به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۲

چه کسی عاشق چه کسی است؟

شیرین و فرهاد یا خسرو و شیرین؟
چه کسی عاشق چه کسی است؟ نفرسوم رابطه کیست؟ آیا خسرو مزاحم است یا فرهاد؟ بیشتر ما ایرانی‌ها فکر می‌کنیم عاشق و معشوق واقعی شیرین و فرهاد بوده‌اند و خسرو که پادشاه بوده و زر و زور و نفوذی داشته جلوی رابطه آن‌ها را می‌گرفته است درصورتی‌که این طور نیست. خسرو و شیرین هر دو بر هم عاشق می‌شوند. اتفاقا اولین کسی که عاشق می‌شود شیرین است آن هم فقط با دیدن عکس خسرو؛ یعنی با نقاشی او در واقع. یک‌جورایی شبیه عشق‌های فیس‌بوکی خودمان! این وسط فرهاد است که خودش را وارد رابطه عاشقانه دو نفر می‌کند؛ جوانی کوهکن که عاشق شاهزاده ارمنستان یعنی شیرین می‌شود و رقیب عشقی خسروپرویز پادشاه ایران. البته از حق نگذریم که فرهاد در عشقش صادق و بی‌ریا بوده است، شیرین را به خاطر خودش دوست داشته نه چیز دیگر، تا پای جانش هم بر سر عشقش می‌ماند، حاضر به کندن کوه بیستون می‌شود و سرانجام هم از درد ناکامی، خودکشی می‌کند. اما هرچه باشد عاشق زن مردم شده است. آن هم چه عشقی و چه فداکاری و چه کوه کندنی! خدا همچنین رقیبی برای کسی نخواهد! اما در این داستان چیزی که توجه من را جلب کرده تحریف واقعیت داستان در ذهن مردم است. خسرو را گناهکار و خائن می‌دانند و فرهاد را عاشق راستین. نمی‌دانم علت این تحریف چیست اما کنجکاوم بدانم اگر مردم واقعیت داستان را می‌دانستند به چه کسی حق می‌دادند؟ باز هم عاشق شدن را حق فرهاد می‌دانستند؟ حق شیرین چطور؟ خسرو که از قدرت پادشاهی خود سوءاستفاده نکرده بود، شیرین خودش عاشق خسرو می‌شود و حالا به او خیانت می‌کند. آیا آنجا که شیرین به کوه بیستون رفت و به فرهاد جامی پر از شیر تعارف کرد و به او روحیه داد کار خوبی کرد؟ آیا خسرو در این ماجرا قربانی است یا فرهاد؟ و این‌که وقتی خسرو از این داستان عصبانی می‌شود باید خشونتش را متوجه فرهاد کند یا شیرین؟ اگر هم خسرو «جنتلمن» است و نسبت به زن خشونت روا نمی‌داند حداقل نباید ازاو اندکی دل چرکین باشد؟ خسرو برای این‌که تصویر آرمانی را که در ذهنش از شیرین ساخته خراب نکند او را به تمامی بی‌گناه می‌بیند و همه کاسه کوزه‌ها را سر فرهاد می‌شکند و موجبات خودکشی او را فراهم می‌کند. یاد صحبت زن‌های ایرانی می‌افتم که وقتی شوهرشان به آن‌ها خیانت می‌کند می‌گویند شوهر ما که خوب است. همه‌چیز زیر سر این زن‌هاست! به‌هرحال مقصر دانستن دیگران از شکستن تصویر آرمانی همسر راحت‌تر و کم آسیب‌تر است. اما همیشه واقعیت آن چیز خواستنی‌تر و کم‌آسیب‌تر نیست. 

حافظ باجُغلی