قوت هواداران خامنهای در برابر اصلاحطلبان در دهههای هفتاد و هشتاد خورشیدی این بود که اصلاحطلبان تحت فشار بیت و سپاه و در پاسخ به مطالبات عمومی مدام نوسان سیاسی داشتند، اما هواداران سرسخت خامنهای در موضعگیریهای خود قابل پیشبینی و سازگار و همگرا بودند. آنها نیازی به در نظر گرفتن مطالبات عمومی نداشتند، چون قوای قهریه را در اختیار داشتند و نیروی طرف مقابل را نیز برای چالش خود کافی نمیدیدند. به همین لحاظ در هر موردی میشد مواضعشان را از پیش به درستی حدس زد. اصلاحطلبان وقتی میخواستند تزلزل در میان خود را محکوم کنند و مثالی از عدمتزلزل بزنند به نمونه حسین شریعتمداری متوسل میشدند.
اما امروز این قابل پیشبینی بودن و همگرایی مخدوش شده است. فساد و سوءاستفاده علنی از قدرت، امتیازات ویژه قشر حاکم که در سخنان رئیس بنیاد مستضعفان ذکر و بعد از آنها معذرتخواهی شد، اتلاف و ناکارآمدی در عمل به وعدهها، و رقابت سیاسی بر سر منابع و مقامهای حکومتی و دولتی آن چنان در میان اعضای این جناح گسترش یافته که دیگر نمیتوانند به طور سازگار و متفق روی مواضعشان بایستند. حلقه نزدیک به خامنهای در این باور که باید جمهوری اسلامی (در واقع قدرت و منافع خودشان) را حفظ کرد، اشتراک نظر دارند، اما در باب چگونگی این حفظ دیگر همنظر نیستند. همچنین با به حاشیه رفتن اصلاحطلبان رقابت میان هواداران حکومت بر سر قدرت و منابع عمومی تشدید شده است. در ادامه به چند مورد کلیدی از اختلافات درون حلقه نزدیک به خامنهای که در نوع حکمرانی آنان تاثیرگذار است اشاره میکنم.
فیلترینگ
روزی شبکههای اجتماعی غیرایرانی برای امنیت کشور به عنوان مخاطره مطرح میشدند و امروز فیلتر کردن آنها از سوی یکی از اعضای مجلس «انقلابی» یعنی ولی اسماعیلی (سخنگوی فراکسیون اصولگرایان در یک دوره) نادرست شمرده میشود: «محدودسازی، راه حل معضلات موجود در فضای مجازی نیست. با فیلترینگ مخالفم.» (مشرق ۷ شهریور ۱۳۹۹) این سخن در حالی بیان میشود که علی خامنهای مکررا و اخیرا از ضرورت شبکه ملی اطلاعات و قطع نفوذ شبکههای خارجی سخن گفته است.
سوءاستفاده از منابع عمومی
روزی کیهان دیگران را (البته به دروغ) متهم میکرد که بورسیههای دولتی رانتی برای تحصیل در خارج گرفتهاند (از جمله نویسنده این مطلب را- البته به دروغ) اما تنها یک دهه بعد همین بوق تبلیغاتی به مدافع رسمی سه هزار بورسیه دولتی رانتی که توسط دولت احمدینژاد به خاصان درگاه داده شده بود تبدیل شد. بورسیههای رانتی برای تحصیل در خارج همیشه در جمهوری اسلامی جریان داشته است اما وقاحت دفاع از آن حدود یک دهه است که به کار معمول بوقهای تبلیغاتی تبدیل شده است. در مقابل گروهی از اصولگرایان و بسیجیها با این گونه ویژهخواریها موافق نیستند، مگر آن که نوبت ویژهخواری به خود آنها برسد.
