به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۸

جایی که خرد دفن گردیده بدنبال کدام طلوع امید نشسته اید؟

نامهء چند روشنفکر به روشنفکرانی ديگر
«شما چهل سال است در غربت، رسانه های ایرانی را به اختیار خود گرفته و مردم را با قلم و زبان شیرین خود سرگرم و راهنمایی کرده اید، در اصل رهبری فکری این جامعه را در دست داشته اید، متاسفانه بدون اینکه کوچک ترین پیشرفتی در بینش و اندیشه های متحجّر و خرافی ملت ما پدید آورده باشید». 

پيشگفتار:

همراهان و  هم اندیشان  گرامی! این نامه را برای چند روزنامه برای درج فرستادم  که فکر نمی کنم  کسی جرأت چاپ آن را  داشته باشد. زحمت پخش و رساندن آن به  چشم و گوش مردم، به گردن شما می افتد که این فریاد نیاکان ستمدیده مان را به گوش کسانی که خود را بنام روشنفکر بر جامعه ما تحمیل کرده اند برسانید، شاید یکی دو تن از آنان را اثر کوچکی بگذارد و بجای فرصت سوزی به ایران بیاندیشند. به تکرار برای دیگران به ویژه برای رسانه های ایرانی در هر کجا سراغ دارید بفرستید. 
اگر خودمان کمر همت نبندیم به رسانه های کاسب  امیدی نیست. 

علاوه بر رسانه ها فرستادن این نامه به نام های آمده در نامه، و سایر روشنفکران جامعه را فراموش نکنید.

جایی که خرد دفن گردیده بدنبال کدام طلوع امید نشسته اید؟

خانم ها و آقایان: امیر طاهری، صدرالدین الهی، عباس میلانی، ماشاءالله آجودانی، عبدالکریم لاهیجی، باقر پرهام، حسین سرفراز ، علیرضا میبدی، رضا تقی زاده، الهه بقراط ، مجید محمدی، اسماعیل نوری علا، شکوه میرزادگی، پرویز دستمالچی، محمد امینی، علی میرفطروس، عباس پهلوان، کورش زعیم، محمد ارسی، پرویز قاضی سعید، نزهت فرنودی، مرتضا محیط، پری ابا صلتی، تقی مختار، کاظم علمداری، علی رضا نوریزاده، هادی خرسندی، محمود کویر ، مهدی خلجی... و امیر شجره... شهرام همایون، و همهء ایرانیانی که خود را روشنفکر می دانید و در کارهای فرهنگی و رسانه ای هستید!

       شما چهل سال است درغربت، رسانه های ایرانی را به اختیار خود گرفته و مردم را با قلم و زبان شیرین خود سرگرم و راهنمایی کرده اید، در اصل رهبری فکری این جامعه را در دست داشته اید، متاسفانه بدون اینکه کوچک ترین پیشرفتی در بینش و اندیشه های متحجّر و خرافی ملت ما پدید آورده باشید، تا جایی که زنان ما هم درخیابانها به سینه کوبی و زنجیر زنی افتاده اند در حالی که در گذشته این زشت کاری و در گل و لای غلتیدن ها با این شدت سابقه نداشت.

      شما در تمام این سال های غربت فرصت طلایی داشتید که به مشکل واقعی و درد اصلی ایرانیان بپردازید و آنها را از ته چاهی که گرفتارش آمده اند رهایی بخشید ولی این کار را نکردید و از گفتن  واقعیت به آن ها کوتاهی نمودید.

      شما کوشندگان فرهنگی و بعضا سیاسی، و عالم و دانا، قاعدتا مشکل اصلی عقب ماندگی ایرانیان را بخوبی می دانید اما چرا با این دانایی و داشتن آزادی در این سال ها جرات گفتن آن را نداشتید، که درد آور است؛ به آنهایی هم که پی این کار رفتند به چشم تحقیر و بیگانه نگاه کردید و آنها را تنها گذاشتید.

چه اتفاقی می افتاد اگر شما متفق القول به ایرانیان می گفتید: «مشکل ایران سیاسی نیست بلکه فرهنگی است و این گرفتاری از زمانی آغاز شده که یک دین بیگانه بصورت حمله و کشتار بر فرهنگ و اخلاق و سنت های بومی ما مستولی شده است»؟

و ایکاش به ایرانیان یادآور می شدید که «مشکل ایران آخوندها هم نیستند بلکه مشکل اصلی ما وجود دین مبین و محترمی است که تا به امروز جز عقب ماندگی و خواری در هیچ جای جهان ثمری نداشته است».

اگر شما همین چند جمله کوتاه و واقعیت را به مردم میهن خود می گفتید و روی سخن خود می ایستادید امروز ایرانی دگرگون داشتیم و وضع و روزگار مردم میهن چنین زار نمی شد و دیگر شاهد ماندگاری حکومتی انسان خوار و انسان کش بمدت چهل سال نمی گردیدیم و، از آن بدتر، شاهد کارهای نا شایست و آبرو بر باد ده سینه زنی و زنجیر کوبی جوانان ایرانی و برای نخستین بار سینه زنی شرم آور خانم های مان در خیابان ها و شهرهای کشورهای غربی  نمی شدیم.

