حرفهايم را در شعرم می زنم
خانم بهبهانی، به خاطر جایزه شعر به شما تبریک میگوییم.
تشکر. البته هنوز این جایزه به دست من نرسیده است. هرچند در مراسم معرفی برنده جایزه در مجارستان حضور داشتم، منتها پرداخت مبلغ جایزه دو ماه طول میکشد. منتظرم جایزه به دستم برسد تا با مشورت فرزندانم آن را در راه خیر هزینه کنیم.
آیا روزنامه «بهار» را میخوانید؟
واقعیت این است که چشمانم آنقدر ضعیف شده است که نه تنها روزنامه بهار بلکه زمینی را که روی آن راه میروم نیز به خوبی نمیتوانم ببینم. به سختی میتوانم جلوی پایم را ببینم.
شما از چه طریقی برای گرفتن جایزه شعر در مجارستان، معرفی شدید؟
ابتدا از طریق انجمن جهانی قلم معرفی شدم و بعد شش شاعر بزرگ مجار برنده نهایی را انتخاب کردند. پیش از آن دانشکده ادبی مجارستان بخش ایرانشناسی از زبان فارسی شعرهایم را به زبان مجار ترجمه کرده بودند. 102 قطعه از شعرهایم ابتدا به انگلیسی ترجمه شده بود و بعد دانشگاه بوداپست از این شعرها استقبال کرد و آنها با متن فارسی تطبیق دادند و به مجاری برگرداندند.
روند انتخاب و معرفی شما به عنوان شاعر برگزیده چگونه طی شد و چه فرآیندی داشت؟
ابتدا گزارش کاملی توسط بخش ایرانشناسی دانشگاه مجارستان تهیه شده بود که یکی از استادان که به زبان فارسی تسلط کاملی دارد همه توضیحات را داد که چرا و چگونه سیمین بهبهانی را انتخاب کردند. ضمن اینکه جایزهای که انجمن قلم مجارستان به من دادند، به تایید انجمن جهانی قلم رسید. «یانوس پاینانوس» نام این جایزه است، که نام شاعر کلاسیک بزرگ و ملی مجارستان است. هر سال انجمن قلم مجارستان یکی از شاعران جهان که آثارش را مورد بررسی قرار داده یا به زبان انگلیسی ترجمه شده و توجه صاحبنظران را جلب کرده و در صورتی که به لحاظ شعریت متن ارزشمند باشد، در فهرست نامزدهای خود قرار میدهد. درباره شعرهای من ادبیت اثر در درجه اول و بعد کلام و پیامش شامل آزادی و انساندوستی و صلح مورد توجه قرار گرفت. 30 غزل از شعرهای من به زبان مجار ترجمه و در قالب کتاب منتشر شد.
الان فرصت مطالعه کتاب دارید؟ آیا کتاب میخوانید؟
من چشم مطالعه ندارم. اما دختر خانمی برای من هر روز کتاب میخواند.
آخرین داستان یا آخرین مجموعه شعری که برای شما خواندند، چه بود؟
آخرین کتابی که برایم خوانده شد، مجموعه اشعار خودم بود. برای اینکه فراموش نکنم چه داشتم و چه نداشتم. الان هم شعرهای جدیدی دارم که در فرصت مناسب به دست چاپ خواهم سپرد. آخرین کتابی که از من توسط انتشارات نگاه چاپ شد، عنوان «مجموعه داستانها و یادنوشتها» را با خود داشت. این کتاب در 568 صفحه چاپ شده و مطالب آن علاوه بر داستانها، مربوط به دوستان اهل قلم و هنرمندان و وقایع کشور است. همچنان که موضوع اغلب شعرهای من تاریخ معاصر ایران است.
