به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آبان ۰۴، ۱۴۰۰

دادگاه حمید نوری برای دو هفته در آلبانی تشکیل می‌شود

 در آغاز سی و سومین جلسه محاکمه حمید نوری (با نام مستعار عباسی)، ریاست دادگاه اعلام کرد برای استماع شهادت شماری از شاکیان پرونده به آلبانی می‌رود.

رئیس دادگاه گفت جلسه‌ها دادگاه برای دو هفته (هفته‌های ۴۵ و ۴۶) در دادگاه آلبانی تشکیل خواهد شد. قاضی گفت این تصمیم به این دلیل گرفته شد که استماع شاهدان مستقر در آلبانی برای اداله اثبات جرم ضروری شمرده شده است.

بر این اساس اعلام دادگاه، یک وکیل مدافع حمید نوری، وکلای شاکیان و شاهدان، دادستان و قضات در دادگاه آلبانی حاضر خواهند بود.

با بسته شدن اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در عراق بیش از دو هزار نفر از اعضای این سازمان در آلبانی به سر می‌برند. شماری از شاکیان و شاهدان پرونده حمید نوری از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند که اکنون در آلبانی به سر می‌برند. این افراد یا از جمله خانواده کشته‌شدگان هستند یا خود از جان به در بردگان اعدام‌های تابستان سال ۱۳۶۷ بودند.

پیشتر دادستان‌های پرونده حمید نوری در دوره تحقیقات مقدماتی برای گفت‌وگو با شاهدان و شاکیان این پرونده به آلبانی سفر کرده بودند.

دادگاه حمید نوری به طوری رسمی از ماه آگوست آغاز شده و به مدت ۹ ماه اعدام خواهد داشت. برای این محاکمه بیش از ۹۰ جلسه رسیدگی تعیین شده است.

حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی مجاهد و چپ در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد.

حمید نوری که ۶۰ سال دارد در رابطه با کشتار مجاهدین در تابستان ۱۳۶۷ به نقض فاحش قوانین بین‌المللی (جنایت جنگی) متهم شده است. او همچینن در رابطه با کشتار زندانیان چپگرا نیز به قتل است.

حمید نوری و وکلایش این اتهام‌ها را رد کرده و می‌گویند او در زندان اوین کار می‌کرده و جز برای کارهای اداری به زندان گوهردشت نرفته و در زمان کشتار زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.

سوئد بنابر اصل صلاحیت جهانی به این پرونده رسیدگی می‌کند و این نخستین باری است که یکی از متهمان به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در دادگاهی رسمی محاکمه می‌شود.

تا کنون در این دادگاه نام ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران به عنوان یکی از عوامل این کشتار مطرح شده است.

ابراهیم رئیسی در آن زمان معاون وقت دادستان بود و یکی از اعضای هیات‌های متصدی اعدام بود که به “کمیته مرگ” مشهور است.

در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با فتوای آیت‌الله خمینی اعدام و برخی در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.

دیده‌بان ایران نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال در شبکه‌های اجتماعی خود این دادگاه را به طور زنده پخش می‌کند. بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفایی و غیردولتی است که از سوی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده کشته‌شدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی ایران پایه گذاری شده است.

رضا فلاحی شهادت داد

در این جلسه رضا فلاحی زندانی سیاسی سابق نیز درباره تجربیات و مشاهدات خود در زندان گوهردشت شهادت می‌دهد.

به گفته یان مارشون، وکیل آقای فلاحی، او حین خدمت سربازی در سال ۱۳۶۰ و به ظن هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر می‌شود.

او دوران حبس خود را در زندان‌های اوین، قزل حصار و گوهردشت سپری کرده است. اما در فاصله سال‌ها ۱۳۶۵ تا شش ماه پس از اعدام‌ها تابستان سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت بوده و در آنجا حمید نوری را دیده است.

