به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۹

مادران پارک لاله ایران

آیا حکومت با سرکوب توانسته است جامعه را به سکوت بکشاند!؟

بیش از ۴۱ سال است که مسئولان درشت و ریز حکومت اسلامی ایران مخالفان را حذف و با ریختن خون عزیزان ما ارتزاق می‌کنند. در طی این سال‌ها نیز از هر ابزار کثیفی، حتی در وارونه سازی حقایق جنایت های مرتکب شده، استفاده کردند تا بتوانند قدرت مطلقه شان را بر سر مردمی که خواهان آزادی و عدالت و برابری اند سرپا نگاه دارند. آن‌ها از همان ابتدا مردمی که با شجاعت در برابر دیکتاتوری سلطنتی ایستادند را فریب دادند و عاشق ترین جوان‌های مبارز ما را یا در خیابان یا زیر شکنجه یا با ترور و اعدام کشتند و پیکر آن‌ها را مخفیانه به خاک سپردند تا شاید بتوانند حافظه ی جمعی جامعه را از جنایت های حکومت شان پنهان کنند و این رویه تا به امروز ادامه دارد.

تمام احکام اعدام باید لغو گردد!

یک ماه از اعدام ناعادلانه نوید افکاری گذشته است، ولی برادرانش وحید و حبیب افکاری با وضعیتی مشابه هم چنان در بندند و نمی‌دانیم دیگر چه بلای می‌خواهند سر آن‌ها و خانواده‌شان بیاورند.

هم‌اکنون حداقل ۳۶ نفر از فعالان سیاسی و مدنی با احکام اعدام جان شان به شدت در معرض خطر است و باید کاری کنیم. تعدادی از معترضان دی ۹۶ به نام های: ۱) محمد بسطامی- ساکن اصفهان، ۲) مهدی صالحی قلعه شاهرخی- ساکن اصفهان، ۳) عباس محمدی- ساکن خمینی شهر، ۴) مجید نظری کندری – ساکن شهر مال خلیفه، ۵) هادی کیانی – ساکن خمینی شهر و تعدادی از معترضان آبان ۹۸ به نام های: ۶) امیرحسین مرادی- اهل تهران، ۷) محمد رجبی- اهل تهران، ۸) سعید تمجیدی- اهل تهران، ۹) حسین ریحانی- اهل اسلام شهر، ۱۰) محمد کشوری- اهل خرم آباد و تعدادی از فعالان سیاسی در کردستان، گلستان، خوزستان، لرستان و خراسان و غیره به نام های: ۱۱) رحیم برین- اهل مهاباد، ۱۲) فرهاد سلیمی- اهل سقز، ۱۳) محی الدین ابراهیمی- اهل اشنویه، ۱۴) قاسم آبسته- اهل مهاباد (وی به سرطان تیروئید مبتلا شده است)، ۱۵) انور خضری- اهل مهاباد، ۱۶) کامران شیخه- اهل مهاباد، ۱۷) برزان عبدالله زاده- اهل سنندج (۱۷ ساله- دانش آموز در هنگام بازداشت)، ۱۸) حیدر قربانی- اهل کامیاران، ۱۹) داوود عبداللهی- اهل مهاباد، ۲۰) شاکر بهروزی- اهل ارومیه- کرد، ۲۱) حکیم عظیم گرگیج- اهل گلستان،۲۲) عبدالرحمان گرگیج- اهل گلستان، ۲۳) تاج محمد خرمالی- اهل گلستان، ۲۴) حمید راست بالا- اهل گلستان، ۲۵) کبیر سعادت- اهل گلستان، ۲۶) محمدعلی آسایش - اهل گلستان، ۲۷) عیسی عید محمدی- اهل گلستان، ۲۸) فرهاد شاکری- اهل گلستان، ۲۹) ناصر خفاجی- اهل اهواز، ۳۰) علی مجدم- اهل اهواز- عرب، ۳۱) حسین سیلاوی- اهل خوزستان- عرب، ۳۲) علی مطیری اهل شیبان اهواز- عرب، ۳۳) علی خسرجی- اهل خوزستان – عرب، ۳۴) حسین وارسته سلیمانی - اهل مشهد، ۳۵) خسرو بشارت، ۳۶) ایوب کریمی که زیر تیغ اعدام اند و هزاران زندانی سیاسی دیگر زیر انواع شکنجه های جسمی و روانی قرار دارند و نمی‌دانیم بر آن‌ها چه می‌گذرد و به شدت نگران سلامتی همگی زندانیان سیاسی هستیم. (منبع اسامی ۳۶ زندانی سیاسی محکوم به اعدام از آرزم است).


