به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مهر ۲۹، ۱۴۰۰

مردی که افغانستان را به سقوط کشاند

 
زلمی خلیل‌زاد

• زلمی خلیل‌زاد، تمام زمینه‌های مقاومت در برابر طالبان را از بین برد

ایندیپندنت فارسی - فریدون آژند - چند ساعتی است که زلمی خلیل‌زاد دیگر نماینده ویژه دولت آمریکا در افغانستان نیست. او که همواره ماموریت خود در افغانستان را موفقیت‌آمیز می‌داند، معتقد است که اگر فرار اشرف غنی در آخرین لحظات، تمام محاسبات را به هم نریخته بود، ماموریت او به خوبی و خوشی تمام می‌شد. منظور او از اتمام ماموریت بدون چالش همان واگذاری قدرت به دست طالبان بدون هیچ مشکلی بود؛ چیزی که در واقع هم صورت گرفت اما نه بر اساس خواسته خلیل‌زاد و ماموریتش بلکه به دنبال هراس اشرف غنی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، و فرارش در همان لحظاتی که طالبان پشت دروازه‌های کابل رسیده بودند.

زلمی خلیل‌زاد، یک سیاست‌مدار آمریکایی افغان‌الاصل است. او اواخر دهه ۶۰ میلادی برای تحصیل به آمریکا رفت اما دیگر بازنگشت و حالا خود را شهروند این کشور و مدافع منافع آن می‌داند.

من زلمی خلیل‌زاد را اولین بار در سال ۱۳۸۲ در هرات دیدم. او برای گفت‌وگو با محمد اسماعیل خان، استاندار و فرمانده قول اردو (ارتش) هرات به این شهر آمده بود. من به دلیل رابطه پدرم با حوزه قدرت در هرات (او رئیس ستاد ارتش هرات بود) بی هیچ مشکلی خود را به «خانه جهاد»، ساختمانی در بلندای تپه پارک تخت صفر در شمال شهر هرات و محل اقامت خلیل‌زاد، رساندم.

زمانی که او پس از دیداری دو نفره با اسماعیل‌خان، از طبقه دوم به پایین آمد، من بدون مقدمه میکروفون را مقابلش گرفتم و پرسیدم: «موضوع دیدارتان چه بود؟» خلیل‌زاد مکثی کوتاهی کرد؛ اما او زبده‌تر از آن بود که از این سوال غافلگیر شود. او به‌راحتی مرا دور زد و از جواب دادن به سوالم طفره رفت و یکسری حرف‌های کلی به من تحویل داد؛ اما من از نزدیکان اسماعیل‌خان شنیدم که خلیل‌زاد با پیشنهادهایی برای اسماعیل‌خان به هرات آمده است. او از اسماعیل‌خان خواسته بود تا سمت وزیر داخله (کشور) را بپذیرد و هرات را رها کند.

اسماعیل‌خان برای نفوذ و حضور آمریکایی‌ها در غرب افغانستان یک مانع جدی به شمار می‌رفت. تا زمان حضور اسماعیل‌خان در غرب افغانستان، تنها ۱۶ نیروی ویژه آمریکایی در هرات حضور داشتند که در همین ساختمان «خانه جهاد» مسکن گزیده بودند. اسماعیل‌خان با شکل‌گیری ارتش ملی در هرات هم مخالف بود و می‌گفت که او خود برای تامین امنیت غرب افغانستان ارتش نظامی منظمی دارد. (ارتش شماره ۴ که امنیت غرب افغانستان را تامین می‌کرد، در هرات مستقر بود)

با این حال اسماعیل‌خان نتوانست به قدرت بلامنازعش در هرات ادامه دهد. در دوم فروردین ۱۳۸۳، میرویس صادق، فرزند ارشد اسماعیل‌خان و وزیر ترانسپورت و هوانوردی کابینه حامد کرزی، در رویدادی داخلی در شهر هرات کشته شد. در شهریور ۱۳۸۳ هم امان‌الله زیرکوهی به هرات حمله‌ کرد و این مسئله باعث شد تا پای یگان‌های ارتش ملی به هرات و غرب افغانستان باز شود. چند هفته پس از این حادثه، اسماعیل‌خان به حکم کرزی از مقام استانداری هرات برکنار و به‌عنوان وزیر معادن و صنعت افغانستان منصوب شد. بعدها مشخص شد که خلیل‌زاد پشت تمام این حوادث بوده است.

خلیل‌زاد در شکل‌گیری نظام پسا طالبان چهره‌ای اثرگذار بود. او در کنفرانس بن دسامبر ۲۰۰۱ حضور داشت و توانست در قدرت گرفتن گروه‌های مربوط به پشتون‌ها که چند روز پس از سقوط طالبان، خود را در حاشیه می‌دیدند، نقش کافی داشته باشد. خلیل‌زاد در کتابش با عنوان «فرستاده» که درسال ۲۰۱۶ چاپ شد، نوشته است که در کنفرانس بن، همه به ستار سیرت رای دادند اما چون سیرت از قوم ازبک بود، او با این انتخاب مخالفت و همه را مجاب کرد که کرزی را انتخاب کنند. حتی بن لادن نیز در نوامبر ۲۰۰۱ پیش‌بینی کرده بود که خلیل‌زاد در ساختار آینده دولت در افغانستان نقشی اساسی بازی خواهد کرد.