رضا فلاحی در این جلسه شهادت داد که هم قبل هم در جریان اعدام‌های سال ۱۳۶۷، در زندان گوهردشت با متهم پرونده، حمید نوری با نام مستعار عباسی، مواجه شده است.


در ۳۲ جلسه بازجویی پلیس سوئد از حمید نوری چه گذشت؟

“چی؟ قتل عمد؟ نه! تا حالا آزارم به یک مورچه هم نرسیده”.

این‎ را حمید نوری عصر روز دستگیری‎اش در ۹ نوامبر ۲۰۱۹ در جلسه تفهیم اتهام به دو پلیس تحقیقات (بازجویان) اداره رسیدگی به جنایات جنگی سوئد می‌گوید. او هم اکنون متهم دادگاهی در استکهلم سوئد است که از ۱۰ آگوست ۲۰۲۱ آغاز و دستکم تا آوریل سال آینده ادامه خواهد داشت. اتهامات حمید نوری جنایات جنگی ِ فاحش (“جرم علیه قوانین بین‎الملی”) و قتل عمد است در مشارکت مستقیم و یاری رساندن به محاکمه‎های شتاب‎زده و اعدام‎های خودسرانهٔ زندانیان سیاسیِ زندان گوهردشت از۳۰ جولای تا ۶ سپتامبر ۱۹۸۸.

با وجود اینکه حمید نوری از همان جلسه‌ تفهیم اتهام ۹ نوامبر اصرار دارد با نماینده سفارت ایران ملاقات کند و وکیلش را هم سفارت انتخاب کند، در متون پیاده شده از ۳۲ جلسه‌ی بازجویی که از ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰ داشته اثری از همکاری سفارت با او مشهود نیست. این چند مورد تنها اشاراتی است که به سفارت ایران در این متون وجود دارد:

۱۱ نوامبر ۲۰۱۹: بازجوها با نماینده سفارت ایران ملاقات می‎کنند.

۱۰ دسامبر ۲۰۱۹: نوری گله دارد که نتوانسته با نماینده سفارت ملاقات کند.

۲۷ دسامبر ۲۰۱۹: نوری به نوشته‎ای از سفارت اشاره می‎کند که گفته الان که شما وکیل داری و اینکه ده روز پیش نماینده سفارت آقای «نیلی» تلفنی در حضور وکیل تسخیری‎ به حمید نوری گفته مایلم شما را ملاقات کنیم.

۸ آوریل ۲۰۲۰: نوری در بین توضیحاتی که درباره ضرورت مراجعه شیعیان به رساله‎های مرجع تقلیدشان به بازجویان می‎دهد، می‎گوید به همین دلیل به آقای «نیلی» در سفارت گفته توضیح المسائل خمینی را برایش بفرستد.

۸ نوامبر ۲۰۱۹ که حمید نوری از ایران به سمت سوئد پرواز کرده دو تلفنِ همراه با خود داشته که سیم‎کارت یکی از آنها را در طول پرواز نابود کرده. در اولین بازجویی (۱۲ نوامبر ۲۰۱۹) که از او رمز ورود به تلفن دوم را می‎خواهند با برافروختگی می‎گوید تلفن وسیله خصوصی اوست، هیچکس حق ندارد اموال خصوصی دیگری را کنترل کند، این کار غیراخلاقی، غیر انسانی، و خلاف حقوق بشر است. بازجویان با شکستن کُد تلفن حمید نوری و دسترسی به ۷٫۲۹۱ آدرس تماس/پیام و ۴۱٫۴۹۳ عکس، از همان روزهای اول به یقین می‎رسند که حمید نوری نه فقط با اشخاص شاغل در زندان‎های اوین و گوهردشت و دیگر مقامات قضایی بالارتبه همچنان در تماس و رفت و آمد است بلکه همچنان از نام مستعار”حمید عباسی” استفاده می‎کند.

