به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۰

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران:  

ضرورت تحقیق در مورد خودکشی بهنام گنجی و نهال سحابی


مقامات قضائی در مورد بازداشت کوهیارگودرزی و نیز خودکشی بهنام گنجی و نهال سحابی
بدون هیچ گونه اطلاع رسانی سکوت اختیارکرده اند. 
 کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه ای خواستار تحقیق و پاسخگویی قوه قضاییه در مورد بازداشت کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر که از نهم مردادماه در زندان است و خودکشی اخیر دو دوست وی بهنام گنجی و نهال سحابی شده است. بهنام گنجی همراه با کوهیارگودرزی دستگیر و پس از مدتی آزاد شد و متعاقبا خودکشی کرد. در حالی که سکوت مقامات ایرانی در خصوص بازداشت کوهیارگودرزی و نیز بازداشت و نحوه بازجویی به عمل آمده از بهنام گنجی همچنان ادامه دارد، مرگ نهال سحابی نیز بر ابهامات این پرونده تراژیک افزوده است.

پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی هم همزمان با بازداشت وی در کرمان بازداشت شد و بنابرگزارشات مختلف به جرم اقدام علیه امنیت ملی از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه طی هفته های گذشته محاکمه شده و همچنان در زندان کرمان به سر می برد.

بهنام گنجی در ۱۰ شهریور ونهال سحابی در ۶ مهر هر دو با خودکشی به زندگی خود پایان دادند. مقامات قضایی در قبال بازداشت کوهیارگودرزی طی ماه های گذشته سکوت مطلق اختیار کرده اند و هیچ اطلاعاتی در مورد دلیل بازداشت وی ارائه نداده اند. به دنبال این دو خودکشی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران شدیدا در مورد آنچه در درون زندان بر بهنام گنجی ممکن است گذشته باشد و فشارهای غیرقابل تحمل روحی احتمالی که ممکن است بر وی رفته باشد وهمچنین وضعیت نگهداری و پرونده کوهیارگودرزی ابراز نگرانی کرده و خواستار اطلاع رسانی و پاسخگویی مسوولین نسبت به سوالات مطرح شده در این خصوص است.

یکی از دوستان بهنام گنجی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وی پیش از آنکه خودکشی کند بار دیگر به نهادهای امنیتی احضارشده بود و اینکه وی به دلیل شرایطی که در بار اول دستگیری تحمل کرده بود بسیار از بازگشت به زندان هراس داشت.

هادی قائمی سخنگوی کمپین در این زمینه گفت: « دست بازجویان و ماموران اطلاعاتی درون زندان ها کاملا باز است تا هر بلایی می خواهند برسربازداشت شدگان بیاورند و هیچ کسی هم درقبال آن جوابگو نیست.» وی افزود: « خودکشی گنجی و سحابی بسیار غم انگیز و اسفناک است و باید یک تحقیق فوری در مورد اینکه درون زندان بر آنها چه گذشت که دو خودکشی پی در پی را موجب شد انجام دهد. همچنین به این پرسش پاسخ داده شود که وضعیت کوهیار گودرزی هم اکنون چگونه است؟ تنها تحقیقات مستقل است که می تواند از رابطه خودکشی های یاد شده با بازداشت کوهیارگودرزی و بهنام گنجی پرده بردارد.

گودرزی در طی دو ماه که از بازداشت وی می گذارد هیچ دسترسی به وکیل خود نداشته و مقامات قضایی و امنیتی هیچ دلیلی به وکیل وی در مورد بازداشتش ارائه نکرده اند و اینکه چرا همزمان مادر وی نیز بازداشت شده است.

