علی لاریجانی هم به صف منتقدان هاشمی رفسنجانی
و برخی اعضای خانواده ی خمینی پیوست
دامنه انتقادها و اعتراضهای محافظهکاران به اکبر هاشمی رفسنجانی٬ اصلاحطلبان و برخی اعضای خانواده روحالله خمینی به علی لاریجانی٬ رئیس مجلس نیز رسید.
به گزارش ایسنا، علی لاریجانی روز یکشنبه (۲۸ مهر) در صحن علنی مجلس بیآنکه به نام زهرا اشراقی نوه آقای خمینی اشاره کند گفت: «امروز زمان نظریهپردازیهای بیپایه نیست، کشور نیاز به انقلاب در رنگها در مورد حجاب ندارد.»
وی افزوده است: «اگر عدهای شلدین در جامعه هستند باید بدانند که شل دین بودن هنر نیست٬ به خصوص آن کسانی که از بیوت صالحین هستند.»
وی اظهار کرده که «طرح این مسائل در شرایط کنونی موجب کشمکشهای درونی و فرسایش نیروهاست و ضرر دارد و این معنای غلط را متبادر میکند که نوعی ذوقزدگی برای ارتباط با آمریکا و غرب وجود دارد.»
رئیس مجلس افزوده است: «من چنین اقداماتی را عقلا به ضرر منافع کشور میدانم در شرایط حساس کنونی باید همه جوانب در طرح مسائل دیده شود تا هزینههای داخلی و خارجی را افزایش ندهد.»
برخی اعضای خانواده روحالله خمینی٬ اکبر هاشمی رفسنجانی و گروهی از اصلاحطلبان در هفتههای اخیر به شدت از سوی محافظهکاران تندرو تحت فشار قرار گرفتهاند.
محافظهکاران از برخی نقلقولهای هاشمی از خمینی درباره آمریکا و از نعیمه اشراقی به خاطر بیان مطالبی {جوکی} درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی خشمگین هستند.
در گفتگو با خبرگزاری فارس:
حمید روحانی حسن روحانی را تهدید کرد
حمید روحانی٬ رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با حمله به اکبر هاشمی٬ محمد خاتمی٬ اصلاحطلبان و خانواده روحالله خمینی٬ حسن روحانی را تهدید به افشاگری کرد.
آقای روحانی در گفتگویی که روز شنبه (۲۷ مهر) از وی در خبرگزاری فارس منتشر شده٬ گفته که هاشمی فردی «انقلابی» نبوده و بیشتر اندیشههای «لیبرالیستی» دارد.
وی افزوده هاشمی از آنجا که میان مردم «پایگاهی» ندارد٬ موضوع رابطه با آمریکا را دنبال میکند و به «رژیم سعودی فاسد گرایش دارد.»
این روحانی محافظهکار اضافه کرده که برخی اظهارات هاشمی رفسنجانی درباره کشورهای منطقه و آمریکا «پوچ و بیاساس» است.
وی در بخش دیگری از این گفتگو به محمد خاتمی نیز حمله کرده و گفته که وی برای «انقلاب اسلامی» حتی یک «سیلی» هم نخورده است.
روحانی افزوده است: «خاتمی انقلابی نبود به گونهای که نه در انقلاب حضور داشت و نه حتی یک بار برای انقلاب سیلی خورد.»
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی همچنین با انتقاد از برخی اعضای خانواده روحالله خمینی گفته موسسه حفظ و نشر آثار بنیانگذار انقلاب اسلامی به «دکان» تبدیل شده است.
وی اضافه کرده که این موسسه به صورت «باندی» اداره میشود و باید «از چنگ افرادی که آنجا را به عنوان دکان درست کردهاند٬ خارج شود.»
حمید روحانی درباره دولت حسن روحانی و رابطه این دولت با هاشمی رفسنجانی نیز گفته اگر رئیس جمهور بخواهد دنبال «سایه» رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد «در آینده حرف خواهیم داشت.»
وی اضافه کرده که درباره دولت یازدهم موضوع «پدرخواندگی» هاشمی رفسنجانی و «خیلی چیزهای دیگر مطرح است.»
حمید روحانی افزوده است: «ما امیدواریم که انشاءالله آقای روحانی این نکته را دریابد که با طناب پوسیده آقای هاشمی نباید جایی برود که بدجوری ضربه میخورد.»