زندانیان سیاسی دهه ۱۳۶۰ در زندان‎های اوین و گوهردشت، همگی حمید نوری را بنام “حمید عباسی” می‎شناختند. نام واقعی‎ حمید نوری را اولین بار سال ۲۰۰۴ زندانی سیاسی سابق، ایرج مصداقی، در کتاب خاطرات خود برملا کرد. مصداقی، که بعنوان اولین شاکی چند روز متوالی در دادگاه استکهلم شهادت داده، ‌در جلسه ۲۶ آگوست ۲۰۲۱ دادگاه گفته که نام واقعی حمید عباسی،‌ یعنی حمید نوری، را زندانی دیگری به او گفته. این زندانی گفته در سال ۱۳۶۸ که نوری او را کتک می‎زده، وقتی به طور اتفاقی کارت شناسایی حمید نوری به زمین افتاده از زیر چشم بند نام واقعی او را دیده است.

نوری

سابقه کاری و بازجویی‌های حمید نوری

نوری از همان روزهای اول بازجویی (۲۰ نوامبر ۲۰۱۹) به بازجویان می‎گوید‎ که از خرداد ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۶۱ در کردستان خدمت سربازی می‎کرده، ۸-۷ ماه بیکار بوده، از اسفند ۱۳۶۱ در زندان اوین استخدام شده، یکی دو سال اول را نگهبان زندان بوده.

او می‌گوید مثل نگهبان‎های بازداشگاه سوئد زندانیان را به توالت، حمام و هواخوری می‎برده. سپس به دادیاری زندان اوین منتقل شده و تا سال ۱۳۷۲ که کلا سراغ شغل‎های دیگری رفته، فقط در زندان اوین کار می‎کرده، آنجا هم وظایفش محدود بوده به کارهای اداری، مثل رسیدگی به درخواست زندانیان برای ملاقات با خانواده، دادن مرخصی به زندانیان، رد و بدل کردن نامه‎های زندانیان و خانواده‎هایشان، پیدا کردن اموال گم شده‌ آنها و تهیه وکالتنامه‌ زندانیان برای اعضای خانواده‎. در تابستان ۱۳۶۷ هم اتفاقا از دو ماه قبل تا دو ماه بعد از بدنیا آمدن دخترش در ۷ مرداد ۱۳۶۷ در مرخصی بوده. پسرش هم که سال ۱۳۶۴ بدنیا آمده، همینگونه چهار ماه در مرخصی بوده. در طول ۶ تا ۸ سالی که او در دادیاری اوین کار می‎کرده تنها چند دفعه برای چند ساعت ‎به زندان‎های گوهردشت، قصر و قزل‎حصار رفته. به گوهردشت فقط ۷ یا ۶ بار رفته و چند ساعتی آنجا در اتاق دادیاری با تعدادی زندانی گفتگو ‎کرده و ازآنها نامه گرفته. او می‌گوید هیچگاه به بندهای گوهردشت وارد نشده و راهروی آن را هم ندیده است.

در جلسه ۲۸ نوامبر ۲۰۱۹ که بازجویان از حمید نوری درباره اسم مستعار “حمید عباسی” می‎پرسند، او می‎پذیرد که این اسم مستعار او است، با این تاکید ‎که همه ایرانی‎ها اسم مستعار دارند و این، در ایران یک سنت است. در جلسه ۱۰ دسامبر حمید نوری مدعی می‎شود آن سال‎ها توی زندان اوین و گوهردشت اسامی خیلی‎ها شبیه هم بوده، مثلا “حمید ال نوری، حمید عباسی، حمید نوری عباسی، حمید رحمانی، و حمید علی‎مددی.” در جلسه ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ می‎گوید به حمید رحمانی یا علی‏مددی هم که متاسفانه دو ماه قبل از مسافرت من به سوئد او فوت کرد و تا همین اواخر در زندان کرج کار می‎کرد، عباسی می‎گفته‎اند. و اضافه می‌کند اطلاعیه مراسم ختم حمید رحمانی را می‌توانند در تلفنش پیدا کنند.

