به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۹۰

پیام تسلیت مصطفی تاج زاده به سهیل محمودی


در این پیام که از زندان اوین صادر شده، آمده است:
“پشت دیوارهای زندان و در تنهایی انفرادی که احساسات آدمی مجال بروز بیشتری دارد هر روز که خبر مصیبتی را دریافت می کنم به واقع مکدّر می شوم و چه رسد که عزیز از دست رفته مادر باشد.
در غمتان شریکم در همین جا که بندی مان کرده اند برای رونق بازار ستم. چه فرق می کند برادرجان تسلا تسلاست در مسجد باشد و خانه و کوی و خانقاه یا در زندان!”

تاج زاده می نویسد:
برادر ارجمندم شاعر بلندآوازه جناب آقای سهیل محمودی سلام و درود خداوند بر شما باد که ارجمندی قلم را هماره پاس داشته اید و شعرتان یادآور شعور بندگان با احساسِ خالق عاطفه و احساس است.


در مقام مادر بایسته است که شعرها سروده شود و برای او مدیحه ها و مرثیه ها خوانده شود. کلام قاصر است از بیان جایگاه او که خداوند بهشت را زیر قدم های مهربان او گسترد تا نوش کند آدمی جاودانگی را در آن با لذتی که حاصل عمل اوست.


چه زیبا سروده اید برای مادر:


خداوند نگرانم بود
مادرم را
برایم برگزید.
شب کشداری در غیبت ماه…
پرتو لرزان فانوسی در درگاه…
مادری چشم‌به‌راه…
پنجره مات
مادرم هنوز
دعا می‌خواند.
بالای ایوان سالخورده
یاکریمی لانه کرده
مادرم دیگر تنها نیست.

هرچند مصیبت فقدان مادر را هیچ تسلایی علاج نتواند کرد اما می توان به قدر وسع و توان واژه ها را در برگ های سبز تازه پیچید و روانه کوی دوست کرد به تمنای آرامشی و تسکینی هرچند موفت برای او. در غمتان شریکم در همین جا که بندی مان کرده اند برای رونق بازار ستم. چه فرق می کند برادرجان تسلا تسلاست در مسجد باشد و خانه و کوی و خانقاه یا در زندان!

تسلا تسلاست به زبان شعر یا نثر، منظوم یا منثور یا به زبان بی زبانی!
مهم این است که اهل ادراکید و معرفت
مستدام باشید


سید مصطفی تاجزاده
اوین
آذرماه ۱۳۹۰