در اعتراض به مذاکرات هستهای و گفتگو با آمریکا
راهپیماییها علیه دولت حسن روحانی ادامه دارد
معترضان به گفتگوی تلفنی روحانیـاوباما که در کمیته «صیانت از منافع ایران» سازماندهی شدهاند٬ فعالیتهای خود علیه اقدامات و سیاستهای دولت یازدهم را گسترش دادهاند.
اعضای این کمیته را گروهی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران و حامیان سعید جلیلی و محمدتقی مصباح یزدی تشکیل دادهاند.
نخستین پایههای این کمیته اوایل مهر ماه امسال و همزمان با بازگشت حسن روحانی از نیویورک در فرودگاه مهرآباد تهران ریخته شد.
این کمیته در سه هفته گذشته دو راهپیمایی در انتقاد از احتمال حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و روند اطلاعرسانی درباره مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ برگزار کرده است.
در تازهترین این راهپیمایی ها که روز جمعه (۲۶ مهر) در تهران برگزار شد٬ راهپیمایان با شعار «جمعه شفافیت و صداقت با مردم» به «محرمانه» ماندن مذاکرات هستهای اعتراض کردند.
در این راهپیمایی شعارهایی از قبیل «مطالبه ملت، شفافیت صداقت» «مذاکره بهانه است، فریب دشمنانه است» و «خوشبینی به آمریکا، خیانت است خیانت» سر داده شد.
در پایان این راهپیمایی قطعنامهای صادر و از مقامهای دولت یازدهم خواسته شده است: «ملت ایران را از محتوای بسته پیشنهادی به غرب و امتیازاتی که قرار است به طرف مقابل داده شود آگاه کنند.»
در این قطعنامه همچنین آمده که «مسئولین به حقوق اساسی ملت مبنی بر آگاه بودن از معاملهای که قرار است با غرب صورت بگیرد احترام گذاشته و رویکرد امنیتی و مخفی کاری با مردم را کنار بگذارند.»
محافظهکاران تندرو به «محرمانه» ماندن مذاکرات هیات ایرانی با گروه ۱+۵ اعتراض دارند و معتقدند «پنهانکاری» در این مذاکرات نشانه «باج» دادن ایران به غرب است.
لطفاً به مذاكرات نمك نزنيد!
چند روز پيش كه تيم ايران براي مذاكرات 1-5 عازم ژنو بود، چهره نتانیاهو را در رسانه های بین المللی دیدم. می گفت ایران «نومیدانه» می كوشد تحریم های بین المللی را بردارد و ...، در واقع تندروترین عناصر دست راستی آمریكا نیز لبخند برلب داشتند. آگاه شده بودند كه درست در آستانه سفر تيم مذاكره كننده ایران قدرتمندان و غیرتمدارانی از آن تبار با صدايی بلندتر از همیشه فریاد مرگ بر آمریكا بر آورده و از تريبون های سياست ساز هدف نهایی و غایی را همان شعار محو و نابودی دشمن از عرصه جهان اعلام كرده و به ايران هراسی باب طبع آنان كمك كرده بودند. چنان هدفی می تواند برای طرفداران غیرتمند و مقتدرش مقدس هم باشد، بسیار خُب، اما اگر قرار بر جنگ باشد، پس هزینه اضافی برای اعزام تیم مذاكره كننده برای چیست؟ تیمی كه هدف نخستش اعتماد سازی بین المللی است اگر شوكرانش را پیشاپیش به دستش بدهند و باطل السِحرش را همراه كنند كمرش درد مي گيرد! بین الملل یعنی همین 1+5 و احتمالاً به علاوه 2 یا 3 كه مثلاً ژاپن یا كانادا و ایتالیا هم اضافه شوند، كه فرقی هم نمی كند! دعوا بر سر همین اعتماد سازی است! اعتماد از نظر آنها یعنی عدم خصومت ورزی، و عدم تهدید به نابودی و محو كردنی كه مورد حمایت و بخشی از خود آنهاست! غير از اين برايشان میشود بی اعتماد سازی! بی اعتمادی یعنی درست است كه طبق ضوابط بین المللی انرژی صلح آمیز هسته ای حق قانونی و مسلم شماست، اما چون می گویید هدفتان محو ديگري است، آنوقت معنی آن فعاليت قابل تفسير مي شود! در واقع هم اگر كسي نيتش محو و نابود كردن باشد كه چنين راز استراتژیكی را هر روز در بوق و كرنا به آگاهی دشمن نمی رساند! پس چرا آشِ نخورده و دهان سوخته؟
می گویند شخصی مرتب موز پوست می كند، بعد به آن نمك می زد و آن را دور می انداخت! پرسیدند، مرد حسابی چرا مرتب موز پوست می كنی؟ گفت، برای اینكه موز خیلی دوست دارم! گفتند پس چرا نمك می زنی و دور می اندازی؟ گفت، آخر موزِ شور دوست ندارم! شما هم اگر مذاكره و مصالجه و آرامش دوست داريد، پس هربار هنوز مذاكره شروع نشده با چهارتا شعار و دوتا سخنرانی و يك لنگه كفش به آن نمك نزنید و شورش نكنيد، لطفاً!
