين بود كه به ارتش نزديك شده بود و دروزگاران جنگ ايران و عراق ، بيشتر وقت ها در جبهه ها بود؟! ضعف بارزش اين بود كه واقعيت ها را با مردم در ميان نمى گذاشت و از مردم كمك نمى گرفت.
ولى ، مقاومت بنى صدر در بى تدبيرى سپاه پاسداران در جنگ در مقابل ارتش بود كه ميتوان از نقاط قوت او دانست.
بدنبال عزل بنی صدر و تظاهرات سازمان مجاهدین خلق ایران با آنها همپیمان شد و در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ در تهران همراه با مسعود رجویرهبر وقت مجاهدین خلق شورای ملی مقاومت ایران برای اتحاد نیروهای مخالف رژیم اسلامی تأسیس کرد.
در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ بین بنی صدر و مسعود رجوی اختلاف بوجود آمد، زیرا که بنی صدر خواهان اعلام ریاست جمهوری درتبعید بود و مسعود رجوی معتقد به مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و انتخابات آزاد برای ریاست جمهوری بود که در نتیجه در سال۱۳۶۳ بنی صدر از شورای ملی مقاومت ایران خارج شد.
رژیم و مخالفان سازمان مجاهدین خلق ایران سعی داشتند، القا کنند که بنی صدر به علت قرار داد صلح مسعود رجوی با طارق عزیزوزیر خارجه وقت عراق در پاریس جدا شده است.
بنی صدر همواره در مورد نقشش در تحکیم نظریه ولایت فقیه، حجاب اجباری و حمله به کردستان سکوت و از مسئولیت خود شانه خالی میکرد، اکنون دیگر بنی صدر در بین ما نیست اما تاریخ و مردم ایران در مورد اقدامات او قضاوت خواهند کرد.
برگرفته از سایت گزارشگران