به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۶

۱۰ نکته برای نامزدی احمدی‌نژاد ، مرتضی کاظمیان

محمود احمدی نژاد
در اقدامی مهم، محمود احمدی‌نژاد نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد؛ اتفاقی که البته رخ‌دادن آن با عاملیت احمدی‌نژاد (مرد کنش‌های پیش‌بینی‌نشده) چندان هم غیرمترقبه نبود.
احمدی‌نژاد درحالی همراه با بقایی خود را داوطلب حضور در رقابت انتخابات ریاست جمهوری آتی کرده که مهرماه سال گذشته، رهبر جمهوری اسلامی به‌صراحت اعلام کرد که به او گفته در انتخابات شرکت نکند.
رییس جمهور اسبق و جنجالی جمهوری اسلامی نیز همان هنگام در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رأس هرم نظام سیاسی، تصریح کرد که «در عمل به منویات» رهبری نظام، «برنامه‌«ای برای حضور در عرصه رقابت‌های انتخاباتی آینده ندارد. او اما اینک خود را داوطلب انتخابات ۱۳۹۶ کرده و یک‌بار دیگر از تمکین به نظر شخص اول نظام، سرباز زده است.


رخداد مهم مزبور از زاویه‌های گوناگون قابل ارزیابی است؛ برخی از موارد در زیر آمده است.

۱. حق احمدی‌نژاد و همفکران
نامزدی احمدی‌نژاد و فراتر از آن، تأیید صلاحیت وی، حق شهروندی و قانونی او و نیز همفکران و حامیان و علاقمندان وی است. صرف‌نظر از آنچه به روش و منش و بینش سیاسی احمدی‌نژاد و همفکرانش مربوط است، ردصلاحیت احمدی‌نژاد ـ چنانچه بر نامزدی در انتخابات اصرار داشته باشد ـ خدشه‌ای دیگر بر کیفیت انتخابات در ایران خواهد بود.
جلوگیری شورای نگهبان از نامزدی احمدی‌نژاد با تیغ «نظارت استصوابی» همان‌قدر مذموم و قابل انتقاد است که مواجهه غیرقانونی این نهاد با نامزدی زنان، اهل سنت، و نیز منتقدان و مخالفان و «غیرخودی»ها.

۲. مشکلی جدید برای نظام
ثبت‌نام احمدی‌نژاد در انتخابات آتی، به‌معنای مشکلی دیگر برای نظام مبتنی شده بر ولایت فقیه است. تأیید صلاحیت نامزدی که به توصیه ولی فقیه و «نهی» وی عمل نکرده، شورای نگهبان را با پرسش‌های جدی روبرو خواهد کرد. ردصلاحیت رییس جمهور هشت سال جمهوری اسلامی نیز اعتبار و آزادی و سلامت انتخابات را در ایران بیش از پیش به پرسش خواهد کشید.
احمدی‌نژاد همچنان در حال تحمیل «هزینه» به حاکمیت ـ و به‌طور مشخص هسته اصلی قدرت ـ است.

۳. ضربه‌ای دیگر به اعتبار رهبری
اعلام نامزدی احمدی‌نژاد و بی‌اعتنایی وی به نظر شخص اول نظام، آسیبی جدی و جدید به اعتبار و جایگاه و منزلت رأس هرم نظام سیاسی است.

رهبر جمهوری اسلامی پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، جانب احمدی‌نژاد را گرفته، و نظر وی را به دیدگاه خود نزدیکتر از آرای هاشمی رفسنجانی توصیف کرده بود. آیت‌الله خامنه‌ای همچنین نزدیک به هشت سال است که مخالفان دولت احمدی‌نژاد و معترضان به نتیجه رسمی انتخابات ۱۳۸۸ را با تعابیر تند مورد انتقاد قرار داده و «بی‌بصیرت» خوانده است.
آیا نامزدی احمدی‌نژاد، میزان «بصیرت» شخص اول نظام را به پرسش نخواهد کشید؟

