به زبان ساده و از مواضع آقایان رییسی و امیرعبداللهیان و شمخانی اینگونه برمیآید که جنگ، چیز بدی است ولی چون ناتو تحریک کرده تقصیر یا تقصیر بیشتر را باید به گردن ناتو انداخت و با این وصف، بعید نیست به زودی «مرگ بر ناتوی ناتو» هم به شعارهای رسمی اضافه شود.
شاید برای برخی این پرسش پدید آید که چه اتفاقی افتاده که تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان محکوم میشد در حالی که خود ما در جنگ با عراق بودیم و با آمریکا رابطه نداشتیم و حالا حملۀ روسیه به اوکراین را نه تنها محکوم نمیکنیم که به صورت تلویحی توجیه هم میکنیم یا دستکم مسؤولیت آن متوجه مسکو دانسته نمیشود؟
روسیۀ کنونی از سَلَف خود قویتر است یا به خاطر این است که مردم افغانستان مسلماناند و اوکراینیها نه؟ این گزاره هم اگر باشد چرا در نوبت قبل که میان ارمنستان و آذربایجان بر سر قرهباغ درگیری شد جانب ارمنیها را گرفتیم. در قضیۀ اخیر البته اگرچه دیرهنگام اما باکو را محق دانستیم.
برخی هم میگویند بعضی از شخصیتهای سیاسی و رسانهها در ایران به گونهای درصدد توجیه حملۀ روسیه به اوکراین و مسؤولیت ناتو (پیمان نظامی آتلانتیک شمالی) برآمدهاند که انگار حزب توده یا سید جعفر پیشهوری بیانیه دادهاند!
البته انصاف میباید داد که همین که مثل بشار اسد حملۀ نظامیان روس به مردم اوکراین در خدمت عدالت و انسانیت دانسته نشده هم جای شُکر دارد!
در قبال حملۀ روسیه چند نوع واکنش متصور بود:
نخست اینکه ایران مثل آمریکا و اروپا به صراحت محکوم کند. مناقشۀ اتمی و اختلافات ریشهدار با ایالات متحده اما مانع این موضع میشد و بخت با حسن روحانی و جواد ظریف، یار بوده که اکنون مصدر کار نیستند.
چون اگر روسیه را محکوم میکردند با بخشهای دیگر حاکمیت همسو نبود و اگر مثل حالا تمام تقصیر را به گردن ناتو میانداختند هویت سیاسی خود را به مخاطره میانداختند. با این حساب این گزینه در چینش سیاسی کنونی شدنی نبود. نمیگویم مطلوب نیست. میگویم ممکن نبود.
دوم اینکه ایران مثل سوریه تمام قد از روسیه حمایت میکرد. در این حالت افکار عمومی درایران نمیپذیرفت که از تعدیگری کشوری حمایت کنیم که خود با همین تجاوزها بخشهای گستردهای از میهن ما را جدا کرده است.
سوم این که مثل چین و هند موضع ممتنع بگیریم. اما آنها یا اقتصاد برتر یا نوظهورند و چه کار به ما دارند که درگیر معیشت و رفع تحریم هستیم.
بله، خیلی خوب بود اگر می شد به همان صراحت که تجاوز اتحاد شوروی به افغانستان را محکوم کردیم تجاوز روسیه به اوکراین را هم محکوم میکردیم و به همان میزان که جدایی طلبی در کشور همسایه را قابل تحمل نمیدانیم در جای دیگر هم ندانیم.
دربارۀ شوروی و افغانستان البته بحث مسلمان بودن مردم افغان را نباید از نظر دور داشت اما به لحاظ سیاسی و با توجه به تخاصم ایران با آمریکا و درگیری در جنگ ملاحظات سیاسی اقتضا میکرد موضع نرمتر اتخاذ شود اما در مورد تحریم المپیک مسکو موضع ایران مانند غرب بود و جالب اینکه همراه آمریکا المیپک مسکو را تحریم کردیم و همراه شوروی المپیک لُسآنجلس را و ورزشکارانی چون برادران محبی و رضا سوختهسرایی که بختهای مسلّم مدال جهانی کشتی در هر دو المپیک بودند این فرصت را از دست دادند! به هر صورت حکومت ضد آمریکایی، ابایی ازهمسویی با آمریکا در تحریم المپیک مسکو نداشت.
اگرچه موضع کنونی ایران قانعکننده و دستکم با شعارهای حمایت از مظلوم منطبق نیست (مگر این که اوکراینیها را مظلوم ندانیم) و هر چند تجاوز خرس روس به اوکراین به هر بهانه قابل تحمل نیست اما با نگاه واقعبینانه و به خاطر وضعیت خاص تحریمها و مذاکرات جاری آقای رییسی و وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی چارۀ دیگری نداشتند.
اگر محکوم میکردند روسیه که تا همین جا در کاسه برجام گذاشته بیشتر موش میدواند. آن همه لیلی به لالایش گذاشتیم آن گونه استقبال و بدرقه کرد. محکوم و تقبیح کنیم با کینۀ شتری کی سروقتمان میآمد خدا عالِم است!
اگر مثل اسد حمایت میکردند نیز انتقادها بیشتر میشد (و البته این دیگر خیلی ضایع بود). موضع شبیه چین و هند هم با اندازۀ اقتصادمان نمیخواند.
صریح این که با وضعیتی که پیش آمده به نقطهای رسیدیم که چارهای جز این باقی نمانده است و جز این هم متصور نبود و قابل حدس بود.
اگر ترامپ زیر برجام نزده بود و در داخل گذاشته بودند به برجام دو و سه برسیم بله، شاید میشد آشکار و صریح تجاوز روسها را محکوم کنیم اما با وضعیت کنونی و دستی که اگر هم زیر ساطور نباشد خیلی هم رها نیست چه میتوان کرد؟
به لحاظ سیاسی درک میکنیم اما تو را به خدا امامان جمعه درصدد نباشند روسیه را در مقام دفاع از امنیت و اوکراین را نماد شر قلمداد کنند که اینها را دیگر نمیتوان باور کرد.
کل منطق حامیان این است که روسیه برای دفاع از امنیت خود حق دارد به کشور دیگری حمله و بخشهایی از آن را جدا کند ولی اوکراین حق ندارد برای امنیت خود تدبیری بیندیشد. با این منطق شانس آوردیم که زمان حکومت شاه در ایران و با عمق پیوند استراتژیک او با غرب، پوتین همۀ کارۀ اتحاد شوروی نبود چون با این توجیه به ایران ما هم حمله میکرد. هر چند روسها چه در دورۀ تزارها و چه استالین این فقره را آزموده بودند و یکی از اهداف پوتین میتواند تجدید همان خاطرات منتها با دیگران باشد.