روزنامه بهار
بنیامین نتانیاهو:
فشارهای جهانی بر ایران باید افزایش یابد
همزمان با سفر یک هیات اسرائیلی به واشینگتن برای گفتوگو درباره آخرین تحولات مذاکره هستهای با ایران، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز یکشنبه ۲۸ مهر گفت که فشارهای جهانی بر ایران باید همچنان ادامه یافته و حتی افزایش یابد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، آقای نتانیاهو در نشست دولت این کشور با اشاره به مذاکرات اخیر ژنو گفت: «تا زمانی که تنها حرف زده شود و چیزی در عمل نبینیم، فشار بینالمللی باید ادامه پیدا کرده و حتی بالاتر از آن، باید تقویت هم شود.»
به گفته او هر چقدر که فشار بر ایران بیشتر باشد «بخت اینکه برنامه نظامی هستهای جمهوری اسلامی برچیده شود بیشتر است.»
نخستوزیر اسرائیل همچنین نسبت به آنچه «مشروعیت دادن» به «رژیم یاغی تهران» نامید هشدار داد.
با افزایش تاکید دولت جدید ایران و همچنین قدرتهای غربی بر پیشبرد گزینه دیپلماتیک جهت حل مناقشه هستهای، اسرائیل نیز مکرراً نسبت به کاستن «زودهنگام» تحریمها و فشارها بر ایران هشدار داده است.
اظهارات روز یکشنبه بنیامین نتانیاهو مصادف است با سفر هیاتی از مقامهای اسرائیلی به واشینگتن برای شرکت در مجمعی که هر شش ماه یکبار «برای تعمیق همکاری و هماهنگی دوجانبه میان آمریکا و اسرائیل» برگزار میشود.
این هیات شامل یووال اشتاینیتز، وزیر امور راهبردی اسرائیل، و مقاماتی از وزارتخانههای اطلاعات، امور خارجه و دفاع اسرائیل است و بنا بر گزارشها تمرکز جلسه تازه مجمع نامبرده موضوع مذاکرات هستهای با ایران خواهد بود.
به نوشته روزنامه اسرائیلی هاآرتص، در آستانه سفر این تیم به واشینگتن یکی از مقامهای ارشد اسرائیل پس از شرکت در جلسات توجیهی هیاتهای آمریکایی و بریتانیایی شرکتکننده در مذاکرات ژنو، به اسرائیل بازگشته و مقامات کشورش را در جریان آخرین تحولات این مذاکرات قرار داده است.
به نوشته هاآرتص، مقامهای فرانسوی و آلمانی نیز در تماسهای تلفنی، همتایان اسرائیلی خود را در جریان جزئیات مذاکرات اخیر ژنو قرار دادهاند.
ایران و ۱+۵ مذاکرات دو روزهای را در ۲۳ و ۲۴ مهر (۱۵ و ۱۶ اکتبر) در ژنو سوئیس پشت سر گذاشته و قرار است دور بعدی گفتوگوها، هفتم و هشتم نوامبر (۱۵ و ۱۶ آبان)، بار دیگر در ژنو برگزار شود.
کابینه امنیتی اسرائیل هفته گذشته با انتشار بیانیهای خبر داد که از «یک راه حل واقعی دیپلماتیک که منجر به برچیده شدن برنامه هستهای ایران شود» استقبال میکند، اما همزمان هشدار داد که قدرتهای جهانی به توافقهای ناکامل با ایران بسنده نکرده و تحریمها علیه ایران را به طور زودهنگام کاهش ندهند.