روشنفکر در جامعهء ایران یعنی "منتقد اسلام". چون اسلام دودمانش را بباد داده و کسی که ریشهء همهء بدبختی های ما را نمی شناسد و یا می شناسد و با آن برخورد علنی نمی کند فکر روشنی هم ندارد.

مگر می شود روشنفکر ایرانی این مهمترین رخداد و ضربهء تاریخی بر پیکر میهنش را در حاشیه کارهایش قرار دهد و مردمش را در دام اندیشه پست عمامه داران ضد ایرانی رها کند؟    

شما اگر هنوز نخواهید لب به سخن بگشایید کشور ما در سیه روزگاری بدتر از این خواهد سوخت، مانند تمام کشورهای مسلمان عقب مانده که در ذلت ابدی دست و پا می زنند.

شما خیلی خوب می دانید که تا اسلام دین ما باشد پای آزادی و عدالت و دموکراسی به ایران نخواهد رسید، ترفند شعارهای جدایی دین از دولت، جدایی دین از سیاست، لائیسیته، لائیک، سکولاریسم و دمکراسی، همه، در یک کشور اسلامی آن هم کشور شیعه ای مانند ایران که در هر محله اش یک امامزاده دارد و ده ها مسجد امری نزدیک به محال است و کارساز نخواهد بود. و در دولت و مجلسی که اکثریت نمایندگانش مسلمان خواهند بود، نظارت اسلامی قدرتمند و ترسناکی همیشه در بالای سر مسایل وجود خواهد داشت. ما با این شعار ها یا خودمان را گول می زنیم یا ملت و تاریخ مان را؟

شما نامداران اگر مسئله ایران برایتان مهم باشد، که حتما هست، باقیمانده عمرگرانمایه خود را  در این راه ملی و مقدس بکار گیرید و میهن تان را از بند اسلام آزاد نمایید. اسلام که برود آخوندها نیز خودبخود خواهند رفت.

این کار مهم را با یک دست و دو دست و آن چند نفری که بسختی و بطور پراکنده در این راه گام بر می دارند نمی توان به ثمر رسانید و باید همگی دست بدست هم داده این پیکر به تعفن فتاده و این کورک به جراحی رسیده را از جلوی پای مردم خوب ولی نا آگاه ایران برداریم.

کار نخست هر ایرانی و هر روشنفکر ایرانی، رهایی ملت ایران است از دست اسلامی که با حمله و کشتار به میهن ما مستولی شده و اینک به ویرانی کامل آن برخاسته و برای از بین بردن تمام داشته های آن بشدت می کوشد.

    روشنفکران اسپانیا به این کار دست زدند و به پیروزی رسیدند چرا شما موفق نشوید؟ کوتاهی بیشتر در این راه منجر به از دست رفتن غیرت و حمیت  ملی و حتا یکپارچگی ارضی ایران خواهد شد، و دریغ است ایران که ویران شود و به راه کشور هایی مانند امپراتوری های بزرگ کلده و آشور به تاریخ بپیوندد.

هنوز دیر نشده اگر هرکدام از شما گرامیان یک میرزا آقا خان کرمانی و یک احمد کسروی و یک صادق هدایت گردید که امروزه، روزگار امن تر و آسان تری از زمان آن ها دارید. اقدام همگانی شما بدون تردید ایران را نجات خواهد داد. اگر شما مجدانه به این کار حیاتی دست نزنید، که یک ضرورت تاریخی است، هیچ بیگانه ای نمی تواند مردم را از این مرداب رها سازد و برای نسل های بعدی شاید 1400 سال دیگر به درازا بکشد که در آن زمان دیگر چیزی بنام ایران در گیتی باقی نخواهد ماند.

امیدواریم این نامه را یک برخورد شخصی با خود نپندارید و رسانه های ملی و مردم دوست آن را چاپ کنند تا به گوش همهء خانم ها و آقایان و مردم ایران برسد، شاید کسانی از آنها به این پیکار گرایش یابند.

با احترام

دکتر محمد علی مهرآسا  پژوهشگر - نویسنده

دکتر احمد ایرانی  پژوهشگر - نویسنده

اسماعیل وفا یغمایی شاعر -سخنور - کوشنده سیاسی           

سرور سهیلی  شاعر - برنامه ساز رادیو و تلویزیون     

دکتر روزبه آذربرزین- پژوهشگر، نویسنده و مدیر سایت پیام آزادگان 

محمد خوارزمی، پژوهشگر - مترجم زبان انگلیسی

بزرگ امید، نویسنده، پژوهشگر، کوشنده سیاسی   

سیامک مهر (پورشجره)، نویسنده، کوشنده سیاسی    

دکتر دانا شیرازی، نویسنده، استاد دانشگاه انگلستان     

سیاوش لشگری، نویسنده، شاعر و مدیر ماهنامهء بیداری         

و امضای همه جانباختگان راه آزادی ایران از قلب هزار و چهار سد سال تاریخ خونبار آن