آقای رضا پهلوی، دَمِت گرم!
ف.م. سخن: من و گویا
می دانم تا چشم دوستان سلطنت طلب (شاخه ی مشروطه خواهانِ نیمه سکولارِ غیر دمکراتِ طرفدارِ پادشاهیِ اعلیحضرت رضا-سیروس شاه دوم) به این عنوان بیفتد حکم بر ارتداد، ببخشید بر توده ای بودن و چپ بودن و کمونیست بودن و غیره ی نویسنده خواهند داد و اگر دست شان به نگارنده برسد شیردون شکمبه اش را (به اصطلاح بازجویان سابق ساواک) بیرون خواهند کشید، ولی بابا جان بگذارید جمله به قول آقای کرباسچی منعقد شود بعد ما را بکوبید.
آقای رضا پهلوی
ملاحظه می فرمایید که با شما سخن گفتن –حتی همین امروز که صاحب قدرت نیستید- کار آسانی نیست و آدم باید به اندازه ی سخن گفتن با ولی فقیه دقت کند که چیزی از دهان اش نپّرد که مورد تهاجم هواداران شما قرار بگیرد. مثلا کافی ست در ابتدای نام شما شاهزاده نیاوریم، یا به جای وارث تاج و تخت، پسر محمدرضا شاه خطاب تان کنیم تا نوشته مان خوانده نشده روانه ی سطل زباله شود (حالا هواداران تان دارند در دل شان به من فحش می دهند که جونت بالا بیاد، بگو ببینیم چه می خواهی بگویی، ما را همین طور با این نوشته داری می کشی دنبال خودت).
عرض کنم حضورتان که اولا حالتان چطور است؟ ثانیا خدا پدر بزرگ تان را بیامرزد که عجب اسم فامیلی برای شما انتخاب کرد. این اسم فامیل یک جوری هست که نمی توان به راحتی اول آن "آقا" آورد، و نمی توان به راحتی بدون عنوان آن را به کار بُرد. یعنی نمی توان به راحتی به شما گفت آقای پهلوی، و نمی توان به شما گفت رضا پهلویِ خشک و خالی. آهنگ این کلمه یک جوری ست که اول اش حتما باید اعلیحضرتی علیاحضرتی والاحضرتی والاگهری شاپوری شاهدختی چیزی بیاید والّا به گوش خوش آهنگ نمی آید، و آخر آن هم اگر آریامهری، بزرگ ارتشتارانی، چیزی گفته نشود یک جورهایی ناقص است....
ملاحظه می فرمایید که من از شما تعریف هم می کنم و نوشته ام همیشه انتقادی نیست. از بس از طرف هواداران شما تا به امروز چشم غرّه دیده ایم شاید این جور نوشتن ها باعث شود با نگاه عطوفت به ما نگاه کنند. این از این.
اما یک کم هم از زباندانی شما و شیکپوشی شما تعریف کنم که این ها را هم در شما دوست دارم، و از بس در حکومت فعلی ایران، آدم درست حسابی ندیده ایم، شما که هیچ، حتی دیدن پدر و مادر تاجدارتان در جشن های دوهزار و پانصد ساله با آن لباس های تشریفاتی به آدم حال می دهد، گیرم زمانی به این لباس ها پوزخند می زدیم می گفتیم مردم دارند از گرسنگی و فقر می میرند، ببین این ها چه جوری لباس پوشیده اند. ای نوش جان شان! (البته به لباس، نوش جان نمی گویند ولی کلمه ی دیگری پیدا نکردم این جا به کار ببرم). انگلیسی و فرانسه حرف زدن تان هم که معرکه است و آدم لذت می برد در کشورش اپوزیسیونی داشته باشد که این جوری با خارجی ها صحبت کند و آن ها را سرِ جایشان بنشاند.
خب، این ها را مشاهده می کنیم بعد می بینیم این آدم تر و تمیز زبان دان رفت پاریس علیه رهبر حکومت اسلامی (که بی بی سی به او می گوید "رهبر ایران" و نه حتی "رهبر جمهوری اسلامی ایران") شکایت کرد. آقا عیش مان تکمیل و جگرمان همچین خنک می شود. حق دارند آن ها که می گویند چرا از شاهزاده رضا پهلوی به خاطر شکایتی که مطرح کرده است تعریف و تمجید نمی کنید و کار او را با سکوت خود، بی اهمیت جلوه می دهید. راست می گویند کسانی که این را می گویند و سکوت در مقابل این کار، کارِ بدی ست و باید همه ی ما از کار شما تعریف و تمجید کنیم که ملاحظه می فرمایید داریم می کنیم. خب، همین جوری که بد است، تعریف و تمجیدمان به این شکل، لوس و خنک است و بلد هم نیستیم به شیوه ی پاچه خارانه تعریف و تمجید کنیم، و فقط یک جمله بلدیم که در این جور مواقع که خیلی احساساتی می شویم به کار می بریم و آن همان چیزی ست که در تیتر این مطلب آمده یعنی "آقای رضا پهلوی، دَمِت گرم!"...
خب. تعریف مان را کردیم حالا می خواهیم زحمت را کم کنیم ولی این زبان و فکر بی صاحاب همین جوری ما را قلقلک می دهد که پرسش هایی مطرح کنیم که مثلا آقای رضا پهلوی، هواداران شما که در ایام بی قدرتی شما این جوری با مخالفان شما برخورد می کنند اگر روزی روزگاری قدرت به دست شما (و در اصلْ آن ها) بیفتد با مخالفان شما (و در اصلْ خودشان) چه جوری برخورد خواهند کرد؟ یا مثلا آقای رضا پهلوی شما که خودت سهامدار شرکت های زیادی هستی، حاضری، نه جان من، این تن بمیرد، حاضری اکثریت سهامداران آن شرکت، یک نفر را به عنوان مدیر عامل مادام العمر انتخاب کنند و حق برکناری او را –با رای اکثریت- از خود سلب کنند؟ آیا شما شخصا حاضری چنین کاری بکنی و اگر نه، چطور انتظار داری مردم –گیرم اکثریت- شما و خاندان شما را به طور مادام العمر بر تخت سلطنت، ببخشید، پادشاهی بنشانند، و یا آقای رضا پهلوی شما که مدرن و قرن بیست و یکمی هستی و دل ات نه برای خودت و خانواده ات که برای ایران می سوزد، چرا این سیستم پادشاهی عهد دقیانوس را رها نمی کنی و آن را یک سره دور نمی اندازی و مثل یک سیاست مدار امروزی برای انتخاب شدن محدود و خدمتگزاری به مردم داوطلب نمی شوی که ما هم بیاییم پشت سرت قرار بگیریم و از این سوال های بی ربط، که برای این که حالِ کسانی را که منتظرند ما چنین حرف های نامربوطی را در این جا مطرح کنیم بگیریم، آن ها را مطرح نمی کنیم و این نوشته را فقط به تعریف و تمجید از شما اختصاص می دهیم. باز هم به خاطر شکایتی که در مجامع بین المللی علیه رهبر حکومت اسلامی مطرح کردید متشکریم...