یکی از نزدیکان بهنام گنجی پس از خودکشی او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:‌ «من سالهاست که بهنام را میشناسم. بچه ای بسیار شوخ طبع و با نشاط بود. هیچ نوع افسردگی یا بیماری روانی قبل از بازداشتش نداشت و معلوم نیست چه بر سر وی در سلولهای انفرادی و اتاق های بازجویی آمده است که اینچنین دچار افسردگی شده بود. شدت افسردگی وی بعد از ازادی به نحوی بود که همراه خانواده اش به روانپزشک مراجعه کرده بود و روانپزشک نوبت داده بود که مدتی در کلینیک تحت درمان قرار گیرد. من نمی دانم که چه قرصی مصرف کرده است. خانواده حدود ساعت ۳ بامداد جمعه به منزل رسیده اند و با پیکر بی جان بهنام روبرو شده اند و نتواسنته اند هیچ کاری بکنند. آخرین تماسی که خانواده با وی داشته اند ساعت یازده و نیم پنج شنبه شب بوده است. وی ساعت حدود ۱۲ پنجشنبه شب اقدام به خودکشی کرده است. بعد از اینکه ماموران پلیس در محل حاضر شده اند به خانواده و جنازه بی احترامی کرده اند و حتی هیچ کمکی برای انتقال جنازه از طبقه چهارم به پایین نکردند و پدر و برادر داغدار وی به تنهایی جنازه را از راه پله های طبقه چهارم ساختمان مسکونی به پایین برده اند.»

وی افزود: «بهنام در صحبت هایش به شکنجه جسمی یا ضرب و شتم در بازجویی ها اشاره ای نکرد و چیزی به من نگفت در این مورد. با این حال شکنجه سفید و فشارهای روانی و نگهداری در سلول کوچک انفرادی تاثیر روانی مخربش بسیار بیشتر از شکنجه جسمی است. بدون شک مسئول مرگ وی مسئولان حکومتی میباشند که با بازداشت غیزقانونی باعث ایجاد افسردگی شدید در وی شده اند. دلیل بازداشت بهنام صرفا دوستی با کوهیار گودرزی بوده است. در تفهیم اتهام قضایی در شعبه دوم دادسرای مستقر در زندان اوین، به وی اتهام ” اقدام علیه امنیت ملی از طریق ارتباط با کوهیار گودرزی ” تفهیم شده است.»

نهال سحابی همچنین وبلاگنویس بود که در وبلاگ شخصی خود به ادبیات و شعر می پرداخت. پس از مرگ زندانی سیاسی هدی صابر و کشته شدن هاله سحابی دختر عزت الله سحابی در حین مراسم تشییع جنازه وی نهال سحابی در وبلاگ خود به این دو اتفاق ناگوار پرداخت.

هادی قائمی گفت: « بازجویان و مامواران اطلاعاتی کارنامه سیاهی در بدرفتاری شکنجه وفشارهای شدید روحی بربازداشت شدگان دارند تا تعادل روانی آنها را با بحران مواجه کنند. فشارهایی که پس از آزادی آنان همواره عواقب طاقت فرسایی برایشان دارد.»


«نهال سحابی پس از خودکشی معشوقه‌اش بهنام گنجی به زندگی خود پایان داد»

نهال سحابی که همچون دوست ‌پسرش بهنام گنجی پس از آزادی از زندان اوین خودکشی کرد، از سوی بازجویان به "آبروریزی و پخش اعترافات تلویزیونی" تهدید شده بود. امیر شیبانی دوست مشترک آن‌ها، خودکشی دوستان خود را "عاشقانه" می‌خواند.

نهال سحابی نویسنده وبلاگ "لحظه‌های محتضر" که پنج‌شنبه ۷ مهر ۱۳۹۰ با خوردن قرص به زندگی خود پایان داده است، پیش از خودکشی و در زمان بازداشت از سوی بازجویان به پخش اعترافات تلویزیونی تهدید شده بود.

به گفته امیر شیبانی فعال سیاسی و از دوستان نزدیک نهال سحابی، بهنام گنجی و کوهیار گودرزی، «خودکشی نهال سحابی، عاشقانه است».

پیش از این بهنام گنجی دانشجوی ۲۲ ساله، از دوستان نزدیک کوهیار گودرزی و "دوست پسر نهال سحابی"، نيمه شب پنجشنبه ۱۰ شهريور با خوردن قرص به زندگی خود خاتمه داده بود.

به گفته امیر شیبانی، ۹ مرداد ۱۳۹۰، کوهیار گودرزی، بهنام گنجی و نهال سحابی همگی در خانه بهنام گنجی بازداشت شده‌اند.

