در آغاز سی و سومین جلسه محاکمه حمید نوری (با نام مستعار عباسی)، ریاست دادگاه اعلام کرد برای استماع شهادت شماری از شاکیان پرونده به آلبانی میرود.
رئیس دادگاه گفت جلسهها دادگاه برای دو هفته (هفتههای ۴۵ و ۴۶) در دادگاه آلبانی تشکیل خواهد شد. قاضی گفت این تصمیم به این دلیل گرفته شد که استماع شاهدان مستقر در آلبانی برای اداله اثبات جرم ضروری شمرده شده است.
بر این اساس اعلام دادگاه، یک وکیل مدافع حمید نوری، وکلای شاکیان و شاهدان، دادستان و قضات در دادگاه آلبانی حاضر خواهند بود.
با بسته شدن اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در عراق بیش از دو هزار نفر از اعضای این سازمان در آلبانی به سر میبرند. شماری از شاکیان و شاهدان پرونده حمید نوری از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند که اکنون در آلبانی به سر میبرند. این افراد یا از جمله خانواده کشتهشدگان هستند یا خود از جان به در بردگان اعدامهای تابستان سال ۱۳۶۷ بودند.
پیشتر دادستانهای پرونده حمید نوری در دوره تحقیقات مقدماتی برای گفتوگو با شاهدان و شاکیان این پرونده به آلبانی سفر کرده بودند.
دادگاه حمید نوری به طوری رسمی از ماه آگوست آغاز شده و به مدت ۹ ماه اعدام خواهد داشت. برای این محاکمه بیش از ۹۰ جلسه رسیدگی تعیین شده است.
حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی مجاهد و چپ در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد.
حمید نوری که ۶۰ سال دارد در رابطه با کشتار مجاهدین در تابستان ۱۳۶۷ به نقض فاحش قوانین بینالمللی (جنایت جنگی) متهم شده است. او همچینن در رابطه با کشتار زندانیان چپگرا نیز به قتل است.
حمید نوری و وکلایش این اتهامها را رد کرده و میگویند او در زندان اوین کار میکرده و جز برای کارهای اداری به زندان گوهردشت نرفته و در زمان کشتار زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.
سوئد بنابر اصل صلاحیت جهانی به این پرونده رسیدگی میکند و این نخستین باری است که یکی از متهمان به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در دادگاهی رسمی محاکمه میشود.
تا کنون در این دادگاه نام ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران به عنوان یکی از عوامل این کشتار مطرح شده است.
ابراهیم رئیسی در آن زمان معاون وقت دادستان بود و یکی از اعضای هیاتهای متصدی اعدام بود که به “کمیته مرگ” مشهور است.
در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با فتوای آیتالله خمینی اعدام و برخی در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
دیدهبان ایران نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال در شبکههای اجتماعی خود این دادگاه را به طور زنده پخش میکند. بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفایی و غیردولتی است که از سوی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده کشتهشدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی ایران پایه گذاری شده است.
رضا فلاحی شهادت داد
در این جلسه رضا فلاحی زندانی سیاسی سابق نیز درباره تجربیات و مشاهدات خود در زندان گوهردشت شهادت میدهد.
به گفته یان مارشون، وکیل آقای فلاحی، او حین خدمت سربازی در سال ۱۳۶۰ و به ظن هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر میشود.
او دوران حبس خود را در زندانهای اوین، قزل حصار و گوهردشت سپری کرده است. اما در فاصله سالها ۱۳۶۵ تا شش ماه پس از اعدامها تابستان سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت بوده و در آنجا حمید نوری را دیده است.
رضا فلاحی در این جلسه شهادت داد که هم قبل هم در جریان اعدامهای سال ۱۳۶۷، در زندان گوهردشت با متهم پرونده، حمید نوری با نام مستعار عباسی، مواجه شده است.
در ۳۲ جلسه بازجویی پلیس سوئد از حمید نوری چه گذشت؟
“چی؟ قتل عمد؟ نه! تا حالا آزارم به یک مورچه هم نرسیده”.