نظام پارلمانی و ریاستی
بخشی از مقامات عالیرتبه و مدیران نزدیک به خامنهای همانند خود وی به حذف پست ریاست جمهوری و بیعت مربوط بدان باور دارند و بخشی با آن مخالف هستند. خامنهای به خوبی به خطرات بیعتهایی که کنترلشان از دست میرود آگاه است. در مقابل افرادی در میان حلقههای نزدیک به خامنهای هستند که میخواهند نمایش جمهوریت را زنده نگاه دارند. به همین دلیل نیز سالها از پیشنهاد خامنهای گذشته و این طرح گهگاه مطرح شده و مسکوت گذاشته میشود.
تنشزدایی یا تنشزایی با غرب
وفاداران به ولایت فقیه در مورد نابودی غرب همنظرند اما در مورد روش آن اختلاف نظر دارند. گروهی بر این باورند که در عین کاهش تنش میتوان با حفظ رابطه با کشورهای غربی به بسط مراکز دینی و تشکیل سلولهای تروریستی پرداخت و زمینه را برای نفوذ آماده کرد و در عین حال به کسب سلاحهای کشتارجمعی برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت مشغول بود. اما گروهی دیگر برای نابودی غرب عجله دارند و کشورهای غربی را آماده فروپاشی میبینند. گروه اول رابطه با غرب را به صورت جنگ سرد درازمدت و گروه دوم به صورت جنگ گرم درازمدت نگاه میکنند. بسته به شرایط یکی از این دو گروه دست بالاتر را در سیاستگذاری و اقدام پیدا میکند در عین آن که هر دو پروژه در حال پیشرفت است.
محدودیتهای کرونا و نقش حکومت
در میان طرفداران حکومت و ولایت فقیه دو دیدگاه متقابل در مواجهه با ویروس کرونا توسط نهادهای دینی وجود دارد: بخشی معتقد به بسته شدن این نهادها هستند و تا حدی و دورههایی در بستن امامزادهها و مساجد و هیاتهای عزاداری محرم موافق بودند و بخشی نیز همیشه با این محدودیتها مخالفت کردهاند. البته مخالفان بسته شدن صدای بلندتری داشتهاند. علیرغم چهار دهه دولتی شدن و سرازیر شدن صدها میلیارد دلار به سوی این نهادها، هنوز در باب نقش حکومت در اداره نهادهای دینی اتفاق نظر وجود ندارد. یک دیدگاه حکومت را دارای قدرت قاهره بر نهادهای دینی میبیند و دیگری بالعکس.
محدودیتهای اطلاعرسانی
در باب جمعآوری بشقابها و تجهیزات دریافت از ماهواره دو دیدگاه در اطرافیان خامنهای وجود دارد. یک دیدگاه به برخورد تهاجمی معتقد است و این که باید با بسیج نیرو مدام به خانههای مردم حمله و آنها را از دیدن شبکههای ماهوارهای محروم کرد. دیدگاه مقابل با تحریک هر روزه مردم در شرایطی که فشارهای اقتصادی مثل بیکاری و تورم بالاست و بسیاری آماده شورش هستند (و به همین دلیل سپاه و بسیج در محلات رژه میروند) موافق نیست. از ابتدای تحریمها و بالاخص پس از اعتراضات آبان ۹۸ دیدگاه دوم غلبه داشته و حکومت کمتر به جمعآوری تجهیزات دریافت از ماهواره میپردازد.
عدالت یا مواسات
بخشی از هواداران خامنهای با وقاحت تمام در نظامی که امتیاز و رانت همه مقامات را فرا گرفته است، از عدالت سخن میگویند و برخی که میدانند عدالت شعاری توخالی در این نظام است (مثل پناهیان) به سراغ «مواسات» رفتهاند. گروه دوم مواسات و ولایت را مقدم بر عدالت میدانند. مواسات در باور این گروه نه با تساوی در برابر قانون و برابری فرصتها برای همگان بلکه با اطاعت از رهبر حاصل میشود: همه باید مثل گوسفندهای مساوی دنبال چوپان خود راه بیافتند و حقی برای خود قائل نشوند بدون این که احساس برتری به دیگری داشته باشند. موضوع اختلاف وحید یامینپور (مجری محبوب بیت) و رئیس تلویزیون حکومتی بر سر نوع عدالتخواهی در نظام جمهوری اسلامی است و این که این عدالتخواهی را چگونه میتوان با امتیازات و رانتها سازگار کرد. بخشی از افراد نزدیک به خامنهای هنوز تلاش میکنند خود را بیانگر مطالبات تهیدستان نشان دهند و بخشی دیگر پایگاه حکومت را دیگر تهیدستان نمیدانند.