در همین رابطه بنیامین نتانیاهو نیز در سلسله مصاحبههایی با رسانههای مهم اروپایی گفتهاست: «رسیدن به توافقی بد و نصف و نیمه با ایران، بدتر از نرسیدن به هیچ توافقی است.»
در همین راستا جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، نیز روز ۲۱ مهرماه در جریان سخنرانی خود از لندن برای کنفرانس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) در کالیفرنیا گفت که توافق نکردن با ایران، بهتر از مصالحه ضعیف و ناکافی با این کشور است.
نتایج یک نظرسنجی جدید نشان میدهد که اکثر مردم اسرائیل از موضع بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور در قبال برنامه اتمی ایران حمایت میکنند و آن را «خوب» یا «بسیار خوب» میدانند.
تحریمهای جهانی علیه ایران که برای واداشتن جمهوری اسلامی به شفافسازی بیشتر در مورد برنامه هستهای ایران وضع شده تاکنون ضرر و زیان هنگفتی به اقتصاد تهران زده است؛ جمهوری اسلامی ایران همواره برنامه هستهای خود را صرفاً صلحآمیز توصیف کرده و نگرانیها در این مورد را بیاساس دانسته است.
احمد شیرزاد:
متن گفتگوی "جرس" با احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و عضو جبهه مشارکت اسلامی ایران در خصوص چشم انداز روند مذاکرات ایران و غرب را با هم می خوانیم:
آقای شیرزاد به عنوان نخستین پرسش بفرمایید روند مذاکرات و دیپلماسی دولت روحانی را در رابطه با مذاکره با آمریکا چطور ارزیابی می کنید؟
تیرگی روابط بین ایران و امریکا ریشهای تاریخی دارد و در طی چند دهه نهادهایی را در بدنه حاکمیت ایران ایجاد کرده که مخالف سیاست خارجی مبتنی بر رابطه بر آمریکا هستند. تکلیف دولت روحانی در مقابل این نیروها چیست و برای عبور از این نهادها چه راههایی باید پیش بگیرد؟
البته گفتار خصومت آمیز و شعار گونه در هر دو طرف به نوعی به صورت عادت درآمده است. متاسفانه در ایران هم خیلی از این نوع روابط و فرهنگ سیاسی سود می برند. به عبارت دیگر کسانی تنها شکل وجود و حضور فرهنگی شان به این شعارها بسته است و اگر این شعارها را از آنها بگیرید دیگر چیزی برای عرضه کردن ندارند. همچنین علاوه بر سودهای فرهنگی، سودهای سیاسی و اقتصادی هم وجود دارد. به هر حال ارتباطاتی در مجموعه کشور شکل گرفته که عمدتا بر مبنای یک رابطه خصمانه با کشورهای غربی و بخصوص آمریکاست. برخی از کشورهای پیرامون ما هم از این مسئله سود می برند و این سود در مجموعه ساختار سیاسی کشور هم تجلی پیدا کرده است. در مجموع تغییر این شرایط در کوتاه مدت کار دشواری است و بیشتر به ثبات قدم و پایداری نیاز دارد و دولت روحانی بایستی در این مسیر صبور و پایدار باشد، اگر پایدار نباشد مجددا بعد از مدتی فضای مایوس کننده ای بر مردم حکمفرما خواهد شد.
یکی از نگرانی های غرب در پرونده هسته ای، اورانیوم 20 درصد غنی شده ایران است اما ایران غنی سازی اورانیوم را حق قانونی خود می داند. چطور می شود بین این حق و مطالبه های جامعه بین الملل توازن ایجاد کرد؟
ایران می تواند بر مبنای پیمان ان پی تی به کار غنی سازی اورانیوم بپردازد اما به واسطه رخدادهای تاریخی که روی داده با آنچه که غربی ها نام آن را پنهان کاری گذاشته اند یک فضای عدم اعتماد در بین کشورهای غربی ایجاد کرده است که این فضا را می توان از بین برد. به نظر من اگر این فضا از بین برود نفس غنی کردن اورانیوم مسئله مهمی نباشد. بسیاری از کشورها برای مقاصد صلح آمیز این کار را انجام می دهند و از اورانیوم غنی شده در نیروگاهها استفاده می کنند. برای مثال کشور آرژانتین حتی اورانیوم بیست درصد غنی شده را تولید می کند و از آن در راکتورهای مختلف استفاده می شود اما آنچه که مهم است، آن فضای اعتماد است. ایران ممکن است در کوتاه مدت با تغییر بعضی از شرایط مثلا بر سر درصد غنی سازی با غرب به توافق برسد اما در درازمدت اگر فضای اعتماد ایجاد شود و نظارت آژانس یک نظارت مستمر و مفیدی باشد اصولا مسئله غنی کردن مهم نباشد و غربی ها با آن کنار بیایند. علت اینکه قطعنامه های گذشته مطلقا حق غنی سازی را از ایران سلب کردند، فضای عدم اعتماد است که ممکن است با ایجاد فضای اعتماد، مسئله را تغییر داد.