این را حمید نوری عصر روز دستگیریاش در ۹ نوامبر ۲۰۱۹ در جلسه تفهیم اتهام به دو پلیس تحقیقات (بازجویان) اداره رسیدگی به جنایات جنگی سوئد میگوید. او هم اکنون متهم دادگاهی در استکهلم سوئد است که از ۱۰ آگوست ۲۰۲۱ آغاز و دستکم تا آوریل سال آینده ادامه خواهد داشت. اتهامات حمید نوری جنایات جنگی ِ فاحش (“جرم علیه قوانین بینالملی”) و قتل عمد است در مشارکت مستقیم و یاری رساندن به محاکمههای شتابزده و اعدامهای خودسرانهٔ زندانیان سیاسیِ زندان گوهردشت از۳۰ جولای تا ۶ سپتامبر ۱۹۸۸.
با وجود اینکه حمید نوری از همان جلسه تفهیم اتهام ۹ نوامبر اصرار دارد با نماینده سفارت ایران ملاقات کند و وکیلش را هم سفارت انتخاب کند، در متون پیاده شده از ۳۲ جلسهی بازجویی که از ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰ داشته اثری از همکاری سفارت با او مشهود نیست. این چند مورد تنها اشاراتی است که به سفارت ایران در این متون وجود دارد:
۱۱ نوامبر ۲۰۱۹: بازجوها با نماینده سفارت ایران ملاقات میکنند.
۱۰ دسامبر ۲۰۱۹: نوری گله دارد که نتوانسته با نماینده سفارت ملاقات کند.
۲۷ دسامبر ۲۰۱۹: نوری به نوشتهای از سفارت اشاره میکند که گفته الان که شما وکیل داری و اینکه ده روز پیش نماینده سفارت آقای «نیلی» تلفنی در حضور وکیل تسخیری به حمید نوری گفته مایلم شما را ملاقات کنیم.
۸ آوریل ۲۰۲۰: نوری در بین توضیحاتی که درباره ضرورت مراجعه شیعیان به رسالههای مرجع تقلیدشان به بازجویان میدهد، میگوید به همین دلیل به آقای «نیلی» در سفارت گفته توضیح المسائل خمینی را برایش بفرستد.
۸ نوامبر ۲۰۱۹ که حمید نوری از ایران به سمت سوئد پرواز کرده دو تلفنِ همراه با خود داشته که سیمکارت یکی از آنها را در طول پرواز نابود کرده. در اولین بازجویی (۱۲ نوامبر ۲۰۱۹) که از او رمز ورود به تلفن دوم را میخواهند با برافروختگی میگوید تلفن وسیله خصوصی اوست، هیچکس حق ندارد اموال خصوصی دیگری را کنترل کند، این کار غیراخلاقی، غیر انسانی، و خلاف حقوق بشر است. بازجویان با شکستن کُد تلفن حمید نوری و دسترسی به ۷٫۲۹۱ آدرس تماس/پیام و ۴۱٫۴۹۳ عکس، از همان روزهای اول به یقین میرسند که حمید نوری نه فقط با اشخاص شاغل در زندانهای اوین و گوهردشت و دیگر مقامات قضایی بالارتبه همچنان در تماس و رفت و آمد است بلکه همچنان از نام مستعار”حمید عباسی” استفاده میکند.
زندانیان سیاسی دهه ۱۳۶۰ در زندانهای اوین و گوهردشت، همگی حمید نوری را بنام “حمید عباسی” میشناختند. نام واقعی حمید نوری را اولین بار سال ۲۰۰۴ زندانی سیاسی سابق، ایرج مصداقی، در کتاب خاطرات خود برملا کرد. مصداقی، که بعنوان اولین شاکی چند روز متوالی در دادگاه استکهلم شهادت داده، در جلسه ۲۶ آگوست ۲۰۲۱ دادگاه گفته که نام واقعی حمید عباسی، یعنی حمید نوری، را زندانی دیگری به او گفته. این زندانی گفته در سال ۱۳۶۸ که نوری او را کتک میزده، وقتی به طور اتفاقی کارت شناسایی حمید نوری به زمین افتاده از زیر چشم بند نام واقعی او را دیده است.
سابقه کاری و بازجوییهای حمید نوری
نوری از همان روزهای اول بازجویی (۲۰ نوامبر ۲۰۱۹) به بازجویان میگوید که از خرداد ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۶۱ در کردستان خدمت سربازی میکرده، ۸-۷ ماه بیکار بوده، از اسفند ۱۳۶۱ در زندان اوین استخدام شده، یکی دو سال اول را نگهبان زندان بوده.