این دوست مشترک بازداشت‌شدگان ۹مرداد اضافه می‌کند، بهنام گنجی دو هفته پس از بازداشت آزاد می‌شود و مدتی بعد از آزادی خودکشی می‌کند. نهال سحابی سه روز پس از بازداشت با وثیقه‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد می‌شود و پس از خودکشی دوست پسرش به زندگی خود پایان می‌دهد. با گذشت ۶۳ روز از دستگیری کوهیار گودرزی هیچ خبری از او نیست. همچنین پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی در شهر کرمان زندانی است.

گفت‌و‌گو با امیر شیبانی دوست مشترک نهال سحابی و بهنام گنجی

دویچه‏‌وله: چگونه با نهال سحابی و بهنام گنجی آشنا شدید؟

امیر شیبانی: نهال سحابی دوست صمیمی بهنام گنجی و در واقع معشوق او بود. آن‏ها عاشق هم بودند. من بهنام را می‏شناختم. زمانی که بهنام فوت کرد، من پست‏هایی در صفحه فیس‏بوک او می‏گذاشتم. نهال زیر آن پست‌ها کامنت می‏گذاشت. او خیلی اصرار داشت، مرگ بهنام یک مرگ عاشقانه بود و مرگ سیاسی نبود.

بعد با هم پیام‏هایی را ردوبدل کردیم و با هم آشنا شدیم. این آشنایی باعث شد ما غم‏خوار هم‏دیگر باشیم. در لحظاتی که روی من فشار بود، او پیام می‏داد و سعی می‏کرد من را آرام کند، هم‏چنین برعکس.

هیچ‏کس نهال را نمی‏شناخت. هیچ‏کس نمی‏دانست که هم‏زمان با بهنام و کوهیار، نهال هم بازداشت شده است. نهال حرف‏هایی داشت و حرف‏هایش را با من مطرح می‏کرد.

نهال سحابی کی و به چه علت زندان بود؟

نهم مرداد که کوهیار گودرزی در منزل بهنام گنجی بازداشت می‏‌شود، نهال هم در منزل بهنام بوده است. آن روز کوهیار گودرزی، بهنام گنجی و نهال سحابی، هرسه باهم بازداشت می‏شوند. خانم سحابی سه روز بازداشت بود و بعد از سه روز با وثیقه‏‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

آیا در این مدت در باره‏ی اتفاقاتی که در داخل زندان برای او افتاده بود هم صحبت کرد؟

بله؛ نهال یک شخصیت سیاسی نبود. نهال با این‏که در زمان انتخابات یکی از فعالان ستاد میرحسین موسوی بود و حتی بعد از انتخابات هم در تجمعات اعتراضی شرکت می‏کرد، ولی یک فعال سیاسی نبود.

او یک غم‏خوار اجتماعی بود. نهال می‏گفت، حدود ۷۲ ساعت بازداشت بوده، و از این ۷۲ ساعت، ۲۴ ساعت روی او خیلی فشار زیادی بوده است.

از او پرسیده بودند، «آن‏جا چه‏کار می‏کردی؟ با ‌آن‌‏ها کجا آشنا شدی؟ کوهیار را تا چه حد می‏شناسی؟ بهنام را تا چه حد می‏شناسی؟ آیا آن‏ها به تو نخ می‏دهند، تو را به جایی وصل کرده‏اند و تو رابط‏شان هستی؟»

نهال هم که اصلا در این فازها نبود و در این مسائل اصلا هیچ شرکتی نداشت، خیلی گیج می‏شود. او نمی‏دانست چه جوابی باید به این سوال‌های سخت بدهد. او نمی‌فهمید منظور بازجو از رابط چیست، منظور بازجو از نحوه‏ی نخ دادن و این‏طور چیزها چیست. نهال در این سئوال‏ها گم می‏شود. در صحبت‏هایی که با هم می‏کردیم، می‏گفت این سئوال‏ها روی او خیلی فشار آورده بود. چون نهال اصلاً در این چیزها وارد نبود.

او هم‏زمان با بهنام و کوهیار بازداشت می‏شود و آن‏جا یک‏سری مسائل به او می‏گویند. مثلا به او گفته بودند اگر اعتراف نکنی، آبرویت را می‏بریم، تو را در رادیو و تلویزیون، به عنوان دختری که با چند پسر نامحرم در یک خانه بوده معرفی می‏کنیم و… یعنی می‏خواستند با آبروی او بازی کنند.

