به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۲

انتخاب دختر شایسته‌ی جهان،‏ یک مسابقه بین‌المللی زیبایی است

 سمیه رستم پور
دختر شایسته مسلمان؛ 
آیینه‌ای از زن غربی 
از طرف دیگر فمینیست ها معتقدند سرمایه داری از زنان به عنوان وسیله ای برای گسترش مصرف انبوه، که لازمه بقای آن است بهره می‌برد و با تشویق زنان به زیبایی‌ای از این نوع، صنعت مد و آرایش را رشد می‌دهد. مسابقات انتخاب دختر شایسته در هر شکل آن، نمودی بارز از تلاش مذبوحانه و بیمارگون زنان برای اثبات زیبایی خود با ذائقه‌ای مردانه و برای مردان است. هرچند در این مسابقات سعی شده با اضافه‌کردن معیارهای فرهنگی و روانشناختی، نگاه ابزاری نهفته در دل آن را انکار کنند اما هنوز هم این مسابقات الگویی از زن ارائه می‌دهند که با تأکید بر معیارهای یونیورسال از بدن، تمایزات کیفی زنان را سرکوب کرده و مروج الگوهایی مردسالارانه و تقلیل‌دهنده‌اند.

مدرسه فمینیستی: انتخاب دوشیزه دنیا[1] یا همان دختر شایسته‌ی جهان،‏ یک مسابقه بین‌المللی زیبایی است که هر سال توسط سازمانی به همین نام برگزار می‌شود و در آن شرکت‌کنندگان در ساحل مد، تناسب اندام، دنیای مد، استعداد و زیبایی به رقابت با یکدیگر می‌پردازند. حضور پر رنگ "مدل"های فشن جهانی در این مسابقات و توجه بیش از اندازه به ویژگی‌های ظاهری کاندیداها نشان می‌دهد که تأکید اصلی بر آن چیزی است که گفتمان امروز "زن زیبا" می‌نامد. نخستین دوره این مسابقات در سال ۱۹۵۱ میلادی توسط اریک مارلی در بریتانیا برگزار شد و در دهه ۱۹۸۰ تعداد تماشاگران تلویزیونی این رویداد به حدود دو میلیارد نفر در تقریباً تمام کشورهای دنیا رسید. در دهه ۱۹۹۰ شعار زیبایی هدفمند[2] به عنوان شعار رسمی این مسابقات انتخاب شده و آزمون‌های مربوط به ویژگی‌های شخصیتی و هوش نیز به این مسابقات افزوده شد. از سال 2003 بخش‌های ویژه‌ای با اسامی دوشیزه ورزش، دوشیزه استعداد و زیبایی ساحل به مسابقات اضافه شد که حق پخش آن به شبکه‌های خبری فروخته می‌شد و برنده هر مرحله مستقیماً به دور نهایی راه می‌یافت.
هنگامی که در سپتامبر 2013 مراسم انتخاب دختر شایسته برگزار شد، شبکه سی. ان. ان. اعلام کرد که "معترضان در اندونزی، پر جمعیت ترین کشور مسلمان جهان، این رویداد را محکوم کردند." معترضان معتقد بودند که این رقابت ها نگاهی ابزاری به زن دارد و جایگاه او را تا حد یک شیئ زیبا پایین می‌آورد. سپس همین خبرگزاری گزارشی تصویری از مسابقه ای با نام بانوی شایسته جهان اسلام متشر کرد که همزمان با برگزاری مسابقه انتخاب شایسته ترین دختر جهان، در اندونزی برگزار شد. بیش از 500 دختر از کشورهای اسلامی درخواست‌های خود را برای شرکت در این مسابقه ارسال کرده بودند. پای‌بندی به آموزه‌های اسلامی یکی از ملاک‌های اصلی برای پذیرفتن داوطلبان بوده است و اولویت انتخاب با زنانی بوده که بیش از همه "ارزشهای اسلامی در زندگی روزمره"[3]را به کار گرفته باشند. برای نمونه دختران باید توضیح می‌دادند به چه دلیل حجاب را به عنوان پوشش خود برگزیده‌اند. در دور نهایی این مسابقه دختران باید سه روز تمام خود را از نظر معنوی آماده می‌کردند. این آمادگی شامل برخاستن از خواب در ساعت ۳ و نیم بامداد و حضور به موقع در نیایش صبحگاهی بود. بعد از عبادت، آنها می‌بایست به سخنرانی‌هایی در مورد سیستم مالی اسلامی، تربیت اسلامی و تفسیر قرآن گوش می‌دادند. معصومه ابراهیمی‌ دختر 27 ساله ایرانی، فارغ‌التحصیل مدیریت صنعتی و طراحی، نیز از کشور ایران در این رقابت‌ها شرکت کرده بود.