او میگوید مثل نگهبانهای بازداشگاه سوئد زندانیان را به توالت، حمام و هواخوری میبرده. سپس به دادیاری زندان اوین منتقل شده و تا سال ۱۳۷۲ که کلا سراغ شغلهای دیگری رفته، فقط در زندان اوین کار میکرده، آنجا هم وظایفش محدود بوده به کارهای اداری، مثل رسیدگی به درخواست زندانیان برای ملاقات با خانواده، دادن مرخصی به زندانیان، رد و بدل کردن نامههای زندانیان و خانوادههایشان، پیدا کردن اموال گم شده آنها و تهیه وکالتنامه زندانیان برای اعضای خانواده. در تابستان ۱۳۶۷ هم اتفاقا از دو ماه قبل تا دو ماه بعد از بدنیا آمدن دخترش در ۷ مرداد ۱۳۶۷ در مرخصی بوده. پسرش هم که سال ۱۳۶۴ بدنیا آمده، همینگونه چهار ماه در مرخصی بوده. در طول ۶ تا ۸ سالی که او در دادیاری اوین کار میکرده تنها چند دفعه برای چند ساعت به زندانهای گوهردشت، قصر و قزلحصار رفته. به گوهردشت فقط ۷ یا ۶ بار رفته و چند ساعتی آنجا در اتاق دادیاری با تعدادی زندانی گفتگو کرده و ازآنها نامه گرفته. او میگوید هیچگاه به بندهای گوهردشت وارد نشده و راهروی آن را هم ندیده است.
در جلسه ۲۸ نوامبر ۲۰۱۹ که بازجویان از حمید نوری درباره اسم مستعار “حمید عباسی” میپرسند، او میپذیرد که این اسم مستعار او است، با این تاکید که همه ایرانیها اسم مستعار دارند و این، در ایران یک سنت است. در جلسه ۱۰ دسامبر حمید نوری مدعی میشود آن سالها توی زندان اوین و گوهردشت اسامی خیلیها شبیه هم بوده، مثلا “حمید ال نوری، حمید عباسی، حمید نوری عباسی، حمید رحمانی، و حمید علیمددی.” در جلسه ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ میگوید به حمید رحمانی یا علیمددی هم که متاسفانه دو ماه قبل از مسافرت من به سوئد او فوت کرد و تا همین اواخر در زندان کرج کار میکرد، عباسی میگفتهاند. و اضافه میکند اطلاعیه مراسم ختم حمید رحمانی را میتوانند در تلفنش پیدا کنند.
۱۰ دسامبر ۲۰۱۹ که بازجویان به حمید نوری میگویند این تنها اسم “حمید عباسی” نیست که قربانیان شناسایی کردهاند، ظاهر شما را هم شناسایی کردهاند، نوری پاسخ میدهد خود دادستان هم تو دادگاه [تمدید بازداشت] گفته اینها همیشه چشمبند داشتهاند، و حتی برای راه رفتن هم باید دستشان را میگذاشتهاند روی شانه همدیگر، بنابراین امکان ندارد ۳۱ سال پیش با داشتن چشم بند توانسته باشند او را ببینند. در ۲۰ فوریه ۲۰۲۰ که به او میگویند چند شاهد عینی که در تابستان ۶۷ در گوهردشت زندانی بودند از زیرچشمبند مشخصاً شما را دیدهاند که در کشتار مشارکت داشتید، او با برافروختگی از صندلی خود بلند میشود، یک برگ کاغذ را به اندازه چشم بند تا میکند، پشت به دیوار روی زمین چمباتمه میزند، کاغذ تا شده را جلوی چشمانش میگیرد، نمایش میدهد که برای دیدن از زیر چشمبند چگونه باید سر را بالا کرد، سپس بلند میشود و با حرکتی تند مشت خود را در هوا بلند کرده و میگوید اگه میدیده یک زندانی سرش بالا کرده تا از زیر چشمبند ببیند، اینطوری میزده تو سرش.