حجاب اجباری یا اختیاری
مقامات نزدیک به بیت و خامنهای در مورد حجاب داشتن «منزل» طبقه حاکم با هم اختلاف ندارند اما در این که کار حکومت اعمال «یا روسری یا توسری» در برابر تکتک شهروندان است با هم اختلاف دارند. مخالفان حجاب اجباری میدانند که اکثریت مردم حتی بخشی از قشر مذهبی با حجاب اجباری مخالفاند و این موضوع را برای دو دهه از مردم پنهان نگاه داشتهاند. بخشی از ریزش نیروهای حکومتی ناشی ازعدم تمکین دختران و زنان نیروهای وفادار به مقررات حجاب اجباری است.
تقدس مرجعیت
برای بخشی از نیروهای وفادار مراجع را میتوان در عرصه عمومی مورد انتقاد قرار داد و تنها ولی فقیه غیر قابل انتقاد و مقدس است و برای برخی دیگر تقدس، مرجعیت را نیز در بر میگیرد. انتقاد حسین شریعتمداری از سیستانی که بدون هماهنگی با بیت غیرممکن بوده است با واکنش دیگر وفاداران به ولی فقیه مواجه شد تا حدی که وی را مجبور به عذرخواهی کردند.
این ناسازگاریها در بیان و عمل و نیز در باورها و نظرات دارد مثل خوره نظام عقیدتی قشر معتقد به حکومت یعنی هیاتیها و بسیجیها و مسجدبروها را میخورد. البته نزدیکان و هواداران خامنهای در موضوعاتی مثل روغنکاری و تقویت دو ماشین سرکوب و تبلیغات، تروریسم، گسترشطلبی نفوذ منطقهای، پیشبرد برنامه موشکی و هستهای، و نقض حقوق زنان در خانواده و جامعه همنظر هستند. اختلافات فوق بر سر حاکمیت مردم، دموکراسی، آزادی، حقوق اساسی و توسعه و رفاه مردم ایران نیست؛ بر سر چگونگی حفظ نظام و تداوم تاراج منابع توسط یک قشر کوچک و ناشایسته است.
میدان دادن به طرح بخشی از این اختلافات در بوقهای دولتی ممکن است با این انگیزه صورت گیرد که اعتماد به این بوقها را افزایش دهد یا از آتش خشم عمومی بکاهد اما در عین حال شکاف عقیدتی و سیاست اجتماعی و فرهنگی آنها و سست بودن عزم همه نیروهای وفادار به سرکوب مخالفان را نیز به نمایش میگذارد.
حکومت همراه با نمایش مقابله با فساد، از جعبه ابزار دیگری برای افزایش همگرایی درونی بهره میگیرد: رعب و وحشت. کارکرد مورد نظر حکومت از اعدام مخالفان و معترضان (مثل صدور احکام اعدام برای سه تن از معترضان ۹۸ به نامهای امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی، و محمد رجبی و اعدام نوید افکاری) هم القای ترس در میان مخالفان و هم افزایش همگرایی درونی میان وفاداران است. البته این اعدامها بیشتر مخالفان را به هم نزدیک میکند تا این که عاملی انسجامبخش در میان خودیها باشد. سیمان ساییده شده ایدئولوژیک نظام در چهار دهه فساد و جنگ قدرت به آسانی قابل ترمیم نیست.
مجید محمدی/ ایندیپندنت فارسی