روز دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با لغو مجازات اعدام بود و ده‌ها بیانیه و اطلاعیه صادر شد و ۳۵ نهاد ایرانی در سراسر دنیا صدای اعتراض شان را در تجمع های مختلف برای لغو مجازات اعدام و آزادی زندانیان سیاسی در ایران بلند کردند. گروهی به نام زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) نیز در بیانیه ی خود به همین مناسبت گفتند: «به حکم مردم احکام اعدام باید لغو گردد».


ما مادران پارک لاله ایران احکام اعدام ۳۶ زندانی سیاسی ذکر شده در بالا و احکام اعدام تمامی زندانیان (سیاسی و عادی) را به شدت محکوم می‌کنیم و خواهان توقف فوری این احکام ظالمانه هستیم. ما سال هاست که می‌گوییم : نه تنها احکام اعدام باید لغو گردد، بلکه مجازات اعدام و شلاق و شکنجه که مجازات هایی غیر انسانی و قرون وسطایی اند باید در ایران ممنوع شده و از قوانین ما حذف گردند.


تمام زندانیان سیاسی باید آزاد شوند!


حکومت اسلامی ایران نه تنها با شکنجه و اعدام جان شریف ترین انسان‌ها را می‌گیرد، بلکه سایر فعالان را نیز در شرایطی بسیار خطرناک قرار می‌دهد تا به این وسیله آن‌ها را از فعالیت باز بدارد. در شرایطی که کرونا در ایران بیداد می‌کند و جان هزاران خانواده ی ایرانی در شهر و خیابان در خطر جدی است، هر روز تعداد زیادی از فعالان سیاسی را به بند می‌کشند و به زندان هایی می‌فرستند که از حداقل استانداردهای لازم هم برخوردار نیستند. ما به شدت نگران سلامتی تمامی زندانیان (زندانیان سیاسی و زندانیان عادی) هستیم زیرا احتمال خطر ابتلای آن‌ها و خانواده‌های شان به ویروس کرونا بسیار زیاد است. در گزارشی از خبرگزاری هرانا به تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۹۹ آمده است: « تا امروز ابتلای ۱۱۹ زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به ویروس کرونا توسط بهداری این زندان تایید شده است.».


در چنین شرایطی، چندین نویسنده و مترجم و هنرمند را برای مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان و اندیشه، با احکام سنگین بازداشت کرده اند. انسان‌های شریف و مبارزی چون سه عضو فعال کانون نویسندگان ایران به نام های رضا خندان مهابادی و بکتاش آبتین که با ۶ سال حبس و کیوان باژن با ۳ سال و ۶ ماه حبس زندانی شده اند. کسانی که یک روز پیش از اجرای حکم پیام‌هایی شجاعانه ای دادند که این بگیر و ببندها در عزم راسخ آن‌ها برای دفاع از آزادی خللی ایجاد نخواهد کرد.


در همین روزها، ده‌ها فعال سیاسی و مدنی دیگر را به حبس های سنگین محکوم یا بازداشت کردند. آرمان اسماعیلی شاعر، پژوهشگر حوزه ی موسیقی و فعال مدنی در ۱۰ مهر در خانه پدری اش در لاهیجان بازداشت شد. ۶ فعال مدنی دیگر به نام های: شبنم آشوری،‌الوار قلی وند، ندا پیرخضرائیان، آرش جوهری، اندیشه صدری و واله زمانی در روز سه شنبه ۱۵ مهر توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شدند. ژیلا کرم زاده مکوندی فعال مدنی را نیز به ۶ سال حبس محکوم کردند، در حالی که پیش از آن نیز به خاطر عضویت در گروه مادران پارک لاله ایران نزدیک به ۲ سال در حبس بود.