محدودسازی داوطلبانه از سوی ایران می تواند علامتی مبنی بر اعتماد سازی باشد؟
البته ما نمی توانیم بر روی شیوه های اجرایی صحبت کنیم و این بستگی به توافق دو طرف دارد. اما ممکن است راههای مختلف اجرایی باشد، زیرا پرونده هسته ای ایران ابعاد زیادی دارد که ممکن است در هر بسته پیشنهادی انعطافاتی وجود داشته باشد. به عنوان ناظر سیاسی می توانیم این نظر را بدهیم که به هر حال انعطاف از طرف ایران و غرب لازم است. البته باید توجه داشت که اگر آمرییکایی ها بخواهند این فضا را فضای امتیازگیری تصور کنند همانگونه که در تحلیل هایشان هم می گویند که ایران از موضع ضعف به سمت آنها انعطاف نشان می دهد کاملا در تحلیل هایشان اشتباه می کنند. درست است که تحریم ها مشکلات جدی برای مردم ایران بوجود آورده است اما فراموش نکنیم که تغییر فضای سیاسی و روی کار آمدن آقای روحانی مساله شماره یک است. به عبارت دیگر، حتی اگر مشکل تحریم را نداشتیم و مثلا در سال 84 یک رئیس جمهوری مانند آقای روحانی انتخاب شده بود موضوع به همین سمت می رفت. بنابراین آنچه مهم است. تغییر فضای سیاسی در ایران و قدرت گرفتن مجدد اصلاح طلبان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور است. مسئله ای که آقای روحانی مدام بر روی آن تاکید می کند که فرصت ها ابدی نیست دقیقا اشاره بر همین تغییر فضای سیاسی در ایران است. متاسفانه برخی جناحها در کنگره آمریکا و تندروهای جمهوری خواه تصورشان این است که فشارها و تحریم هایی که بر ضد مردم ایران وضع کرده اند باعث ایجاد انعطاف شده، پس با افزایش فشارها می توان امتیاز بیشتری گرفت. اما آنها باید مطمئن باشند که اگر فشارها را افزایش دهند، تمام رشته ها گسیخته خواهد شد.
پس به نظر شما بعد از انتخابات فضای سیاسی کشور باز شده است؟
البته به قول قدیمی ها هنوز جناحهای مختلف سیاسی جایشان در خاکریزهایشان محکم نشده است، زیرا آنچه که در خرداد امسال رخ داد یک زلزله سیاسی و تحول بسیار مهمی بود. مهمتر از تغییر سیاسی کشور، تغییر فرهنگ سیاسی در کشور است. امروز فرهنگ گفتمانی در بخش زیادی از اصولگرایان تغییر کرده است ـ هرچند بسیاری درشان بر همان پاشنه می چرخد ـ اما باز شاهد تغییرات جدی در عرصه کشور هستیم. در فضای نسبتا مثبتی که کار و حرف کارشناسی در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیشتر شنیده می شود، این امید است که بدنه تکنوکرات دولت بتواند نقش مثبتی ایفاء کند و به تصحیح روندها منجر شود. حتی اگر در بعد سیاسی و فرهنگی هم شاهد تغییری نباشیم اما در بعد اقتصادی فشار بر روی طبقه متوسط کاهش پیدا کند. همین طبقه متوسط در ایران قادر است تغییرات بسیار شگرفی را رقم بزند. بنابراین ما در آستانه یک دوره جدی و محکم هستیم که اگر تندروی های داخل کشور و تندروی مخالفان ما در خارج کشور مقداری تعدیل پیدا کند قطعا کمک خواهد کرد که ایران نقش مثبتی را در جهان ایفاء کند.