در جلسات بعدی حمید نوری سعی میکند حرکت زدن در سر زندانی را خنثی کند و میگوید موقع ملاقات با او در دادیاری هم زندانیان باید چشمبند میزدند، و اگر او متوجه میشده که زندانی دارد از زیر چشم بند نگاه میکند، تنها تنبیهی که اعمال میکرده این بوده که به او میگفته چون خیال داشته از زیر چشمبند نگاه کند، باید برود بیرون، و دیگر به کار او رسیدگی نمیشود. (۲ آپریل ۲۰۲۰)
تا ۱۹ فوریه ۲۰۲۰ که نوری با وکیل “لارس هولتگرین” در بازجوییها شرکت میکند، معمولا به همه سوالات بازجوها و با پرچانگی پاسخ میدهد. اسم رئیساش “حسن حداد” را میگوید، دادیارهای زندان گوهردشت را هم نام میبرد که اینها بودهاند: “موسوی، رامندی، ناصریان، و شیخپور”(۲۰ نوامبر ۲۰۱۹). اما از ۱۹ فوریه به بعد که با یکی از دو وکیل جدیدش “دانیال مارکوس” یا “توماس سودرکویست” در بازجوییها شرکت میکند، به خیلی از سوالات یا اصلا پاسخ نمیدهد یا پاسخهای سربالا میدهد.
حمید نوری اغلب اوقات میگوید جواب دادن به اطلاعاتی که از او میخواهند مساوی است با “جاسوسی و خیانت به کشورش و مجازات سنگینی دارد”. مثلاً وقتی بازجو میپرسد
آیا چیزی درباره “نیری” و “اشراقی” به یاد میآورد یا نه؟ او میگوید درباره دیگران اطلاعات دادن از نظر او غیراخلاقی، غیرقانونی و خلاف شرع است. (۲۰ فوریه ۲۰۲۰) او خطاب به بازجو “مارتین عزیز” میگوید به سوال او تنها میتواند چند کلمه جواب بدهد؛ همانطور که قبلا گفته حاضر نیست علیه کشورش جاسوسی کند؛ خائن نیست؛ خبرچین نیست؛ به کشورش، مردمش، نظامش، دولتش خیانت نمیکند … اما بهخاطر احترامی که برای او قائل است تنها این توضیح را میدهد که در سالهایی که در زندان اوین کار میکرده “نیری” امام جماعت و قاضی زندان اوین بوده… درباره “اشراقی” هم تنها میتواند یک جمله بگوید، اصلا او را نمیشناسد؛ هیچوقت او را ندیده؛ هیچوقت تماسی با او نداشته؛ اگر او را ببیند، اصلا نمیشناسد؛ اسمش را شاید در روزنامهها خوانده باشد و حتی نمیداند او زنده است یا مرده.
۲۳ آوریل ۲۰۲۰، داوطلبانه به بازجویان میگوید که همین اواخر برای “نیری” کار ساختمان سازی انجام میداده. او که تا این زمان تاکید داشت اسم هیچ زندانی یادش نمیآید، ناگهان داوطلبانه به بازجویان میگوید که اسم سه زندانی را که به آنها کمک کرده یادش آمده: “حمیدرضا پهلوی” برادر شاه سابق ایران، “امیرعباس امیرانتظام” وزیر امر خارجه سابق، و “نورالدین کیانوری” رهبر حزب توده. در پاسخ به این سوال که “احکام زندان آنها چقدر بوده؟” میگوید اطلاع ندارد، ولی فکر میکند هر سه آنها همان روزها که او آنجا بوده یا شاید بعد از آن آزاد شدهاند. حمید نوری به بازجویان نمیگوید که هر سه زندانی سالهاست که فوت شدهاند.
حمید نوری هر بار که فرصتی به دست میآورد تا درباره موضوعات فقهی توضیح دهد هیجانزده میشود. کلماتی مثل محارب، مفسد، فتوی، مجتهد، مرجع تقلید، و رساله را به تفصیل و با مثالهای متعدد توضیح میدهد. همچنین توضیح میدهد که فتوی خمینی برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ “جعلی است،” گفتههای منتظری در مخالفت با کشتار۶۷ “ساختگی” است، و “این قتل عامی” که میگویند اتفاق افتاده از اول تا آخرش دروغ است.
حمید نوری بیشتر از هر چیزی مایل است تاریخچهی سازمان مجاهدین را از زبان جمهوری اسلامی تعریف کند. به بازجوها التماس میکند که اجازه بدهند در این باره بیشتر حرف بزند، وسط حرفهایش نپرند، و خوب به او گوش بدهند. تاکید میکند که ترجیح میدهد به جای “مجاهدین” بگوید “منافقین” (۱۹ فوریه ۲۰۲۰) به جای “زندانی سیاسی” بگوید “زندانی گروهکی” و حتی بجای زندان گوهردشت بگوید “رجایی شهر” (۹ جون ۲۰۲۰)
حمید نوری در این بخش از گفتههایش نشان میدهد که شدیدا به ایدئولوژی رژیم ایران وابسته است و چقدر شدید با قربانیان کشتار ۶۷ خصومت ایدئولوژیک دارد.