در شرایطی که فقر و فساد روز افزون جان بسیاری از مردم را می‌گیرد و مردم جان به لب رسیده گاه به خاطر ناداری و بیکاری و بی پناهی خودکشی می کنند. کسانی چون حیدر احمدی که در همین روزها به زندگی خود پایان داد. اسماعیل بخشی در تاریخ ۱۹ مهر در توئیتر خود نوشته است: « جوانی از شهرستان شوش در اثر فقر و بیکاری و انواع استرس ها و فشارهای زندگی تحمیل شده بر او، به زندگی خود پایان داد». هم چنین در ۲۱ مهر خبر خودکشی کودکی ۱۱ ساله به نام محمد موسی زاده از شهرستان دیر در استان بوشهر به خاطر نداشتن موبایل و محرومیت از حضور در کلاس مجازی مدرسه، منتشر شد. در همین روز خبرگزاری هرانا از خودکشی یک دختر ۱۱ در تهران و یک پسر ۱۰ ساله در یکی از روستاهای نزدیک ایلام خبر داد که هر دو مانند محمد خود را حلق آویز کرده بودند. این زخم های عمیق و دردهای جان کاه هیچ گاه التیام نمی یابد. ما به این خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گوییم و همراه شان دادخواه خواهیم بود.


در همین روزها، تعدادی از اصلاح طلبان در بیانیه ای ۶۰ نفره تلاش کردند که نقش میرحسین موسوی و دولت وی را «حداقل» در تحریف و پرده پوشی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ انکار کنند. در مقابل ۳۷۴ نفر از دادخواهان از جمله؛ خانواده‌های کشته شدگان، زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی- مدنی اعلام داشتند: «ما باز هم بر این حقیقت تاکید می کنیم که جنایت های دهه ی شصت، به ویژه قتل عام تابستان ۶۷ می‌تواند جنایت علیه بشریت باشد و در نتیجه شامل مرور زمان نمی شود و تمامی مقام های موثر حکومت در برابر آن مسئول و پاسخ‌گو هستند. ما همراه با تمامی همراهان جنبش دادخواهی در ایران، هم چنان خواهان تشکیل کمیته ی حقیقت یاب مستقل و دادگاه‌هایی عادلانه و علنی با حضور شاکیان و شاهدان برای رسیدگی به این جنایت ها و تعیین نقش و مسئولیت و مجازات در خور هر کدام از مسئولان وقت و سابق حکومت اسلامی ایران هستیم.». ما مادران پارک لاله ایران نیز، حمایت مان را از بیانیه دادخواهانه ی ۳۷۴ نفر از خانواده ها، زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی - مدنی اعلام می‌داریم و خواهان پاسخ‌گویی مقامات ارشد حکومت و روشن شدن بی کم و کاست حقیقت هستیم. حقیقت جنایت هایی که با همدستی تمامی دست اندرکاران حکومت تا به امروز در پرده ی ابهام مانده است و همین پنهان کاری و عدم پاسخ‌گویی باعث شده است که جنایت کاران به جای پاسخ‌گویی هم چنان در قدرت بمانند و با وحشیانه ترین شکل ممکن مبارزان را بدون دادرسی عادلانه سرکوب کرده، بگیرند، شکنجه و اعدام کنند و پیکرشان را نیز در خاوران و دیگر گورستان های سراسر کشور مخفیانه به خاک بسپارند.