۴. آسیبی جدی به اردوگاه اصول‌گرایان
اصرار احمدی‌نژاد به نامزدی در انتخابات، دوشادوش حمید بقایی و رحیم مشایی، و فاصله‌گذاری آنان با دیگر لایه‌های اصول‌گرایان، جایگاه اجتماعی این جریان سیاسی را در ایران امروز ضعیف‌تر خواهد کرد.
هرچند احمدی‌نژاد از این پس همدلی بخش‌های قابل توجهی از اصول‌گرایان را از دست خواهد داد، اما هم‌زمان، بخش مهمی از بدنه اجتماعی حامی اصول‌گرایان را به‌ سمت‌وسوی مطلوب خود و مشایی خواهد کشاند.
اصول‌گرایان ناگزیرند بیش از سال‌های اخیر ـ به‌خصوص پس از قهر مشهور و ۱۱ روزه احمدی‌نژاد در واکنش به اصرار رهبری برای ابقای وزیر اطلاعات ـ با احمدی‌نژاد مرزبندی کنند؛ مواجهه‌ای که چندان خوشایند این جریان سیاسی نخواهد بود و به معنای ریزش و شکاف بیشتر، دست‌کم در میان بدنه حامی آنهاست.

۵. لطمه به آرای نامزدهای اصول‌گرا
اگر صلاحیت احمدی‌نژاد یا بقایی مورد تایید شورای نگهبان قرار گیرد، نامزدهای اردوگاه اصول‌گرایان بیش از روحانی متضرر خواهند شد. آن حوزه‌ای که احمدی‌نژاد در آن امکان مانور و تبلیغ و بازیگری پوپولیستی دارد، عرصه‌ای است که از نامزدهای اصول‌گرا، حامی و رأی کم خواهد کرد.
چنانچه صلاحیت احمدی‌نژاد و بقایی توسط شورای نگهبان تأیید نشود، کار اصول‌گرایان برای جذب حامیان احمدی‌نژاد، آسان نخواهد بود. افزون بر این، توجیه کردن بخشی از بدنه حامی اصول‌گرایی، کاری دشوار خواهد شد.

۶. پشت بقایی علیه روحانی
هرچند احتمال تأیید صلاحیت بقایی بسیارکم و دور از واقع به نظر می‌رسد، اما این احتمال وجود دارد که احمدی‌نژاد در صورت اطمینان از تایید صلاحیت بقایی، از نامزدی در انتخابات کنار کشد.
در این صورت، حضور آنان در فضای انتخابات، از منظری به سود تندروها و هسته اصلی قدرت خواهد بود؛ چراکه انتقاد و فعالیت‌های تبلیغاتی بقایی (بخوانید احمدی‌نژاد ـ مشایی) علیه دولت روحانی متمرکز خواهد شد.

هرچند که تحرک انتخاباتی جناح احمدی‌نژاد ـ مشایی منجر به ریزش آرای اصول‌گرایان نیز خواهد شد؛ اما برای اقتدارگرایان مسلط در کانون مرکزی قدرت، اتفاق مهم ریزش از سبد آرای روحانی است.
گواینکه تایید صلاحیت بقایی که دارای پرونده قضایی است و بازوی مشایی (مغضوب رهبری نظام) نه تنها دور از ذهن، که در صورت تحقق پرسش‌برانگیز است.

۷. ردصلاحیت احمدی‌نژاد و بقایی
برای شورای نگهبانی که سابقه ردصلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام (هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۱۳۹۲) را در کارنامه نظارت استصوابی‌اش دارد، تایید نکردن صلاحیت احمدی‌نژاد و بقایی کار سختی نیست.
این اما به معنای خاتمه یافتن کار و دنیای بازیگری سیاسی گروه احمدی‌نژاد ـ مشایی نخواهد بود. آنان نشان داده‌اند که برای تعقیب پروژه‌ها و چشم‌اندازهای مطلوب خود، به چه میزان انگیزه و اصرار و جسارت دارند.
این‌چنین، به نظر می‌رسد حتی با ردصلاحیت پرحاشیه احمدی‌نژاد و بقایی، فعالیت ایشان متوقف نخواهد شد. نه تنها آنان در فهرست مهمترین ردصلاحیت‌شده‌های انتخابات قرار خواهند گرفت، بلکه کیفیت انتخابات در جمهوری اسلامی نیز در صورت عدم تایید صلاحیت آنان، با پرسش‌های جدی و جدیدی روبرو خواهد شد.
نامزدی در انتخابات آتی، برای احمدی‌نژادی که به‌قدر لازم جویای شهرت و رسانه و در پی جنجال است و تبلیغ مواضع خود و مشایی، به‌نوعی «بازی دو سر برد» است.