در آن‌جا نهال تا جایی که توانسته، از خود دفاع کرده است. طوری که خود او می‏گفت، حاضر نشده چیزی بگوید. چون اصلا چیزی نداشته که بگوید. تنها دفاعش در برابر بازجوها این بوده که «من فقط یک عاشق‏ام»! من فقط عاشق بهنام هستم و بیشتر از این نیستم.

 «نهال سحابی مربی مهدکودک، پس از سه روز بازداشت با وثیقه‏‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود»در اوین به بهنام و نهال اجازه می‌دهند پنج دقیقه‏ هم‏دیگر را ببینند. بهنام به نهال می‏گوید که حال‏اش خوب است. آن دو با هم کوتاه صحبت می‏کنند. نهال بعد از سه روز و بهنام بعد از دو هفته‏ آزاد شدند.

بعد از آزادی برای نهال مشکلات خانوادگی پیش آمد. بالاخره او یک دختر بود و بازجوها در اوین تا جایی که توانسته بودند، به حساب خودشان سعی کرده بودند ، نهال را پیش خانواده‏اش خراب کنند. البته خانواده نهال کاملا روی نهال و بهنام شناخت داشتند.

بعد از آزادی بهنام، رابطه‏ی احساسی نهال و بهنام با هم‏دیگر خیلی بیشتر شد. نهال به‏خاطر با بهنام بودن هزینه‏ای را پرداخت می‏کرد که آن هزینه مدت‏ها روی شانه‏های نهال سنگینی می‏کرد.

به نظر شما چه ارتباطی بین خودکشی نهال سحابی و خودکشی معشوق او بهنام گنجی وجود دارد؟ تا چه حد اتفاقات داخل زندان روی خودکشی نهال سحابی تاثیر داشته است؟

من نمی‏توانم علت خودکشی را به اتفاقاتی که در داخل زندان برای‏ او افتاده محدود کنم. ولی اتفاقات داخل زندان روی روحیه‏ی هردوی آن‏ها، هم نهال و هم بهنام، خیلی تأثیر داشت. این مسئله برای هردوی آن‏ها تازگی داشت.

چون برای اولین بار بود و آمادگی‏ زندان را نداشتند. انفرادی روی روح و روان‏ هر دو آن‌ها خیلی تأثیر گذاشت.

در ۷۲ ساعتی که نهال در انفرادی بود، مرگ‏ خود را آن‏جا دید. خود نهال می‏گفت: «در آن ۷۲ ساعت، با توجه به چیزهایی که از سپاه شنیده بودم، این‏که امکان تجاوز و دست‏درازی وجود دارد، حالت خاصی پیدا کرده بودم و می‏ترسیدم. در آن سه روز، هر لحظه، مرگ‏ام را می‏دیدم».

از نحوه‏ی خودکشی‏ و تاریخ خودکشی ایشان اطلاعی دارید؟

نهال، آخرین پستی که در صفحه فیس‏بوک و وبلاگ خود گذاشته، همین دیروز پنجشنبه هفتم مهر (۲۹ سپتامبر) بوده است. بهنام و نهال روزهای پنجشنبه با هم قرار داشتند و هر پنجشنبه را به‏طور کامل با هم می‏گذراندند.

بهنام هم دقیقا در روز پنجشنبه دست به خودکشی زد و نهال هم برای این‏که عشق خود را ثابت کند، سر قرارومداری که با هم گذاشته بودند مانده است. دقیقا روز پنجشنبه صبح، حدود ساعت پنج‏ونیم، شش صبح با خوردن قرص خودکشی کرده است.

آیا مراسم خاک‏سپاری ایشان انجام شده است؟

متأسفانه از مراسم خاک‏سپاری ایشان اطلاعی ندارم. چون اطلاع‏رسانی خانواده‏ی نهال بسیار محدود است. متاسفانه خانواده‏ی او حاضر به برقراری ارتباط با هیچ‏کدام از دوستان نهال نبودند. من با دوستان صمیمی نهال در ارتباط هستم و سعی کردم در ارتباط با تشییع جنازه، از آن‏ها پرس‏وجو کنم. تاجایی که می‏دانم هنوز برای تشییع‏جنازه‏ی نهال، تصمیم‏گیری نشده است.

