به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۶

فصل کلاهبرداری ، حسن بهگر

حسن بهگر
اصلاح طلب و اصولگرا سر و ته یک کرباسند
ما در مقابل یک حکومت توتالیتر قرار داریم که از «انتخابات » محض کسب حقانیت و تحکیم اقتدار خود استفاده می کند.
جنبش اجتماعی، سیاسی مخالف، هنوز ابزار لازم برای براندازی را ندارد ولی می تواند دستکم با نه گفتن به این نمایش مضحک که فقط به نفع نظام است، از خود و از حقوق طبیعی خود و شرف ملت ایران دفاع نماید.
این وسط اصلاح طلبان که طیف های گوناگونی را شامل می گردند، مایلند محض ماندن در قدرت و دوشیدن همین ملت، همه را پای صندوق رأی بکشند و در نادرستی تزویر و کلاهبردای و بخصوص وقاحت از تمامی رقبای اصولگرای خود جلو افتاده اند.
هر بار شاهد هستیم که رکورد دفعه ی قبل خودشان را می شکنند و همه را حیران می کنند.

امسال رسیده اند به جعل امضأ و هویت که واقعاً آفرین دارد. دایم هم مثل همه ی آخوندهای متقلب، تسبیح می اندازند و قسم امام و پیغمبر می خورند و دم از شرافت و این حرف ها می زنند، ولی این رفتارشان مصداق صریح بی اخلاقی سیاسی است. می بینیم که راجع به آن دو نفری که در حصر افتاده اند چه ها می گویند. چنان شهیدانی از اینها ساخته اند که بیا و ببین. به روی خودشان هم نمی آورند که ندانم کاری اینها بود که جوان های معترض را به جای بردن به سوی پیروزی روانه ی کهریزک کرد. نه فکر داشتند و نه برنامه و نه شعار، فقط مدعی بودند انتخابات قلابی را برده اند و همه را راه انداختند که کار خودشان را پیش ببرند. آخرش هم آن شد که دیدیم، حالا هم از آن ها قهرمان می سازند.

دیروز ناگهان سایت های ملی مذهبی بیانیه ای با امضای عباس امیرانتظام، داوود هرمیداس باوند، علی رشیدی، حسین شاه حسینی با عنوان «رهبران جبهه ملی در حمایت از کاندیداتوری حسن روحانی» انتشار دادند که در شبکه های اجتماعی انعکاس وسیعی داشت. من خبر را اول در فیس بوک آقای محمد سهیمی دیدم، بااین توصیف: «در یک اقدام بی سابقه در طول کل تاریخ جمهوری اسلامی…». آنچه خبر را جداً مایه ی شک می کرد این بود که جبهه ملی های خارج کشور طی اعلامیه های جداگانه تحریم انتخابات را اعلام کرده بودند. رفتم و در فیس بوک کامنت گذاشتم که به هر حال موضع رسمی جبهه ملی این نیست و این آقایان سرخود اعلام موضع کرده اند. جبهه ای که تحت فشار وزارت اطلاعات، حتا نتوانسته جلسه برای اعضای کهنسال شورای مرکزی خود بگذارد که انتظار هیچ عمل خشنی از آنها نمی رود، چطور میتواند چنین اعلامیه ی مضحکی بدهد.

تازه جریان را به حساب سؤنیت نگذاشتم و نوشتم که این اعلام مواضع کاملا شخصی است نه سازمانی و با توجه به اعلام مواضع جبهه ملی در آمریکا و اروپا نمی تواند موضع رسمی جبهه ملی باشد.

آقای سهیمی پاسخ داد که «جبهه ی ملی خارج از کشور ایزوله و بی اهمیت است»! و اتهاماتی متوجه جبهه ملی خارج کشور کرد که در اینجا نمی آورم چون باید آنها خود پاسخگو باشند و من قصد ندارم در مقام وکیل و سخنگویشان عمل نمایم.

به هر حال چند ساعتی نگذشت که آقایان امیر انتظام و علی رشیدی این بیانیه را تکذیب کردند. واکنش آقای سهیمی به این سخن، از پاسخ قبلیش هم جالب تر بود: تحریم کنندگان را «تحریمی های ژنتیکی» نامید و مدعی گشت رهبران سالخورده ی جبهه ملی داخل کشور را تحت فشار گذاشته اند تا بیانیه را تکذیب کنند!

این برخورد بسیار تأسف انگیز بود و حکایت از حمایت بی چون و چرا و بی محابای آقای سهیمی از جریان اصلاح طلبی که به هر صورت بخشی از حاکمیت است، داشت و خواه ناخواه این پرسش را پیش می آورد که چرا ایشان فشار وزارت اطلاعات را نمی بینید که چگونه با احضارهای مکرر و تلفن های تهدید آمیز حتا فرصت به تشکیل یک جلسه برای تصمیم گیری در انتخابات نمی دهد.
ولی در عوض به سه چهار نفر آدم پراکنده در گیتی را که صرفاً محض ارادت به مصدق نام گروه خود را جبهه ی ملی گذاشته اند و هیچ وسیله ای هم برای فشار به احدی در اختیار ندارند، به این راحتی تهمت می زند که این و آن را مجبور به این و آن کار کرده اند!
اصلاح طلبان که در تشویق شرکت در انتخابات همسنگر خامنه ای هستند، می کوشند تا با این حرف های سخیف موضع مخالفان را لوث کنند و دور از تعقل وانمود نمایند.
در صورتی که اگر کاری از تعقل به دور باشد، همین رأی دادن است به افرادی که نه اصلاحی کرده اند و نه در آدمکشی و سرکوب دستکمی از رقبایشان دارند.