تفاوت‌هایی که در دو نوع مراسمی که شرح آن رفت وجود دارد، تنها پوششی ظاهری است که تلاش دارد بنیان مشابه و گفتمان مشترک در دل هردوی انها را پنهان کند اما در یک واکاوی ساده از انتخاب دختر شایسته‌ی جهان و دختر شایسته‌ی جهان اسلام در می‌یابیم که هر دو در نگاهی ابزاری به زن ریشه دارد. در واقع هر دو اجتماع در صددند تا با ابژه کردن زنان و قرار دادن آنها به عنوان موضوع بحث خود، مأموریتی را بر دوش آنان قرار دهند که نه تنها در خدمت خود زنان نیست بلکه اهداف سیاسی و حتی در مواردی اقتصادی دیگری را دنبال می‌کند که در موارد زیادی بر علیه خود زنان بوده و فمینیست‌ها همواره در مورد سویه‌های ضدزن و غیرانسانی آن هشدار داده‌اند. هر دوی اینها نگاهی کالایی به زن دارند و سعی می‌کنند با برگزاری نمایشی شکوهمند و درخشان برای انتخاب دختری شایسته و رسانه‌ای کردن چنین وقایعی، برای پیشبرد مبادلات سیاسی و معاملات اقتصادی خود بهره بگیرند؛ در الگویی از زن که در مسابقات جهانی میس وولد معرفی می‌شود، زنان خود را از دوربین یک "دیگری مرد" می‌بینند و در تلاش برای تطبیق خود با معیارهای زیبایی‌شناختی مردانه‌ و مذکری هستند که به تمامی سایز، فرم و زیبا یا نازیبا بودن زنان را تعیین می‌کند. زنان زیادی هم ساعت‌ها از وقت، پول و انرژی خود را صرف پیروی از چنین الگوهایی می‌کنند در حالی که همین زمان و انرژی باید در راه خودشکوفای آنها صرف شود.
از طرف دیگر فمینیست ها معتقدند سرمایه داری از زنان به عنوان وسیله ای برای گسترش مصرف انبوه، که لازمه بقای آن است بهره می‌برد و با تشویق زنان به زیبایی‌ای از این نوع، صنعت مد و آرایش را رشد می‌دهد. مسابقات انتخاب دختر شایسته در هر شکل آن، نمودی بارز از تلاش مذبوحانه و بیمارگون زنان برای اثبات زیبایی خود با ذائقه‌ای مردانه و برای مردان است. هرچند در این مسابقات سعی شده با اضافه‌کردن معیارهای فرهنگی و روانشناختی، نگاه ابزاری نهفته در دل آن را انکار کنند اما هنوز هم این مسابقات الگویی از زن ارائه می‌دهند که با تأکید بر معیارهای یونیورسال از بدن، تمایزات کیفی زنان را سرکوب کرده و مروج الگوهایی مردسالارانه و تقلیل‌دهنده‌اند.