به نقش ایران در جهان اشاره کردید. به نظر شما تحولات منطقه ای چه متغییرهای جدیدی را در مناسبات ایران و آمریکا ایجاد کرده است؟
ببنید تحول مهم بهار عربی را تقریبا پشت سر گذاشتیم و در حال حاضر تاثیرات مهمی در منطقه داشته است. اما آنطور که تصور می شد که عمق همه جانبه داشته باشد اتفاق نیافتد و روند های برگشت به عقب داشتیم. اخباری که از لیبی می رسد اخبار خوبی نیست و گاهی تمایل به گردن کشی و دیکتاتوری هنوز در کشورهای عربی زیاد وجود دارد. با این حال الان مهمترین موضوع، مسئله سوریه است و تغییر موازنه قوا در سوریه است که نقش ایران را برجسته می کند. در ابتدا تصور می شد که سقوط بشاراسد خیلی نزدیک است و یک فضای مشابه مصر و لیبی را در آنجا خواهیم داشت اما تحولات بعدی و شکل گیری جناح های طرفدار القاعده بکلی مسئله را تغییر داد و فکر می کنم روز به روز برتعداد کشورهایی که به این نتیجه رسیده اند که باید مشکل سوریه را از مسیر سیاسی حل کرد افزوده می شود. کشورهایی مانند عربستان و قطر و تا حدی ترکیه که می خواهند با توافق نظامی این مسئله را حل کنند در موضع ضعیف تری قرار دارند. در این فضای جدید نقش ایران بسیار برجسته است و فکر می کنم ایران می تواند نقش بسیار مهمی که صرفا حمایت بی قید و شرط از نظام بشار اسد نباشد ایفاء کند. از سوی دیگر تن دادن به یک افراط گرایی از نوع القاعده در سوریه هم نباشد. در هر حال پیش بینی من این است که سوریه چاره ای ندارد جز اینکه به سوی یک روند سیاسی برود که همه جناح ها در سوریه باید در آن نقش داشته باشند. اگر مساله با یک توافق نظامی از طرف جبهه های النصره ( شورشیان افراطی) حل شود شاهد قلع و قمع تمام جناح ها خواهیم بود. بنابراین در این فرآیند سیاسی نقش ایران بسیار مهم و مثبت خواهد بود.
احمد شیرزاد:
مذاکره با آمریکا محصول تغییر شرایط داخلی است
متن گفتگوی "جرس" با احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و عضو جبهه مشارکت اسلامی ایران در خصوص چشم انداز روند مذاکرات ایران و غرب را با هم می خوانیم:
آقای شیرزاد به عنوان نخستین پرسش بفرمایید روند مذاکرات و دیپلماسی دولت روحانی را در رابطه با مذاکره با آمریکا چطور ارزیابی می کنید؟
مذاکرات تازه آغاز شده است. البته شروعی خوبی بوده و طبیعتا اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل می توانست تقارن خوبی برای این شروع باشد. حضور آقای روحانی و استقبالی که از ایشان از سوی سران کشورهای مختلف شد، نشان دهنده علاقه به برقراری رابطه با ایران در میان همه کشورهای دنیا بویژه کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا بود. به نظر من سالها تنش سودی برای دو کشور نداشته و جز هرز رفتن استعدادها نتیجه ای در بر نداشت. بنابراین اگر (خوشبینانه بگوییم) در گذشته دستاوردی داشته اما از این پس آن رابطه خصمانه نمی تواند منافع دو ملت را تضمین کند. بدین ترتیب یک دوره تنش زدایی آغاز شده و می تواند بسیار مفید باشد. تا الان آنچه که توسط آقای روحانی و ظریف در حد تغییر لحن و تغییر رفتار دیپلماتیک انجام شده است بسیار چشمگیر بوده اما در ادامه برای حصول توافق وجود انعطاف در هر دو طرف لازم است. در حقیقت اگر این انعطاف نباشد و مانند گذشته مذاکرات انجام گیرد، تنها به اعلام مواضع خواهد گذشت.