از ۲۰ فوریه ۲۰۲۰ که بازجویان، نوری را با بخشهایی از شهادتهای قربانیان کشتار ۶۷ مواجه میکنند، نوری هر بار اصرار میکند اول باید به او بگویند تاریخ دقیق بازجویی از این فرد چه روزی بوده و آیا او شاهد است یا شاکی؟
در مجموع بخشهایی از شهادت ۲۸ شاکی یا شاهد را برای نوری میخوانند. پاسخ نوری به همه آنها این است: “دروغ محض”. درباره “لشکری” و “ناصریان” که اسامیشان در کنار اسم عباسی مرتب در شهادتها تکرار میشود میگوید “لشکریان” را اصلا نمیشناسد و “ناصریان” یک مدتی در اوین رئیساش بوده. ۹ ژوئن ۲۰۲۰ تنها زمانی با اشتیاق و به تفصیل پاسخ میدهد که از دید خودش در شهادتها تناقض پیدا کرده است. شاهدی را که مثلا گفته نوری “چشمانش سیاه است” مسخره میکند چون حتی نوهاش هم همیشه او را “بابای چشم عسلی” صدا میکند.
همانجا وقتی میشنود که یک شاکی گفته “نوری سال ۱۳۶۰ در اوین من را شکنجه کرده،” به بازجو میگوید “خدا را شکر، خدا را شکر. ممنون. ممنون. ممنون از تو توماس. ممنون توماس” و اضافه میکند که او تازه اسفند ۱۳۶۱ در اوین شروع به کار کرده است. او میگوید از ۱۷ خرداد ۱۳۵۹ تا ۱۷ خرداد ۱۳۶۱ در کردستان سرباز بوده. (۲ آپریل ۲۰۲۰)
در ماههای آخر نیز به اغلب سوالاتی از این دست اینطور پاسخ میدهد: “جواب چهار قسمتی، میخواهید تکرار کنم چی؟” که یعنی: ۱) این داستان از اول تا آخرش دروغ است، ۲) او در رجاییشهر کار نمیکرده، ۳) محل کار او همیشه اوین بوده، ۴) در آن زمان هم چون دخترش بدنیا آمده، مرخصی بوده. (۲۴ سپتامبر ۲۰)
نوری بازجوهایش را با اسم کوچک و پسوند “عزیز” خطاب میکند و برای آنها همه جور شیرین زبانی میکند: “مارتین عزیز” خوب گوش بده… “پیتر عزیز” بخاطر احترامی که برای شما قائلم … “آفرین به شما توماس” برای این سوال خوبی که کردی. ۲۵ مه ۲۰۲۰ بخاطر یک سوء برداشت از بازجوها گله میکند چرا معلم زبان سوئدی را که قول داده بودند برایش نفرستادهاند، اضافه میکند لطفاً یا معلم را برایش بفرستند یا سیدیهای آموزشی را بدهند تا زودتر زبان سوئدی را یاد بگیرد، چون قصد دارد بعد از آزاد شدن برای اقامت دائم در سوئد اقدام کند، و خوشحال است که بعد از آزادی دیگر مظنون نیست و میتواند با بازجوهای امروز خود دوست باشد.
در طی ۳۲ جلسه بازجویی تنها شکایتی که نوری دربارهٔ رفتار مامورین میکند درباره چهار مامور پلیسی است که او را داخل هواپیما دستگیر کردهاند. میگوید از دیدن قد دو متریشان نزدیک بوده سکته قلبی کند و آنطور که او را به دیوار کوبیده اند، آبرویش را جلوی بقیه مسافرها برده اند.
۲۹ ژانویه ۲۰۲۱ که آخرین مواجهه بازجویان با حمید نوری است آنها متن مقدماتی کیفرخواست را برای نوری میخوانند. پس از خواندن لیست ۱۱۴ زندانی مجاهد اعدام شده نوری می گوید:
نوری پس از آنکه متوجه میشود در لیست “آ” که نام ۱۱۴ زندانی اعدام شده مجاهد وجود دارد، میگوید: “اتفاقاً سورههای قران هم ۱۱۴ تاست.”