پس از کنفرانس بن، خلیل‌زاد تا سال ۲۰۰۵ به‌عنوان فرستاده ویژه جورج بوش در افغانستان فعالیت کرد. به گفته خود، او در ایجاد یک نظام دموکراتیک در افغانستان بیشترین سهم را داشته است. رابطه کرزی و خلیل‌زاد هم تا زمانی که او از افغانستان به عراق رفت، بسیار نزدیک و حسنه بود. آن‌ها بیشتر روزها با هم بودند و در مورد مسائل مختلف با هم گفت‌وگو می‌کردند. کرزی با بهره‌گیری از قدرت خلیل‌زاد توانست تقریبا تمام چهره‌های خطرساز برای خود را یا حذف کند یا به حاشیه براند. او خود در کتابش نوشته است: «مشکل ما این بود که در سایه طالبان، بزرگ‌ترین مجرمان جنگ‌های دهه ۱۹۹۰ را بزرگ کرده بودیم.»

خلیل‌زاد از همان روزهای نخست برای به حاشیه راندن نیروهای ائتلاف شمال، قدرت‌های محلی و چهره‌های جهادی آستین بالا زد و به این ترتیب، زمانی که طالبان دوباره در افغانستان قدرت گرفتند، دیگر چهره قدرتمندی برای مقابله با طالبان در میدان جنگ وجود نداشت.

خلیل‌زاد و کبوتر خونین صلح افغانستان

در اواخر سال ۲۰۱۸، خلیل‌زاد دوباره نماینده ویژه دولت آمریکا در روند صلح افغانستان شد. مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا، خلیل‌زاد را فرستاد تا در روند صلح افغانستان ابتکار عمل را بر عهده بگیرد. آمریکایی‌ها نگران بودند که اشرف غنی و تیمش آنگونه که باید با روند صلح همکاری نکنند.

نتیجه حضور خلیل‌زاد در هیئت نمایندگی آمریکا برای صلح افغانستان، توافق صلح آمریکا و گروه طالبان بود. در فوریه ۲۰۲۰، خلیل‌زاد و ملابرادر این توافق را در دوحه امضا کردند. مفاد اصلی توافق این بود که طالبان دیگر به نیروهای آمریکایی حمله نکند و آمریکا هم ظرف یک سال از افغانستان خارج شود. اما این توافق پایه‌های جمهوریت در افغانستان را متزلزل کرد.

مریکا همکاری‌ با ارتش افغانستان، به‌خصوص در زمینه پوشش هوایی، را کاهش داد و طالبان هم در سایه اطمینان از خنثی شدن حمله آمریکایی‌ها، حملات خود به افغانستان را شدت بخشید. گفته می‌شود خلیل‌زاد با هرگونه تلاش برای حمایت از ارتش افغانستان در زمان جنگ با طالبان مخالف بود. ارتش افغانستان به تدریج در حال فرسایش بود و هر روز از تعداد سربازان افغان کاسته می‌شد.

در مقابل، طالبان، سرمست از نشئه پیروزی در افغانستان با وعده تصرف این کشور، روزبه‌روز بیشتر سربازگیری می‌کردند. حتی سربازان پاکستانی نیز با طالبان برای جنگ علیه دولت افغانستان همراه شده بودند. راهبرد ناکام خلیل‌زاد در روند صلح و اهمال‌کاری‌های سیاستمداران درون قدرت افغانستان باعث شد تا طالبان اواسط ماه اوت، کابل را تصرف کند و به جمهوری ۲۰ ساله در افغانستان خاتمه دهد.

خلیل‌زاد از همان روزهای اول تلاش کرد تقصیر را به گردن اشرف غنی بیندازد. او می‌گفت که فرار اشرف غنی تمامی برنامه‌های روند صلح را به هم ریخته است اما واقعیت این بود که برنامه‌ روند صلح هم انتقال قدرت به طالبان بود و توافق صلح آن را تسریع می‌کرد. برای مردم افغانستان خلیل‌زاد هم به‌اندازه اشرف غنی، محب و فضلی و چه‌بسا بیشتر، چهره‌ای منفور است و خیلی‌ها او را عامل اصلی سقوط جمهوریت در افغانستان می‌دانند. او در زمانی از سمت خود به‌عنوان نماینده ویژه آمریکا در افغانستان استعفا داده است، که این کشور با بحران اقتصادی سیاسی و امنیتی دست به گریبان است و افراط‌‌گرایی دوباره در افغانستان مجال رشد یافته است و آمریکا باید بار دیگر از تکرار حادثه‌ای چون یازدهم سپتامبر، نگران باشد.