تیرگی روابط بین ایران و امریکا ریشهای تاریخی دارد و در طی چند دهه نهادهایی را در بدنه حاکمیت ایران ایجاد کرده که مخالف سیاست خارجی مبتنی بر رابطه بر آمریکا هستند. تکلیف دولت روحانی در مقابل این نیروها چیست و برای عبور از این نهادها چه راههایی باید پیش بگیرد؟
البته گفتار خصومت آمیز و شعار گونه در هر دو طرف به نوعی به صورت عادت درآمده است. متاسفانه در ایران هم خیلی از این نوع روابط و فرهنگ سیاسی سود می برند. به عبارت دیگر کسانی تنها شکل وجود و حضور فرهنگی شان به این شعارها بسته است و اگر این شعارها را از آنها بگیرید دیگر چیزی برای عرضه کردن ندارند. همچنین علاوه بر سودهای فرهنگی، سودهای سیاسی و اقتصادی هم وجود دارد. به هر حال ارتباطاتی در مجموعه کشور شکل گرفته که عمدتا بر مبنای یک رابطه خصمانه با کشورهای غربی و بخصوص آمریکاست. برخی از کشورهای پیرامون ما هم از این مسئله سود می برند و این سود در مجموعه ساختار سیاسی کشور هم تجلی پیدا کرده است. در مجموع تغییر این شرایط در کوتاه مدت کار دشواری است و بیشتر به ثبات قدم و پایداری نیاز دارد و دولت روحانی بایستی در این مسیر صبور و پایدار باشد، اگر پایدار نباشد مجددا بعد از مدتی فضای مایوس کننده ای بر مردم حکمفرما خواهد شد.
یکی از نگرانی های غرب در پرونده هسته ای، اورانیوم 20 درصد غنی شده ایران است اما ایران غنی سازی اورانیوم را حق قانونی خود می داند. چطور می شود بین این حق و مطالبه های جامعه بین الملل توازن ایجاد کرد؟
ایران می تواند بر مبنای پیمان ان پی تی به کار غنی سازی اورانیوم بپردازد اما به واسطه رخدادهای تاریخی که روی داده با آنچه که غربی ها نام آن را پنهان کاری گذاشته اند یک فضای عدم اعتماد در بین کشورهای غربی ایجاد کرده است که این فضا را می توان از بین برد. به نظر من اگر این فضا از بین برود نفس غنی کردن اورانیوم مسئله مهمی نباشد. بسیاری از کشورها برای مقاصد صلح آمیز این کار را انجام می دهند و از اورانیوم غنی شده در نیروگاهها استفاده می کنند. برای مثال کشور آرژانتین حتی اورانیوم بیست درصد غنی شده را تولید می کند و از آن در راکتورهای مختلف استفاده می شود اما آنچه که مهم است، آن فضای اعتماد است. ایران ممکن است در کوتاه مدت با تغییر بعضی از شرایط مثلا بر سر درصد غنی سازی با غرب به توافق برسد اما در درازمدت اگر فضای اعتماد ایجاد شود و نظارت آژانس یک نظارت مستمر و مفیدی باشد اصولا مسئله غنی کردن مهم نباشد و غربی ها با آن کنار بیایند. علت اینکه قطعنامه های گذشته مطلقا حق غنی سازی را از ایران سلب کردند، فضای عدم اعتماد است که ممکن است با ایجاد فضای اعتماد، مسئله را تغییر داد.
محدودسازی داوطلبانه از سوی ایران می تواند علامتی مبنی بر اعتماد سازی باشد؟
البته ما نمی توانیم بر روی شیوه های اجرایی صحبت کنیم و این بستگی به توافق دو طرف دارد. اما ممکن است راههای مختلف اجرایی باشد، زیرا پرونده هسته ای ایران ابعاد زیادی دارد که ممکن است در هر بسته پیشنهادی انعطافاتی وجود داشته باشد. به عنوان ناظر سیاسی می توانیم این نظر را بدهیم که به هر حال انعطاف از طرف ایران و غرب لازم است. البته باید توجه داشت که اگر آمرییکایی ها بخواهند این فضا را فضای امتیازگیری تصور کنند همانگونه که در تحلیل هایشان هم می گویند که ایران از موضع ضعف به سمت آنها انعطاف نشان می دهد کاملا در تحلیل هایشان اشتباه می کنند. درست است که تحریم ها مشکلات جدی برای مردم ایران بوجود آورده است اما فراموش نکنیم که تغییر فضای سیاسی و روی کار آمدن آقای روحانی مساله شماره یک است. به عبارت دیگر، حتی اگر مشکل تحریم را نداشتیم و مثلا در سال 84 یک رئیس جمهوری مانند آقای روحانی انتخاب شده بود موضوع به همین سمت می رفت. بنابراین آنچه مهم است. تغییر فضای سیاسی در ایران و قدرت گرفتن مجدد اصلاح طلبان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور است. مسئله ای که آقای روحانی مدام بر روی آن تاکید می کند که فرصت ها ابدی نیست دقیقا اشاره بر همین تغییر فضای سیاسی در ایران است. متاسفانه برخی جناحها در کنگره آمریکا و تندروهای جمهوری خواه تصورشان این است که فشارها و تحریم هایی که بر ضد مردم ایران وضع کرده اند باعث ایجاد انعطاف شده، پس با افزایش فشارها می توان امتیاز بیشتری گرفت. اما آنها باید مطمئن باشند که اگر فشارها را افزایش دهند، تمام رشته ها گسیخته خواهد شد.