۱۰ دسامبر ۲۰۱۹ که بازجویان به حمید نوری می‎گویند این تنها اسم “حمید عباسی” نیست که قربانیان شناسایی کرده‎اند، ظاهر شما را هم شناسایی کرده‎اند، نوری پاسخ می‎دهد خود دادستان هم تو دادگاه [تمدید بازداشت] گفته اینها همیشه چشم‎بند داشته‎اند، و حتی برای راه رفتن هم باید دستشان را می‌گذاشته‌اند روی شانه همدیگر، بنابراین امکان ندارد ۳۱ سال پیش با داشتن چشم بند توانسته باشند او را ببینند. در ۲۰ فوریه ۲۰۲۰ که به او می‎گویند چند شاهد عینی که در تابستان ۶۷ در گوهردشت زندانی بودند از زیرچشم‎بند مشخصاً شما را دیده‎اند که در کشتار مشارکت داشتید، او با برافروختگی از صندلی خود بلند می‎شود، یک برگ کاغذ را به اندازه چشم بند تا می‎کند، پشت به دیوار روی زمین چمباتمه می‎زند، کاغذ تا شده را جلوی چشمانش می‎گیرد، نمایش می‎دهد که برای دیدن از زیر چشم‌بند چگونه باید سر را بالا ‎کرد، سپس بلند می‎شود و با حرکتی تند مشت خود را در هوا بلند کرده و می‎گوید اگه می‎دیده یک زندانی سرش بالا کرده تا از زیر چشم‎بند ببیند، اینطوری می‌زده تو سرش.

در جلسات بعدی حمید نوری سعی می‎کند حرکت زدن در سر زندانی را خنثی کند و می‌گوید موقع ملاقات با او در دادیاری هم زندانیان باید چشم‌بند می‎زدند، و اگر او متوجه می‎شده که زندانی دارد از زیر چشم بند نگاه می‎کند، تنها تنبیهی که اعمال می‌کرده این بوده که به او می‎گفته چون خیال داشته از زیر چشم‎بند نگاه کند، باید برود بیرون، و دیگر به کار او رسیدگی نمی‎شود. (۲ آپریل ۲۰۲۰)

تا ۱۹ فوریه ۲۰۲۰ که نوری با وکیل “لارس هولتگرین” در بازجویی‎ها شرکت می‎کند، معمولا به همه سوالات بازجوها و با پرچانگی پاسخ می‎دهد. اسم‎ رئیس‎اش “حسن حداد” را می‎گوید، دادیارهای زندان گوهردشت را هم نام می‎برد که این‌ها بوده‎اند: “موسوی، رامندی، ناصریان، و شیخ‎پور”(۲۰ نوامبر ۲۰۱۹). اما از ۱۹ فوریه به بعد که با یکی از دو وکیل جدیدش “دانیال مارکوس” یا “توماس سودرکویست” در بازجویی‎ها شرکت می‎کند، به خیلی از سوالات یا اصلا پاسخ نمی‎دهد یا پاسخ‎های سربالا می‎دهد.

حمید نوری اغلب اوقات می‎گوید جواب دادن به اطلاعاتی که از او می‎خواهند مساوی است با “جاسوسی و خیانت به کشورش و مجازات سنگینی دارد”. مثلاً وقتی بازجو می‎پرسد

آیا چیزی درباره “نیری” و “اشراقی” به یاد می‌آورد یا نه؟ او می‌گوید درباره دیگران اطلاعات دادن از نظر او غیراخلاقی، غیرقانونی و خلاف شرع است. (۲۰ فوریه ۲۰۲۰) او خطاب به بازجو “مارتین عزیز” می‌گوید به سوال او تنها میتواند چند کلمه جواب بدهد؛ همانطور که قبلا گفته حاضر نیست علیه کشورش جاسوسی ‎کند؛ خائن نیست؛ خبرچین نیست؛ به کشورش، مردمش، نظامش، دولتش خیانت نمی‎کند … اما به‌خاطر احترامی که برای او قائل است تنها این توضیح را میدهد که در سال‌هایی که در زندان اوین کار می‎کرده “نیری” امام جماعت و قاضی زندان اوین بوده… درباره “اشراقی” هم تنها می‎تواند یک جمله بگوید، اصلا او را نمی‌شناسد؛ هیچوقت او را ندیده؛ هیچوقت تماسی با او نداشته؛ اگر او را ببیند، اصلا نمی‌شناسد؛ اسمش را شاید در روزنامه‎ها خوانده باشد و حتی نمی‌داند او زنده است یا مرده.