۸. سه قطبی جذاب به‌سود نظام
مستقل از آنچه به پارادوکس‌های شورای نگهبان برای تایید صلاحیت احمدی‌نژاد و حضور وی در انتخابات مربوط است؛ نامزدی رییس جمهور اسبق و جنجالی جمهوری اسلامی و رقابت وی با نامزدهایی چون روحانی، رییسی و قالیباف ـ اگر جملگی نامزد شوند ـ فضای انتخابات ریاست جمهوری آتی را گرم‌تر و پرهیجان‌تر از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ خواهد کرد.
این اتفاق به معنای افزایش مشارکت شهروندان در انتخابات خواهد بود؛ وضعی که بی‌گمان مورد استقبال شخص اول نظام قرار خواهد گرفت.
از پس کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ و بحران مشروعیتی که گریبان کانون مرکزی قدرت را گرفت، و در ادامه و راستای سه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و مجلس و خبرگان ۱۳۹۴، انتخابات آتی می‌تواند به معنای اقدام موثر برای تقلیل بیشتر شکاف جامعه مدنی و حکومت باشد و درعین‌حال، اقتدارگرایی را با تکیه بر روندهای انتخاباتی کنترل‌شده، بازتولید کند.

۹. سیاست‌ورزی غیراخلاقی
شارلاتانیسم، مرام و مسلک فرد یا افراد(گروهی) است که خود را چنان معرفی و تبلیغ می‌کنند که نیستند؛ چنان می‌گویند که خود بدان باور ندارند؛ چنان وعده می‌دهند که بر متحقق کردن آن توانا نیستند. شارلاتانیسم، ایدئولوژی فرد یا افرادی است که برای نیل به اهداف خویش، از اینکه خود را واجد ویژگی‌ها و اطلاعات و توانمندی‌های خاص بدانند، هراسی ندارند؛ آنان به آسانی دروغ می‌گویند و وعده‌های نادرست می‌دهند، و خود را قادر به انجام اقداماتی توصیف می‌کنند که واجد صلاحیت و دارای بضاعت آن نیستند.
نامزدی احمدی‌نژاد با کارنامه غریب و بس پرسش‌برانگیز هشت سال ریاست جمهوری وی، شاخصی از چنین رویکرد و باوری است.
در سطحی دیگر، نامزدی کسی (احمدی‌نژادی) که پیش‌تر تاکید کرده در انتخابات فعال نخواهد شد و یا حمایت وی از بقایی درحالی‌که زمستان پیش تاکید کرده بود که «از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد»، به مفهوم رواج کنشگری سیاسی ماکیاولیستی و اخلاق‌گریز است. ضربه‌ای دیگر به کنشگری اجتماعی اخلاق‌باور، و کوبیدن بر طبل جاه‌جویی و ماجراجویی و قدرت‌طلبی.

۱۰. بازیگری برای بزنگاه
مستقل از آنکه ناظر بیرونی چه داوری و ارزیابی‌ای درباره رفتار و گفتار سیاسی احمدی‌نژاد و کارنامه مدیریتی و توان تخصصی وی دارد، به‌نظر می‌رسد که یک واقعیت قابل کتمان نیست: تبدیل شدن احمدی‌نژاد به نماد مهمی از یک جناح سیاسی در ایران امروز.
واقعیتی است: احمدی‌نژاد با تکیه بر ریخت‌وپاش‌های غریب‌اش ـ مبتنی بر درآمدهای نجومی و چند صد میلیارد دلاری دولت‌اش از نفت و گاز ـ جذابیتی برای برخی لایه‌های اجتماعی پیدا کرده است.
این‌ وضع وقتی با جسارت و بی‌پروایی وی در کردار سیاسی مورد تأمل قرار گیرد، احمدی‌نژاد را به‌مثابه یکی از بازیگران سیاسی موثر ایران ـ به‌خصوص در «بزنگاه»ها ـ معرفی می‌کند.
چنان‌که همین اعلام نامزدی وی، خود بر پیچیدگی و جذابیت انتخابات آتی افزوده، و علاوه بر این، انتخابات آتی را به بستری برای پاره‌ای رخدادهای سیاسی غیرمترقبه تبدیل کرده است. این‌چنین، بازیگری سیاسی احمدی‌نژاد تا اطلاع ثانوی ادامه دارد.

رادیوفردا