علت خودکشی بهنام گنجی، معشوق نهال سحابی، چه بود؟

خودکشی بهنام هم سیاسی نبود. خودکشی بهنام عاشقانه بود. بهنام در آخرین لحظات به این خاطر تصمیم به خودکشی گرفت که می‏خواست به نهال برسد ولی نمی‏توانست. خانواده‏‏ او موافق نبودند. نهال از لحاظ سن و سال از بهنام بزرگ‏تر بود و خانواده‏ او نمی‏توانست این مسئله را قبول کند.

مادر بهنام در تشییع‏جنازه‏ی بهنام و در مسجد چندبار تکرار کردند که «من مقصرم!». احساس می‏کنم که دلیل خودکشی همین بود که بهنام و نهال هیچ‏وقت نمی‏توانستند به‏هم برسند.

در کنار این مسئله وقتی بهنام در اوین بود، خیلی زجر کشید. بهنام بعد از آزادی عذاب وجدان خاصی می‏گیرد که هیچ‏کس نفهمید دلیل آن چیست. آن‏طور که بهنام و همین‏طور نهال می‏گفتند، می‌خواستند از بهنام اعترافات خاصی در ارتباط با کوهیار گودرزی بگیرند.

«با گذشت ۶۳ روز از دستگیری کوهیار گودرزی هیچ خبری از او در دست نیست»همین مسئله باعث ‏شد نگرانی‏های ما در مورد کوهیار روزبه‏روز بیشتر شود. الان ۶۳ روز است که کوهیار غیب شده است. حتی حاضر نیستند اعلام کنند او را بازداشت کرده‏اند.

در زندان فشارهای روحی خیلی خاص به بهنام وارد شده بود. هفته‏ی اول بازجویی خیلی سختی داشته است.

آن‏طور که نهال می‏گفت بعد از بازجویی، بهنام به مدت دو روز با دو نفر دیگر در یک سلول بوده است. بعد از این ‏که بازجو دو روز به بهنام استراحت می‏‏دهد، دوباره او را برای بازجویی می‏برند. این‌بار بازجویی‏های خیلی سخت‏تری را شروع می‏کنند.

می‏خواستند از بهنام اعتراف بگیرند که کوهیار با جایی، با فرد خاصی در ارتباط است. می‌خواستند اعتراف بگیرند که کوهیار با مجاهدین در ارتباط است.

وقتی این مسئله را شنیدم، شخصا خیلی نگران کوهیار شدم. چون واقعا کوهیار با جای خاصی در ارتباط نبود. آن‏ها می‏خواستند این انگ را به کوهیار بچسبانند.

شغل آقای گنجی و خانم سحابی چه بوده است؟

بهنام اهل مشهد بود ولی در تهران درس می‏خواند. آشنایی بهنام و کوهیار از هم‌خانه شدن آن‌ها شروع شد. مدتی با هم هم‏خانه بودند، بعد از مدتی به‌خاطر مشکلاتی که برای تحصیل کوهیار پیش آمد، مجبور شدند از هم جدا شوند. اما روزی که بازداشت شدند ، کوهیار در خانه‏ی بهنام بود.

نهال سحابی هم معلم مهدکودک بود. دوستان نهال خیلی از او تعریف می‏کنند و می‏گویند نهال خیلی با احساس از بچه‏ها نگهداری می‏کرده است.

رفتن نهال داغ بزرگی به دل همه ما گذاشت و یک علامت سئوال بزرگ‏تر: «کوهیار کجاست؟!».

ما نمی‏دانیم باید چه‏کار بکنیم و درباره کوهیار از کجا خبر بگیریم. خانم مخترع (مادر کوهیار گودرزی) هم‏چنان در زندان کرمان است. از آن طرف، ۶۳ روز است که از خود کوهیار هیچ خبری نداریم.

اتهام و محل نگهداری کوهیار معلوم نیست. نگرانی جدید دوستان کوهیار این است، آیا اصلا کوهیار زنده است؟

با اتفاقاتی که برای دوستان نزدیک کوهیار ‏افتاد، من و تمام دوستان کوهیار خیلی نگران او هستیم.


حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی
DW-WORLD.DE