۲۳ آوریل ۲۰۲۰، داوطلبانه به بازجویان می‎گوید که همین اواخر برای “نیری” کار ساختمان سازی انجام می‎داده. او که تا این زمان تاکید داشت اسم هیچ زندانی یادش نمی‎آید، ناگهان داوطلبانه به بازجویان می‎گوید که اسم سه زندانی را که به آنها کمک کرده یادش آمده: “حمیدرضا پهلوی” برادر شاه سابق ایران، “امیرعباس امیرانتظام” وزیر امر خارجه سابق، و “نورالدین کیانوری” رهبر حزب توده. در پاسخ به این سوال که “احکام زندان آنها چقدر بوده؟” می‎گوید اطلاع ندارد، ولی فکر می‎کند هر سه آنها همان روزها که او آنجا بوده یا شاید بعد از آن آزاد شده‎اند. حمید نوری به بازجویان نمی‎گوید که هر سه زندانی سال‎هاست که فوت شده‎اند.

حمید نوری هر بار که فرصتی به دست می‎آورد تا درباره موضوعات فقهی توضیح دهد هیجان‎زده می‎شود. کلماتی مثل محارب، مفسد، فتوی،‌ مجتهد، مرجع تقلید، و رساله را به تفصیل و با مثال‎های متعدد توضیح می‎دهد. همچنین توضیح می‌دهد که فتوی خمینی برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ “جعلی است،” گفته‎های منتظری در مخالفت با کشتار۶۷ “ساختگی” است، و “این قتل عامی” که می‎گویند اتفاق افتاده از اول تا آخرش دروغ است.

حمید نوری بیشتر از هر چیزی مایل است تاریخچه‌ی سازمان مجاهدین را از زبان جمهوری اسلامی تعریف کند. به بازجوها التماس می‎کند که اجازه بدهند در این باره بیشتر حرف بزند، وسط حرف‎هایش نپرند، و خوب به او گوش بدهند. تاکید می‎کند که ترجیح می‎دهد به جای “مجاهدین” بگوید “منافقین” (۱۹ فوریه ۲۰۲۰) به جای “زندانی سیاسی” بگوید “زندانی گروهکی” و حتی بجای زندان گوهردشت بگوید “رجایی شهر” (۹ جون ۲۰۲۰)

حمید نوری در این بخش از گفته‎هایش نشان می‎دهد که شدیدا به ایدئولوژی رژیم ایران وابسته است و چقدر شدید با قربانیان کشتار ۶۷ خصومت ایدئولوژیک دارد.

نوری

از ۲۰ فوریه ۲۰۲۰ که بازجویان، نوری را با بخش‌هایی از شهادت‎های قربانیان کشتار ۶۷ مواجه می‎کنند، نوری هر بار اصرار می‎کند اول باید به او بگویند تاریخ دقیق بازجویی از این فرد چه روزی بوده و آیا او شاهد است یا شاکی؟

در مجموع بخش‎هایی از شهادت‎ ۲۸ شاکی یا شاهد را برای نوری می‎خوانند. پاسخ نوری به همه آنها این است: “دروغ محض”. درباره “لشکری” و “ناصریان” که اسامی‎شان در کنار اسم عباسی مرتب در شهادت‎ها تکرار می‎شود می‎گوید “لشکریان” را اصلا نمیشناسد و “ناصریان” یک مدتی در اوین رئیس‎اش بوده. ۹ ژوئن ۲۰۲۰ تنها زمانی با اشتیاق و به تفصیل پاسخ می‎دهد که از دید خودش در شهادت‎ها تناقض پیدا کرده است. شاهدی را که مثلا گفته‎‎ نوری “چشمانش سیاه است” مسخره می‎کند چون حتی نوه‎اش هم همیشه او را “بابای چشم عسلی” صدا می‎کند.