اگر نمایش را به دو بخش فرم و محتوا تقسیم کنیم، در برنامه‌ای از این دست محتوا به تمامی در خدمت فرم قرار می‌گیرد؛ یعنی آنچه در این برنامه مهم است "شیوه‌ی انتخاب دختر شایسته" است نه "چرایی" چنین انتخابی! به همین دلیل تقلید ناشیانه و مبالغه‌آمیزی از این دست از سوی مسلمانان، بیش از تمام پروپوگانداهای رسانه‌ای دیگر به خود مراسم انتخاب دختر شایسته، که کالایی شدن زن در شیک ترین صورت ممکنه است، مشروعیت می دهد. یعنی ما فرمی که شما غربی‌ها، همان مروجین ضدارزش‌ها، انتخاب کرده‌اید را نه تنها پذیرفته‌ایم و آن را درست می‌دانیم بلکه سعی می‌کنیم با تکرار و پیروی از آن و همچنین گنجاندن محتوای مورد نظرمان، آن را تثبیت و ترویج کنیم. حتی میک آپ و ظاهر این زنان مسلمان نیز به تمامی از"تصویر ایده‌آل زن زیبای غربی" الگوبرداری شده است به طوری که حجاب اسلامی به خودی خود نتوانسته عامل تمایز این دو گروه شود. بماند که در این مسابقه از جهت نشانه‌شناسی نیز مسلمانان دقیقا الگوی غربیان را پیاده کرده‌اند؛ حتی نوار دور لباس آنها، بلندی لباس‌ها، سن برنامه، مراحل مختلف انتخاب فرد شایسته، سایت برنامه و نحوه‌ی معرفی و رأی‌گیری، تاجی که بر سر فرد برنده گذاشته می‌شود و حتی لبخندهای تصنعی و کارکردی شرکت‌کنندگان نیز به تمامی مشابه مسابقات جهانی است. از طرف دیگر جا دارد این سوال را از خود بپرسیم که اگر برنامه‌هایی از این نوع می‌توانند برای رشد فردی و انسانی افراد مفید باشند و اهداف دیگری را دنبال نمی‌کنند، چرا چنیین مراسم‌هایی برای انتخاب مرد شایسته برگزار نمی‌شود؟ واضح است که هول دادن زنان به درون چنین گفتمانی، جنسیتی است و زمینه‌ی بروز نابرابری و سلطه بر زنان را در خود دارد.
از طرف دیگر عمده‌ی شرکت‌کنندگان "حجاب اسلامی" را وجه تمایز خود از کاندیداهای انتخاب دختر شایسته‌ی جهانی عنوان کرده‌اند. برای مثال شرکت‌کننده‌ی ایرانی در صحبت خود بر روری سن مراسم به این موضوع اشاره کرده است:" صحبت من برای زنان جوان مسلمان این است که باورها و حجاب اسلامی هرگز مانعی برای موفقیت آنان نیست و اعتماد به نفس و هویت قوی تری به شما می دهد". مسأله‌ی حجاب از مهم‌ترین مسائلی بوده که همواره جهان اسلام سعی کرده به واسطه‌ی آن خود را در برابر "دیگری غربی" مطرح کند. در ایران نیز در دوره‌‌ی رضاخانی که بحث ورود مدرنیته مراحل ابتدایی خود را می‌پیمود، مدرن شدن که معادل غربی‌شدن بود تا حد زیادی در پیوند با مسئله‌ی کشف حجاب و اختلاط زنان با مردان نمود یافت. اما قرار گرفتن زنان و موضوع حجاب در کانون منازعات "غرب" و "شرق اسلامی" بیش از آنکه به دلنگرانی برای وضعیت زنان بازگردد، برای اثبات دعاوی سلطه به کار می‌رود و خود زنان در بیشتر موارد در حاشیه‌ی این بحث قرار داشته‌اند. حتی مخالفت مسلمانان با مسابقات انتخاب دختر شایسته‌ نیز لزوماَ به معنای مخالفت و ضدیت با پدرسالاری سرکوبگری که موقعیت فرودست زنان را دامن می‌زند، نیست، بلکه اهداف سیاسی دیگری را دنبال می‌کند. در مواجهه‌ی استعماری، منازعه بر سر پوشش دو سویه‌ی استعماری و بومی را همزمان داشته است؛ غرب با تأکید بر پرده‌پوشی و حجاب زنان مسلمان به عنوان نشانه‌ی عقب‌ماندگی آنها در برابر غرب، و در مقابل، بسیاری از مسلمانان نیز به واسطه‌ی محکوم کردن آزادی پوشش زنان غربی و متهم کردن آنها به بی‌بندوباری، یکدیگر را مورد انتقاد قرار داده‌اند.
