به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، بهمن ۱۹، ۱۴۰۰

نظرات شفیعی کدکنی در خصوص زبان‌های محلی

شفیعی کدکنی: پوتین اجازه نمی‌دهد به این‌ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی‌خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی‌توانند بخوانند این‌ها … [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است. ما این را باید بدانیم. این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی‌زبانان نیست همۀ اقوام، مساهمت‌کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.
شفیعی کدکنی : ببینید آن‌هایی که روی زبان‌های محلّی ما فشار می‌آورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می‌داند چکار می‌کند، او می‌داند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. 
آن بچه هم می‌گوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر می‌خوانم یا پوشکین می‌خوانم.


الان شما فکر می‌کنید روس‌ها چه کار می‌کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس‌ها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می‌دهند. می‌گویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف می‌زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می‌دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچۀ قزاق مدتی که خواند می‌گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می‌خوانم. لرمانتف می‌خوانم. فاتحه می‌خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می‌شود. زبان فارسی…

این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته می‌شود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت می‌کنند، «بعد از مدتی نوۀ تو، نبیرۀ تو، می‌گوید شاشیدم به این زبان محلی خودم.» من روس می‌شوم، انگلیسی می‌شوم. شکسپیر می‌خوانم، لرمنتف می‌خوانم، پوشکین می‌خوانم.

این را ما هیچ بهش توجه نمی‌کنیم. ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌نکرده … چون این زبان‌های محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از این‌ها اهمیت بدهیم … همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند.