هم میهنان!
چند روزی است جریانی به نام مدیریت دوران گذار، اعلام موجودیت کرده است که با توجه به اسنادی که از اهداف خود نشر داده اند به خوبی می توان پی به ماهیت وجودی و غایت هدف آنان برد که کمترین همآوایی را نیز با جنبش آزادی خواهی ملت ایران، نداشته و عملا در تقابل با خواست ملت ایران است.
سخن از نام و جغرافیا نیست، سخن از گستره تمدنی است که مرزهای جغرافیایی را در طی هزاره ها و سده ها در نوردیده و نقش بی بدیلی بر تمدن بشری داشته است. سخن از تمدن تاریخ سازی است که باشندگان آن در تاریخ تمدن، همچو تار و پود قالی های افسونگرش، به هم پیوسته اند.
ایران ما اینک در گردآب شهر آشوبی گرفتار شده است. چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی شرایطی را پدید آورده که برخی از فرزندان این مرز و بوم در نهایت سرگشتگی اگر نگوییم دچار بحران هویت شده اند، بی گمان شاید وطن خواهی آنان، کم فروغ گشته است.
در کمتر دورانی از ادوار تاریخ این سرزمین، شماری از فرزندان عاصی آن، چنین تیشه به ریشهی خود و خانهی پدری خویش زده اند.
مخالفت با حاکمیت در نهایت شوربختی، مبدل به مخالفت با میهن شده است. دشمن کمین کرده در سیاهی شب نیز از شرایط پدید آمده، نهایت بهره برداری را نموده و تیشه به دستان فرزندان این سرزمین برای ریشه کن کردن درخت آزادی خواهی داده است.
روزی نیست که نخوانیم و نشنویم که گروهی و تنی چند در درون و برون مرز داد آزادی خواهی با چاشنی تکه پاره شدن میهن ندهند.
قوم گرایی افراطی، چون ویروسی خطرناک، بر جان همبستگی ملی افتاده است و شگفت این که در نهایت، این گونه شعاردهندگان مبارزه با استبداد، خود مبدل به مستبدان فاشیست نژاد گرا شده اند.
در ورزشگاه های ایران، شعارهایی بر ضد بزرگان تاریخ ایران، ارزش ها و تمامیت سرزمینی آن سر داده می شود و پرچم بیگانه افراشته می گردد.
در آذربایجان تاریخ ساز و خانهی اسطوره های آزادی خواهی و ایران گرایی، چند سالی است که با دریغ، شماری عامل بیگانه، نغمه ی شوم جدایی، سر میدهند. در جنوب و شرق ایران نیز به همین منوال، شماری معدود راه خود را از راه ملت بزرگ ایران، آشکارا جدا کرده اند و این مهم، در شرایطی روی داده که حاکمیت با بی توجهی به رفاه اقتصادی، بی فردایی ملت و عدم توسعه در شهرها و استان های مرزی، عملا زمینه سوءاستفادهی دشمنان ایران را فراهم کرده است.
به هنگامه ی انتخابات نیز گروههای درون حکومتی، برای چند رای بیشتر، به صورت سازمان یافته و هدفمند، بر طبل بد آهنگ قومگرایی، میکوبند. وکلای مجلس که باید نماینده ی ملت ایران باشند نیز فراکسیونهای قومی به راه میاندازند تا شاید عده ای نادانسته یا دانسته، آبی به آسیاب شوم ایران ستیزان بریزند.
اما در برون مرز، شرایط از این نیز دهشتناکتر است. عده ای ناهمگون، به خیال خود در حال مبارزه با رژیم حاکم هستند، اما برای این مساله، تمامی ارزشهای میهنی را زیر پا گذاشته، در راستای دشمنان ایران قرار گرفته اند.
دمیدن در شیپور خانمان سوز فدرالیسم، آن هم برای کشوری به قدمت تاریخ تمدن بشری که همواره کشوری یک پارچه بوده، این روزها، گویا مبدل به یک ژست سیاسی شده است.
این تجزیه طلبان بی آزرم، آگاهانه یا ناآگاهانه، در حال گام برداشتن در همان راهی هستند که امثال پیشه وریها، گام گذارده اند. دشمنی با زبان پارسی که سده ها زبان ملی و رسمی ملت یک پارچه ایران بوده و وجه اشتراک تمامی این جریان های نو ظهور است.
هم میهنان!
چند روزی است جریانی به نام مدیریت دوران گذار، اعلام موجودیت کرده است که با توجه به اسنادی که از اهداف خود نشر داده اند به خوبی می توان پی به ماهیت وجودی و غایت هدف آنان برد که کمترین همآوایی را نیز با جنبش آزادی خواهی ملت ایران، نداشته و عملا در تقابل با خواست ملت ایران است.
حزب ملت ایران به عنوان یکی از دیرپاترین احزاب ملی آزادی خواه که باورمند به استقرار حاکمیت ملی بر بنیانهای دموکراسی و حقوق بشر است، ضمن تاکید بر بایسته های همبستگی ملی و تمامیت سرزمینی و حقوق برابر همه ی تیره ها و باشندگان این سرزمین، هرگونه اقدامی که همبستگی ملی ایرانیان و تمامیت سرزمینی را فراهم نکند، به شدت محکوم می کند.
ما در حزب ملت ایران بر این باوریم هر حرکتی زیر عنوان آزادیخواهی، اگر در چارچوب ارزش های ملت ایران (آزادی، ناوابستگی، عدالت اجتماعی، تمامیت ارضی و حقوق بشر) نباشد، محکوم به شکست خواهد بود.
حزب ملت ایران
تهران، هفتم مهر ماه ۱۳۹۸خورشیدی