آخرین جلسه بازجویی حمید نوری در پلیس
حمید نوری در آخرین جلسه مواجهه با بازجویانش به تشکر و سرزنش آنها میپردازد:
از زحمات آنها تشکر میکند؛ از این که یکسال و سه ماه از او بازجویی کردهاند؛ از تحقیقاتِ دشوار و فشاری که بر او وارد کردهاند شکوه میکند؛ یادآوری میکند که از دوازده پلیسی که توی این تحقیقات وارد شدهاند، ده نفر مستقیما از او بازجویی کردهاند؛ پنج دادستان در پرونده او حضور دارند و تاکنون پنج قاضی برای تمدید بازداشت او حکم دادهاند. و بعد اضافه میکند که علاوه بر ۲۲ نفری که گفته عدهای دیگر هم در پشت صحنه دخالت داشتهاند. میگوید طبق مدرکی که امروز به او دادهاند، پرونده ۱۱۴ شاکی دارد [نوری لیست اعدام-شدگان مجاهد را با لیست شاکیان اشتباه گرفته]. میگوید علاوه بر اینها ۵۰ مترجم هم در این پرونده حضور داشتهاند، این میشود ۲۰۰ نفر. یعنی ۲۰۰ نفر علیه یک نفر، علیه او، حمید نوری. سپس از بازجوها میخواهد که سلامش را به دادستان کریستینا لیندهوف برسانند و برای اسناد و مدارکی که امروز به او دادهاند باز هم تشکر میکند، اگرچه به نظرش این مدارک پر از ایراد است و حتما از طریق وکلایش ایرادات را به اطلاع بازجوها میرساند. و باز هم برای زحمات زیادی که همه برایش کشیدهاند تشکر کرده و برای همهی آنها آرزوی سلامتی میکند.
سپس میگوید این تنها مقدمهی حرفهای او بوده و ادامه میدهد که هیچ چیز جدیدی توی این مدارکی که امروز به او دادهاند وجود ندارد و همه آنها حرفهایی است که دادستان همان روز اول در دادگاه بازداشت گفته است. برای خودش اظهار تآسف میکند؛ برای بازجوها و بقیه هم به همچنین که حرفهاشان همان حرفهای سابق است تنها کمی “چربتر… حرفهای از اول تا آخر دروغ…”.
او با طعنه میگوید: “یک تحقیقات بزرگ و مفصل و بقول بازجوها بین المللی”، “قتل عامی که تا حالا در جهان سابقه نداشته”، “شما را بازی دادهاند”، “شما را فریب دادهاند”، “شما خیلی سادهلوحانه عمل کردهاید”،
در ادامه میگوید که مدارکی [متن بازجویی از شاکیان] که در عرض یکسال و دو ماه به او دادهاند پر از اشکال است و عمدا هم به ترتیب تاریخ [بازجویی] به او داده نشدهاند.
حمید نوری مدعی است “ارزانترین مترجمهای درجه سه” را برای این پرونده استخدام کردهاند که آنها همه چیزها را اشتباه ترجمه کردهاند.
او شکوه دارد که چرا با شاکیانی که از همه مهم تر هستند به انگلیسی مصاحبه کردهاند؛ چرا مترجمها همه را اشتباه ترجمه کردهاند.
حمید نوری مدعی است که مصاحبهها را “غربال کردهاند و مصاحبههای تناقضدار” را به او ندادهاند.
او یادآوری میکند که با “بچه” طرف نیستند.
حمید نوری مدعی است با وجودی که بازجوها از روز اول هم میدانستند که نشان دادن یک سری عکس به شاکیان کار بیهودهای است، این کار را کردهاند.
او مدعی است که قبل از این که بیاید سوئد عکسهای او را منتشر کرده بودند.
حمید نوری با این همه از همهی دست اندرکاران این پرونده عذر میخواهد و گوشزد میکند اگر احیاناً صدایش را بلند کرده امیدوار است به او ببخشند.
آقای نوری سخنانش را اینطور به پایان میرساند که از این به بعد بازجوها دیگر برای او پلیس نیستند، دوستان او هستند چرا که آن موقع که از خودش دفاع میکرده متهم و مظنون بوده اما از این به بعد فقط حمید نوری است.
بی بی سی