ماشاالله همین ناطق نوری را که وقتی در برابر خاتمی کاندیدا بود، طالبانی می خواندند، الان که طرفدار روحانی شده، محترم می دارند! دعوا فقط سر باند عوض کردن است، وگرنه فرقی با هم ندارند.

این تقلب اول اصلاح طلبان نیست. چندی پیش از پرویز پرستویی هنرپیشه معروف، نقل قولی جعلی و مشابه پخش کردند. اما وی صریحاً حمایت از روحانی را تکذیب کرد و گفت بنده کسی را تشویق به رأی دادن و رأی ندادن نمی کنم.

خبری با عنوان «تقدیم حنجره ی محمدرضا شجریان به روحانی» توسط رسانه های حامی دولت در فضای مجازی منتشر شد که بلافاصله توسط خانواده این هنرمند تکذیب شد و همایون شجریان اعلام کرد که این شایعات مدتیست دامن او و پدرش را گرفته.

چرا دروغزنی می کنید؟

مگر شما مدعی طرفداری آزادی و دموکراسی نیستید؟ چرا به وزارت اطلاعات اعتراض نمی کنید که نمی گذارد یک تشکل با سابقه و مقبول ملت بتواند برای انتخابات تصمیم بگیرد اما به تحریم کنندگان و تکذیب کنندگان بیانیه اتهام می زنید برای اینکه موقعیت خود را تحکیم کنید؟

ببینید، بیخود نیست که همه می گویند که اصلاح طلب و اصولگرا سر و ته یک کرباسند و همه ی این قافله از زیر عبای خمینی بیرون آمده. حالا هابیل و قابیل بازی درآورده اید که مردم را سیاه کنید، وگرنه برادرید و بد و خوب هم ندارید.

اینها هر چه را که فکر کنند بی صاحب مانده ملاخور می کنند. عمامه ای و فکلی هم ندارد، تا ولشان کنی همین است.
مدتیست که این ظن بی صاحبی را به ارث و نام مصدق برده اند و به خود گفته اند که جبهه ی ملی را وزارت اطلاعات به این روز انداخته تا هم اسمش باشد و هم خودش نباشد و کاری کرده که حتی یک جوان هم در حول و حوش این سازمان پیدا نشود.

بدین ترتیب عرصه خالی مانده برای مدعیان اصلاح طلبی که خودی هستیم و جزو حکومتیم، چنگ می اندازیم روی مال. کی به کیه؟ تا اعتراض و تکذیب کنند، ما بار خود را بسته ایم.

کوشش های بی عاقبتی که برای مصادره ی مصدق به نفع ملی مذهبی ها در جریان است همه شاهدند و کار دیروز و پریروز هم نیست.
مصدق، گنجی است از آبرو که هر کس بخواهد در ایران امروز کار سیاسی بکند به او محتاج است. ولی ارثش بی صاحب نیست که نصیب هر کفتاری بشود.
از جمله روحانی که در مقدمه ی برنامه ی انتخاباتی خود اعلام کرد که «کوشش برای حذف جریان موسوم به ملی- مذهبی به سرانجام نرسید و محمد مصدق هنوز شخصیت مورد احترام آحاد جامعه است».

این هم یک پرده از دزدی های سیاسی ملی مذهبی ها بود و بس. وگرنه کیست که نداند که مصدق ملی مذهبی نبود که هیچ، اصلاً با دخالت دین در حکومت مخالف بود. اگر اینکاره بود که با کاشانی به هم نمیزد.

چند کلمه با دوستان
اینکه دفاع از میراث مصدق فقط با تولید انبوه انواع جبهه ی ملی در خارج از کشور ممکن نمی شود.
باید در همان راهی کوشید که او کوشید و جلوی این دغلبازی ها هم در آمد.

نباید گذاشت که وزارت اطلاعات با گروگان گرفتن چهار نفر آدم سالخورده، همه ی مصدقی ها را وادار به احتیاط بکند و نه اینکه چهار تا کلاهبردار ملی مذهبی و روزنامه نگار هوچی به این راحتی اسم مصدق را ابزار جاه طلبی ها و رقابت های خودشان بکنند.

آنهایی که نام جبهه ملی را حمل می کنند به جای اینکه خود را در خطوط عمل جبهه ی داخل محدود نمایید که در چنگال حکومت اسیر است، باید با دست باز از مصدق و میراثش دفاع کنند که خدمتی به کشور و مردمش کرده باشند.

پنج شنبه، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
منبع: ایران لیبرال