با توجه به دید کم، شعرهای جدیدتان را چگونه مکتوب میکنید؟
من هر شعر تازه را در ذهن و حافظهام جمع میکنم یا با مداد یادداشت میکنم، طوری مینویسم که فرد دیگری بتواند بخواند و در دفتری پاکنویس کند. گاهی هم خطم روی هم میافتد و خوانده نمیشود. دفترم همیشه بالای سرم هست و نیمهشب اگر شعری سراغم آمد، مینویسم. گاهی هم خط خودم را روز بعد نه من میتوانم بخوانم و نه فردی دیگر چون خطها روی هم میافتد. متاسفانه در اینجا هیچ چیز من آرامش نداشته، نه شعرم و نه زندگیام، حالا نمیدانم چرا چشمم روشنایی را از من دریغ کرده است.
زندگی شما از راه قلم تامین میشود؟
من حقوق بازنشستگی دارم و خانه هم دارم. خرج چندانی هم ندارم. بنابراین مشکلی بابت تامین معیشت روزمره ندارم.
هشت سال دوران احمدینژاد چگونه گذشت؟
دوره احمدینژاد، به نظر من دوره توهینآمیزی به اهل قلم بود. الان نمیتوانم آنچه را بر ما گذشت یک به یک تعریف کنم. در این دوره وزارت ارشاد به کمتر کتابی مجوز چاپ بیدردسر میداد. در کتاب دستکاری میکردند؛ لغات و جملاتی را از کتاب بیرون میکشیدند که توجیهی نداشت. برای من هم مثل اکثر اهل قلم این مشکلات وجود داشت، منتها اشعارم طوری است که نه توهینآمیز است و نه به جایی برمیخورد. من حرفهایم را در شعرم میزنم. گاهی علاقهمندان شعر وقتی شعر تازهای از من به دستشان میرسد، در فضای مجازی منتشر میکنند.
اخیرا نامهای توسط گروهی از اهل قلم در اعتراض به سانسور خطاب به وزیر ارشاد نوشته و منتشر شد، نظر شما در این زمینه چیست؟
من آن نامه را ندیدم و نخواندم ولی بعد از انتشار، موضوع را از نزدیکانم شنیدم. حقیقت این است که سانسوز عملی است بسیار بد و ناپسند. یعنی سانسور جلوی فکر، ذهنیت، خلاقیت، نبوغ و هرچه از این جنس را میگیرد و میکشد. برای اینکه وقتی کتابی تحویل وزارت ارشاد میشود، میبینیم زیر این کلمه یا آن جمله را خط کشیدهاند یا پیشنهاد واژه یا جملهای جایگزین میدهند که ابدا به آن متن نمیخورد. یا گاهی پاراگرافی را دستور میدهند حذف شود. آن وقت فهم آن مطلب برای خواننده مشکل یا ابتر میشود. بنابراین شیوهای که دولت احمدینژاد در برخورد با اهل قلم و هنرمندان اتخاذ کرده بود، ضربه به فرهنگ کشور و ادبیات فارسی بود و توهین به شعور مردم جامعه.
ولی ناشران هم از حذف ممیزی در هراس هستند، چون امنیت سرمایهگذاریشان را متزلزل میبینند. این دوگانگی بین تقاضای اهل قلم و ناشران چگونه قابل حل است؟
ناشران هم حق دارند. چون به دنبال امنیت و بازگشت سرمایهشان هستند. ناشر وقتی برای چاپ یک کتاب سرمایهگذاری کرد و کتاب چاپ شد و به بازار آمد و عدهای از اینجا و آنجا معترض شوند و دستور خمیر شدن کتاب را بدهند، ناشر چه باید بکند؟ ناشران هم نگران تداوم فعالیت نشر هستند. در حقیقت هم نویسندگان و هم شاعران درست میگویند، هر دو گرفتارند. ممیزی همیشه بوده ولی در هیچ دورهای به این شدت نبوده و اساس فرهنگ و هنر و ادبیات را نشانه نرفته بود. همیشه در وضع ممیزی مفری هم برای نویسندگان و هنرمندان پیدا میشد اما در هشت سال دوره احمدینژاد هیچ مفری نبود. آرزوی من این است که روزی قلم آزاد باشد. اگر کاری خوب یا بد است، جامعه بهترین داوری را میکند. متاسفانه کسانی مسئولیت ممیزی آثار نویسندگان و هنرمندان را برعهده گرفته بودند که هیچ شناختی از جامعه و از فرهنگ و ادبیات ایران نداشتند.