همانجا وقتی می‎شنود که یک شاکی گفته “نوری سال ۱۳۶۰ در اوین من را شکنجه کرده،” به بازجو می‎گوید “خدا را شکر، خدا را شکر. ممنون. ممنون. ممنون از تو توماس. ممنون توماس” و اضافه می‌کند که او تازه اسفند ۱۳۶۱ در اوین شروع به کار کرده است. او می‎گوید از ۱۷ خرداد ۱۳۵۹ تا ۱۷ خرداد ۱۳۶۱ در کردستان سرباز بوده. (۲ آپریل ۲۰۲۰)

در ماه‎های آخر نیز به اغلب سوالاتی از این دست اینطور پاسخ می‎دهد: “جواب چهار‎ قسمتی، می‎خواهید تکرار کنم چی؟” که یعنی: ۱) این داستان از اول تا آخرش دروغ است، ۲) او در رجایی‎شهر کار نمی‎کرده، ۳) محل کار او همیشه اوین بوده، ۴) در آن زمان هم چون دخترش بدنیا آمده، مرخصی بوده. (۲۴ سپتامبر ۲۰)

نوری بازجوهایش را با اسم کوچک و پسوند “عزیز” خطاب می‎کند و برای آنها همه جور شیرین زبانی می‎کند: “مارتین عزیز” خوب گوش بده… “پیتر عزیز” بخاطر احترامی که برای شما قائلم … “آفرین به شما توماس” برای این سوال خوبی که کردی. ۲۵ مه ۲۰۲۰ بخاطر یک سوء برداشت از بازجوها گله می‎کند چرا معلم زبان سوئدی را که قول داده بودند برایش نفرستاده‎اند، اضافه می‎کند لطفاً یا معلم را برایش بفرستند یا سی‎دی‎های آموزشی را بدهند تا زودتر زبان سوئدی را یاد بگیرد، چون قصد دارد بعد از آزاد شدن برای اقامت دائم در سوئد اقدام کند، و خوشحال است که بعد از آزادی دیگر مظنون نیست و می‌تواند با بازجوهای امروز خود دوست باشد.

در طی ۳۲ جلسه بازجویی تنها شکایتی که نوری دربارهٔ رفتار مامورین می‎کند درباره چهار مامور پلیسی است که او را داخل هواپیما دستگیر کرده‎اند. می‎گوید از دیدن قد دو متری‌شان نزدیک بوده سکته قلبی کند و آنطور که او را به دیوار کوبیده اند، آبرویش را جلوی بقیه مسافرها برده اند.

۲۹ ژانویه ۲۰۲۱ که آخرین مواجهه بازجویان با حمید نوری است آنها متن مقدماتی کیفرخواست را برای نوری می‎خوانند. پس از خواندن لیست ۱۱۴ زندانی مجاهد اعدام شده نوری می گوید:

نوری پس از آنکه متوجه می‌شود در لیست “آ” که نام ۱۱۴ زندانی اعدام شده مجاهد وجود دارد، می‌گوید: “اتفاقاً سوره‎های قران هم ۱۱۴ تاست.”

