آیا احمدی نژاد به دنبال پياده کردن سيستم «پوتين- مدودف» است
تا در قدرت بماند؟!
پ. آشنا
محمود احمدی نژاد،روز يکشنبه، ۱۲ آذرماه، بار ديگر مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخيص مصلحت نظام را به باد انتقاد گرفت و تصويب طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را «مغاير قانون اساسی» دانست.
احمدی نژاد گفت «نمی شود عده قليلی بگويند مصلحت ملت را ما تشخيص می دهيم و ملت قادر به تشخيص نيست.» او گفت:
«اينکه ما بر خلاف قانون اساسی کاری کنيم که کسی حق نداشته باشد کانديدا شود مگر اينکه قبلا از کسانی تاييديه بگيرد، سياستش را کسی تاييد کند و دينداری اش را کسی ديگر. آيا اين مکانيزم انتخاب رييس جمهوری است؟»،
«اينکه ما بر خلاف قانون اساسی کاری کنيم که کسی حق نداشته باشد کانديدا شود مگر اينکه قبلا از کسانی تاييديه بگيرد، سياستش را کسی تاييد کند و دينداری اش را کسی ديگر. آيا اين مکانيزم انتخاب رييس جمهوری است؟»،
انتخابات رياست جمهوری ايران قرار است روز ۲۴ خردادماه سال ۱۳۹۲ در ايران برگذار شود و نمايندگان مجلس شورای اسلامی تلاش می کنند تا با تغيير قانون انتخابات، محدودیت هایی که يک نامزد می تواند در انتخابات شرکت نمايد را گسترده تر کنند.
از اسفنديار رحيم مشايی که از ریاست دفتر رئیس جمهوری ایران کنار رفت، به عنوان مهمترين نامزد محمود احمدی نژاد برای انتخابات آينده رياست جمهوری نام برده میشود.
برخی تحليل ها حاکی از اين است که احمدی نژاد به دنبال پياده کردن سيستم «پوتين- مدودف» است تا بتواند همچنان در قدرت باقی بماند.
معاون امور بین الملل حزب موتلفه اسلامی اظهار داشت: آینده سیاسی آقای احمدی نژاد بستگی به این مسئله دارد که اولا چه شخصی رئیس جمهور بعدی است و وی چه نگرشی نسبت به قدرت دارد و این امر در وهله دوم به خود آقای احمدی نژاد بر می گردد که مدت باقیمانده دولت را به چه سمتی برود. وی افزود: اینکه در این مدت به سمت خروج از حاکمیت گام بردارد و یا اینکه در داخل حاکمیت خود را حفظ کند و از این لحاظ آبرو و واعتبار خود را نیز پاسداری کند و بتواند همگرایی و همدلی خود را نسبت به نظام و رهبری حفظ کند.
به گفته معاون امور بین الملل حزب موتلفه اسلامی از طراحی های به عمل آمده چنین استنباط می شود که ایشان قصد دارند آقای مشایی را مطرح کند و بعد خودش به عنوان معاون اول مطرح شود و این از فرضیه هایی است که نمی توان آن را رد کرد. بنابراين، اينكه ايشان از قدرت كنار برود و نتواند در صدر قدرت باشد با توجه به شناختي كه از ايشان داريم محال است.
سوال این است که مگر نه اینکه آقای احمدی نژاد در هر دو دوره انتخابات تقلبی ریاست جمهوری با حکم خامنه ای به ریاست جمهوری منصوب شد و خامنه ای در نماز جمعه او را از امثال رفسنجانی به خود نزدیکتر دید و هم برای حمایت از منصوب خود به ایرانیان اعلام جنگ داد، حال چه شده است که منصوب در برابر ناصب ایستاده است و او را بی اعتبارتر از پیش کرده است؟ آیا این جنگ، زرگری است یا واقعی؟ و اگر جنگ واقعی است، چرا خامنه ای در برابر احمدی نژاد از خود قدرت نشان نمی دهد؟
انتقادات صریح و پیوسته آقای احمدی نژاد از دستگاه قضایی، مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و تصويب طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری که در واقع انتقاد از آقای خامنه ای است، بسیاری را به شگفتی و بسیاری از مخالفانشان را به تحسین واداشته است و حتی اصلاح طبان را گرفتار انزوای روزافزون و ریزش در بدنه شان کرده است، بعلاوه سخن از این است که اگر آقای خاتمی ذره ای از شجاعت احمدی نژاد را داشت ایران گرفتار احمدی نژاد نمی شد.
برگرفته از سایت ایران گلوبال