برگزاری برنامه‌ها و مسابقاتی از این دست در جهان اسلام نشان می‌دهد که مسلمانان با درونی کردن گفتار استعماری، دقیقاَ از همان دوربینی به خود نگاه می‌کنند که غربیان آنها را می‌بینند.؛ غربیان برای تقابل خود با ما بر حجاب دست می‌گذارند پس ما نیز از همین زاویه خود را در برابر آنها مطرح می‌کنیم. این قبیل برنامه‌ها از نگاهی جامعه‌شناختی "مروج نگاه‌های شرق شناسانه" است؛ یعنی "کیستی" زن مسلمان در این نگاه، تنها به واسطه‌ی تقابل با یک "دیگریِ غیر مسلمان" و حتی بدتر از آن، در واکنش به اوست که تعریف می‌شود. این مسئله از یک طرف نشان از پذیرش تام آن دیگری از سوی مسلمانان و حضور قدرتمند آن دیگری دارد و از طرف دیگر از حس حقارتی خبر می‌دهد که با پذیرش شکست زن مسلمان در برابر زن غربی، در وجود او نهادینه شده است. به بیانی بوردیویی نیز، این زن غیرمسلمانِ دیگری است که تعیین کننده‌ی قواعد میدان است و زنان مسلمان با صحنه‌آرایی و نمایشی مضحک از این نوع، جز اینکه بر موقعیت حاشیه‌ای و استیصال خود بیفزایند کار دیگری نمی‌کنند زیرا آنها در صددند مشروعیت خود را از دیگری دشمن خود بگیرند در حالی که از نگاه این دیگری آنها محلی از اعراب نداشته و در قاعده‌ی هرم حاکم بر میدان قرار دارند.
مشاهده می‌کنید که برگزاری این مسابقات در کشورهای اسلامی نتوانسته جایگزین مناسب و قدرتمندی در برابر مسابقات جهانی آن باشد و بالعکس بازتولیدکننده‌ی سیستم مردسالارانه‌ای است که این بار رضایت مردان مسلمان را مقصود قرار داده است. به عبارتی مقاومت و مبارزه‌‌ای از این دست از سوی زنان مسلمان، نه تنها نشانی از تعریف درونی و بومی از هویت ندارد بلکه نشانه‌ی اسارت آنها در چنگال دیگری غربی و تعاریف آنهاست. یعنی از یک طرف زنان غربی حاضر در مسابقات انتخاب دختر شایسته‌ی جهانی خود را در آیینه‌ی «دیگری مرد» می‌بینند و از طرف دیگ زنان مسلمان نیز با تقلید از همین زنان و برگزاری مسابقاتی مشابه، تصویر خود را آن طور در آیینه می‌بینند که «دیگری غربی» از آنها کشیده است. چنانچه دکتر فاطمه صادقی هم اشاره می‌کند "در مناسبات سلطه میان استعمارگر و مستعمره، غرب و شرق اسلامی، و دالِ اعظم و دیگری تحقیرشده، هر گزینه‌ای اعم از رد و قبول پیشاپیش محکوم به شکست است. تنها زیرسوال بردن خود این مناسبات می‌تواند احساس تحقیر در رابطه با دیگری غربی را از میان ببرد." زنان مسلمانان و حتی شرقی‌ها تا زمانی که "خود بنیاد" وارد رقابتی جهانی نشوند و نتوانند خود را از سلطه و هژمونی تعاریف یونیورسال از "زن شایسته" که بر نگاه آنها به خود نیز سایه انداخته رها سازند، گام های به ظاهر روبه جلویشان بازگشتی ناکام به آغوش گذشته‌ای تیره خواهد بود که از سوی خود آنها هم بارها به باد انتقاد گرفته شده است.
پانوشت ها:
[1] Miss World
[2] Beauty With a Purpose
[3] "Islamic va...lues in everyday life"