پس به نظر شما بعد از انتخابات فضای سیاسی کشور باز شده است؟
البته به قول قدیمی ها هنوز جناحهای مختلف سیاسی جایشان در خاکریزهایشان محکم نشده است، زیرا آنچه که در خرداد امسال رخ داد یک زلزله سیاسی و تحول بسیار مهمی بود. مهمتر از تغییر سیاسی کشور، تغییر فرهنگ سیاسی در کشور است. امروز فرهنگ گفتمانی در بخش زیادی از اصولگرایان تغییر کرده است ـ هرچند بسیاری درشان بر همان پاشنه می چرخد ـ اما باز شاهد تغییرات جدی در عرصه کشور هستیم. در فضای نسبتا مثبتی که کار و حرف کارشناسی در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیشتر شنیده می شود، این امید است که بدنه تکنوکرات دولت بتواند نقش مثبتی ایفاء کند و به تصحیح روندها منجر شود. حتی اگر در بعد سیاسی و فرهنگی هم شاهد تغییری نباشیم اما در بعد اقتصادی فشار بر روی طبقه متوسط کاهش پیدا کند. همین طبقه متوسط در ایران قادر است تغییرات بسیار شگرفی را رقم بزند. بنابراین ما در آستانه یک دوره جدی و محکم هستیم که اگر تندروی های داخل کشور و تندروی مخالفان ما در خارج کشور مقداری تعدیل پیدا کند قطعا کمک خواهد کرد که ایران نقش مثبتی را در جهان ایفاء کند.
به نقش ایران در جهان اشاره کردید. به نظر شما تحولات منطقه ای چه متغییرهای جدیدی را در مناسبات ایران و آمریکا ایجاد کرده است؟
ببنید تحول مهم بهار عربی را تقریبا پشت سر گذاشتیم و در حال حاضر تاثیرات مهمی در منطقه داشته است. اما آنطور که تصور می شد که عمق همه جانبه داشته باشد اتفاق نیافتد و روند های برگشت به عقب داشتیم. اخباری که از لیبی می رسد اخبار خوبی نیست و گاهی تمایل به گردن کشی و دیکتاتوری هنوز در کشورهای عربی زیاد وجود دارد. با این حال الان مهمترین موضوع، مسئله سوریه است و تغییر موازنه قوا در سوریه است که نقش ایران را برجسته می کند. در ابتدا تصور می شد که سقوط بشاراسد خیلی نزدیک است و یک فضای مشابه مصر و لیبی را در آنجا خواهیم داشت اما تحولات بعدی و شکل گیری جناح های طرفدار القاعده بکلی مسئله را تغییر داد و فکر می کنم روز به روز برتعداد کشورهایی که به این نتیجه رسیده اند که باید مشکل سوریه را از مسیر سیاسی حل کرد افزوده می شود. کشورهایی مانند عربستان و قطر و تا حدی ترکیه که می خواهند با توافق نظامی این مسئله را حل کنند در موضع ضعیف تری قرار دارند. در این فضای جدید نقش ایران بسیار برجسته است و فکر می کنم ایران می تواند نقش بسیار مهمی که صرفا حمایت بی قید و شرط از نظام بشار اسد نباشد ایفاء کند. از سوی دیگر تن دادن به یک افراط گرایی از نوع القاعده در سوریه هم نباشد. در هر حال پیش بینی من این است که سوریه چاره ای ندارد جز اینکه به سوی یک روند سیاسی برود که همه جناح ها در سوریه باید در آن نقش داشته باشند. اگر مساله با یک توافق نظامی از طرف جبهه های النصره ( شورشیان افراطی) حل شود شاهد قلع و قمع تمام جناح ها خواهیم بود. بنابراین در این فرآیند سیاسی نقش ایران بسیار مهم و مثبت خواهد بود.