آیا حکومت با سرکوب توانسته است جامعه را به سکوت بکشاند!؟


با تمام این جنایت ها و سرکوب ها، حکومت نه تنها موفق نشده است که جامامعه را به سکوت بکشاند، بلکه اعتراض ها و اعتصاب ها روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود و روزی نیست که خبر اعتراض های مردم علیه ظلم و بیداد حکومت را در شهرها و روستاها نشنویم. اعتراض ها و اعتصاب هایی که نه توسط گروه‌های سیاسی اوایل انقلاب، بلکه توسط مردم جان به لب رسیده‌ای انجام می‌شود که فریاد اعتراض شان را برای ساده‌ترین حقوق پایمال شده ی خود در این ۴۱ سال بلند کرده اند. اعتراض به حکومتی که ظلم، تبعیض، فساد، دزدی و دروغ‌گویی ذاتی آن است و زندگی را به مردم جهنم کرده اند. حکومتی که با سرکوب های شدیدتر و احکام زندان سنگین‌تر و اعدام های بیشتر می‌خواهد رعب و وحشت را در جامعه جاری کند، ولی موفق نمی شود.


در گزارشی از سایت اخبار روز: «طی ۱۰ روز گذشته بیش از ۲۰ تجمع اعتراضی توسط کارگران و معلمان و پرستاران در استان های مختلف کشور برگزار شد. این تجمعات در اعتراض به مطالبات معوقه مزدی و بیمه ای، بیمه تکمیلی، استخدام و نوع قراردادها، تعدیل نیرو و بیکاری برگزار شده اند.».


در گزارشی از خبرگزاری هرانا: «طی روزهای گذشته و دوشنبه ۲۱ مهر، جمعی از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی در مقابل مجلس شورای اسلامی، شماری از بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی اراک در مقابل کانون بازنشستگان این شهر و جمعی از کارگران شرکت پتروشیمی دهلران در مقابل درب ورودی این مجتمع صنعتی در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.».


در همین روزها محمدرضا شجریان، یکی از تک صداهای آواز ایران در ۱۷ مهر ۹۹ در بیمارستان جم تهران از میان ما رفت. او را با عجله به مشهد منتقل کردند و در شرایطی به شدت امنیتی به خاک سپردند. ورود به آرامگاه فردوسی ممنوع اعلام شد، ولی دوستداران او در خارج از محوطه حضور یافتند. در این حضور زنان که سال‌ها صدای شان توسط حکومت خفه شده بود، نقشی پر‌ رنگ داشتند و «مرغ سحر» و دیگر آوازهای شجریان را با هم صدایی با همدیگر خواندند تا صدای اعتراض خود را به حکومت نشان دهند. صداهایی که می‌توانست ده‌ها و شاید صدها هنرمند چون شجریان به جامعه تقدیم کند، ولی حکومت تمامیت خواه اسلامی ایران که از صدای آزادی خواهان، وحشت دارد، اجازه ی حضور به آن‌ها را نداد. زنان و مردان دوستدار او در جلوی بیمارستان جم نیز جمع شده بودند و در حضور ماموران اطلاعاتی و امنیتی فریاد زدند: «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما»، «مرگ بر دیکتاتور». شجریان در سال ۸۸ ندای آزادی سر داد و گفت: «من صدای خس و خاشاک هستم» و پس از آن مغضوب حکومت شد و صدایش را در صدا و سیمای حکومتی ممنوع اعلام کردند. بی تردید صدای رسای آواز شجریان در این سال‌ها بر دل بسیاری از مردم نشست و در دل ها و هم نوازی ها زنده و یادش گرامی خواهد ماند. ما مادران پارک لاله ایران به مردم ایران و دوستداران محمدرضا شجریان و خانواده اش تسلیت می‌گوییم و با آن‌ها ابراز همدردی می‌کنیم.


ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت،‌بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بی‌عدالتی و اعدام را به دشت محکوم می‌کنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم. ما می‌گوییم حکومتی که پایه‌های آن بر سرکوب، خشونت، بازداشت، شکنجه و ریختن خون بهترین و عاشق ترین فعالان سیاسی و دگراندیشان و فقر و فساد روز افزون بنا شده است،نمی تواند در برابر جنبش های مستقل و مردمی دوام بیاورد.


مادران پارک لاله ایران

۲۳ مهر ۱۳۹۹