روزنامه بهار، آیناز محمدی
سیمین بهبهانی در گفتگو با ایلنا:
سیمین بهبهانی در گفتگو با ایلنا:
همچنان به سرایش غزل ادامه میدهم
سیمین بهبهانی که پس از سفر به بوداپست و دریافت جایزهی قلم زرین مجارستان؛ در سفر بازگشت به دلیل مشکل فشار خون در مدتی را در سیسیو بستری بود، همچنان در منزل استراحت میکند. وی حتی به دلیل شرایط عمومی ترجیح داد در مراسم اختتامیهی غزل سال که قصد تجلیل از ایشان را داشت، حضور پیدا نکند اما این بدان معنا نیست که بانوی غزل ایران، از سرایش غزل دست کشیده باشد.
بهبهانی در گفتگو با خبرنگار ایلنا در مورد وضعیت جسمانیاش توضیح داد: مدتیست از خانه بیرون نرفتهام و به استراحت میپردازم. ظرف یکی دو ماه اخیر سه دفعه به دلیل بیماری به بیمارستان مراجعه کردم.
وی در پاسخ به این سوال که شرایط انتشار آثارش در بازار نشر چگونه است، گفت: ظاهرا که استقبال میشود. اما متاسفانه در سالهای گذشته آثاری که از من منتشر شده، همگی با حذفیات فراوان روبرو بودهاند؛ بسیاری از شعرهای من به قیمت انتشار پیدا کردن کتابهایم کنار گذاشته شدهاند و نمیدانم در آینده چه سرنوشتی خواهند داشت.
این شاعر شناخته شده ضمن بیان این مطلب که همچنان به سرایش شعر ادامه میدهم، افزود: با وجود بیماری، همچنان سرودن را ادامه میدهم. در حال حاضر نیز بین 300 تا 400 غزل دارم که البته فکر نمیکنم بتوانم آن ها را به انتشار برسانم.
وی ادامه داد: شعرهای من همه در قالب غزل نیستند، اما در روند سرایش شعر بیشتر و بیشتر به غزل گرایش پیدا کردم و در طول سالیان سال، به فرم، اوزان، قوافی و محتواهای خاص خودم در غزل دست پیدا کردم.
بانوی غزل ایران در پاسخ به این سوال که جایگاه غزل را چطور ارزیابی میکند، گفت: غزل نه تنها در داخل کشور مورد علاقه بود و هست، بلکه در کشورهای خارجی نیز به این قالب توجه میشود و با اهمیت است. نشانهاش همین جایزهایست که چندی قبل انجمن قلم زرین مجارستان به من داد.
وی ادامه داد: تا آنجا که میدانم برخی از شعرهایم در مجارستان ترجمه شده. حتی متن سخنرانی من را نیز ترجمه کرده و برایم ارسال کردهاند. اما بیماری باعث شد دیگر اطلاعی از انتشار آثارم در مجارستان و سایر کشورها نداشته باشم.
بهبهانی درمورد تمایل بخش قابل توجهی از جوانان به غزل، اظهار داشت: در سالهای اخیر غزلهای بسیار خوبی از شاعران جوان خواندهام. البته کار خیلی از جوانها هم چنگی به دل نمیزند اما وجود شعر خوب و بد در کنار یکدیگر، یک قاعدهی طبیعی است. خوشبختانه این خود اثر است که در جامعه پیش میرود و مردم هستند که آثار را میخوانند، ارزشگذاری کرده و آثار ارزشمند را حفظ میکنند.