نوری
آخرین جلسه بازجویی حمید نوری در پلیس

حمید نوری در آخرین جلسه مواجهه با بازجویانش به تشکر و سرزنش آنها می‎پردازد:

از زحمات آنها تشکر می‌کند؛ از این که یکسال و سه ماه از او بازجویی کرده‌اند؛ از تحقیقاتِ دشوار و فشاری که بر او وارد کرده‌اند شکوه می‌کند؛ یادآوری می‎کند که از دوازده پلیسی که توی این تحقیقات وارد شده‌اند، ده نفر مستقیما از او بازجویی کرده‌اند؛ پنج دادستان در پرونده‌ او حضور دارند و تاکنون پنج قاضی برای تمدید بازداشت او حکم داده‎اند. و بعد اضافه می‌کند که علاوه بر ۲۲ نفری که گفته عده‌ای دیگر هم در پشت صحنه دخالت داشته‌اند. می‌گوید طبق مدرکی که امروز به او داده‌اند، پرونده ۱۱۴ شاکی دارد [نوری لیست اعدام-شدگان مجاهد را با لیست شاکیان اشتباه گرفته]. می‌گوید علاوه بر اینها ۵۰ مترجم هم در این پرونده حضور داشته‎اند، این می‎شود ۲۰۰ نفر. یعنی ۲۰۰ نفر علیه یک نفر، علیه او، حمید نوری. سپس از بازجوها می‌خواهد که سلامش را به دادستان کریستینا لیندهوف برسانند و برای اسناد و مدارکی که امروز به او داده‌اند باز هم تشکر می‎کند، اگرچه به نظرش این مدارک پر از ایراد است و حتما از طریق وکلایش ایرادات را به اطلاع بازجوها می‎رساند. و باز هم برای زحمات زیادی که همه برایش کشیده‌اند تشکر کرده و برای همه‌ی آنها آرزوی سلامتی می‌کند.

سپس می‌گوید این تنها مقدمه‌ی حرف‌های او بوده و ادامه می‎دهد که هیچ چیز جدیدی توی این مدارکی که امروز به او داده‌اند وجود ندارد و همه آنها حرف‎هایی است که دادستان همان روز اول در دادگاه بازداشت گفته است. برای خودش اظهار تآسف می‌کند؛ برای بازجوها و بقیه هم به همچنین که حرف‎هاشان همان حرف‎های سابق است تنها کمی “چرب‎تر… حرف‌های از اول تا آخر دروغ…”.

او با طعنه می‌گوید: “یک تحقیقات بزرگ و مفصل و بقول بازجوها بین المللی”، “قتل عامی که تا حالا در جهان سابقه نداشته”، “شما را بازی داده‌اند”، “شما را فریب داده‌اند”، “شما خیلی ساده‎لوحانه عمل کرده‌اید”،

در ادامه می‎گوید که مدارکی [متن بازجویی از شاکیان] که در عرض یکسال و دو ماه به او داده‌اند پر از اشکال است و عمدا هم به ترتیب تاریخ [بازجویی] به او داده نشده‎‎اند.

حمید نوری مدعی است “ارزانترین مترجم‎های درجه سه” را برای این پرونده استخدام کرده‌اند که آنها همه چیزها را اشتباه ترجمه کرده‎اند.

او شکوه دارد که چرا با شاکیانی که از همه مهم تر هستند به انگلیسی مصاحبه کرده‌اند؛ چرا مترجم‌ها همه را اشتباه ترجمه کرده‌اند.

حمید نوری مدعی است که مصاحبه‎ها را “غربال کرده‌اند و مصاحبه‌های تناقض‎دار” را به او نداده‌اند.

او یادآوری می‌کند که با “بچه” طرف نیستند.

حمید نوری مدعی است با وجودی که بازجوها از روز اول هم می‎دانستند که نشان دادن یک سری عکس به شاکیان کار بیهوده‎ای است، این کار را کرده‎اند.

او مدعی است که قبل از این که بیاید سوئد عکس‎های‌ او را منتشر کرده بودند.

حمید نوری با این همه از همه‌ی دست اندرکاران این پرونده عذر می‌خواهد و گوشزد می‌کند اگر احیاناً صدایش را بلند کرده امیدوار است به او ببخشند.

آقای نوری سخنانش را این‌طور به پایان می‌رساند که از این به بعد بازجوها دیگر برای او پلیس نیستند، دوستان او هستند چرا که آن موقع که از خودش دفاع می‌کرده متهم و مظنون بوده اما از این به بعد فقط حمید نوری است.

بی بی سی