دانشگاه حيفا و پل دوستی ميان شهروندان ايران و اسرائيل!
"يک حمله نظامی به ايران نتيجهای معکوس دربردارد"
"يک حمله نظامی به ايران نتيجهای معکوس دربردارد"
يونی شادمی، دبير سايت تهران - حيفا - تل آويو
- غذای ايرانی برايم آنقدر لذتبخش است که گاهی فکر میکنم ايرانیها غذا را اختراع کردهاند
- يک گروه به نام "مبارزان سايبری استان کرمان" به پروژه ما اعلام جنگ کرد
- به عنوان سردبير سايت بايد بگويم که يک حمله نظامی به ايران نتيجهای معکوس دربردارد و به آيندهای بهتر برای ما نمیانجامد
- تنها يک صلح حقيقی است که برای اسرائيل، امنيت واقعی به ارمغان میآورد
تنش ميان ايران و اسرائيل حکايتی است به عمر انقلاب اسلامی در ايران. رجزخوانیهای سياستمداران دو کشور برای يکديگر و شعارهای تند و تيز متقابل، يک روی سکه اين رابطه تنشآميز و محدوديتهای ارتباط ميان شهروندان دو کشور روی ديگر آن است. قوانين و مقررات نوشته و خط قرمزهای نانوشته، اين دو ملت را که دوستی تاريخی آنها را پيوند میدهد، از هم دور نگاه داشته است. نتيجه، چيزی جز عدم آشنايی اين دو با هم نيست.
اين ناشناس ماندن برای يکديگر تا اين حد است که صحنههای زندگی شهرنشينی مدرن ايرانیها در فيلم «جدايی نادر از سيمين» برای برخی شهروندان اسرائيل شگفتانگيز مینمود و درباره تعجبشان با رسانهها صحبت میکردند. بر اساس يک اصل روانشناسی، ما انسانها از آنچه نمیشناسيم میترسيم. آيا دولتهای ايران و اسرائيل با توجه به اين اصل يا فقط برخاسته از خودخواهیهای سياستمدارانهشان، اين دو ملت را از هم دور نگاه داشتهاند؟ البته اين موضوع گزارش ما نيست، زيرا نيت هر چه بوده نتيجه اين است که شناخت محدود برای برخی سبب ترس و برای برخی ديگر سبب نفرتی شده است که گاه خود دليل آن را نمیدانيم و نمیدانند.
طی ماههای گذشته تنش ميان دو کشور ابعاد تازهای پيدا کرد، تا آنجا که مقامهای آمريکايی تاريخ حملهی اسرائيل به ايران را در ماههای آوريل و می اعلام کردند. از سوی ديگر تلاشها برای پيشگيری از جنگی که میتواند تبعاتی خانمانبرانداز و غيرقابل محاسبه برای ايران، اسرائيل، منطقه و حتی برای جهان داشته باشد نيز اوج گرفت.
يکی از حرکتهايی که صورتگرفته، تلاشی از سوی دانشگاه حيفا در اسرائيل است. در تاريخ ۴ مارس ۲۰۱۲، با مديريت يونی شادمی، وبسايتی راهاندازی شد که هدف خود را آشنا کردن مردم ايران با زندگی در اسرائيل قرار داده است. آدرس اين وبسايت، روی شبکه جهانی اينترنت، TEHTEL.COM است و اجزای آن از ابتدای نام سه شهر تهران، حيفا و تلآويو برداشت شده است.
در بخش معرفی سايت اعلام شده است: « تهران - حيفا - تلآويو، برای ايجاد ارتباط بين ايرانيان و اسرائيلیها به وجود آمد. دولتهای ما هرچه میخواهند بکنند، ما مردم هنوز میتوانيم رودررو با هم صحبت کنيم. در سايت داستانهايی از زندگی ما و مواردی در مورد اسرائيل از قبيل فرهنگ، فراغت، موسيقی، سياست، فنآوری و... را خواهيد يافت. داستانهايی که از صدها وبلاگ و سايت اسرائيلی به فارسی ترجمه شدهاند.
در سايت با اسرائيلیهايی آشنا خواهيد شد که متفاوتند از آنچه رسانههای ايرانی به شما معرفی کردهاند. ما اميدواريم تا با کمک اتاقهای گفتوگو و فرومها شانس گفتوگو با خودتان را به ما هديه کنيد تا بتوانيم ايرانيانی را ملاقات کنيم که با آنچه رسانههای اسرائيلی به ما گزارش کردهاند متفاوتند.»
بعد از گذشت چند هفته از آغاز زندگی اين وبسايت، رسانههای دولتی و شبهدولتی ايران واکنش نشان دادند. سايت تابناک، منتسب به محسن رضايی، فرمانده سابق سپاه پاسداران، به نقل از «ندای انقلاب» نوشت: «به نظر میرسد هدف اصلی اين سايت اينترنتی، جاسوسی و کسب اطلاعات از داخل ايران به روش جديد و از طريق شبکههای اجتماعی میباشد. امری که دقت بيشتر مسئولين امنيت سايبری را طلب میکند.»
زمان کوتاهی بعد از انتشار اين خبر (شايد هم همزمان يا قبل از انتشار آن) سايت تهران - حيفا - تلآويو، در ايران فيلتر شد.
در پاسخ به انتشار اين خبر در سايت تابناک، دستاندرکاران TehTel، ساناز کاهن، مترجم و نويسنده، شارونا سليمانی، مسئول بخش فارسی و يونی شادمی، دبير سايت از آقای محسن رضايی دعوت به گفتوگو کردند. در اين دعوتنامه که روی سايت TehTel منتشر شده آمده است: « آقای رضايی، ما جاسوس نيستيم. از شما دعوت میکنيم تمامی مطالب سايت را بررسی نماييد و در مورد اهداف واقعی ما شخصاً نتيجهگيری کنيد.
ما شهروندان اسرائيلی هستيم که علاقهمند به گفتوگو با مردم کشور شما میباشيم. دوست داريم طرز فکر و دنيای ايرانيان را بشناسيم و دنيای خود را نيز به ايشان نشان دهيم. همانطور که برخی از مردم ايران بر اين نظرند که «گفتوگو با اسرائيلیها بیفايده است»، در اسرائيل هم افرادی هستند که میگويند هيچ توجيهی برای گفتوگو با ايرانيان وجود ندارد، چرا که ايرانيان به دلايل غيرمعقولی از اسرائيل متنفرند، تنفری که نمیتوان آن را اصلاح کرد. باور ما غير از اين میباشد. تنفر، ترس از بيگانگان، نژادپرستی و طرز فکر غيرقابلانعطاف در هر دو طرف وجود دارد، ولی میتوان شرايط را تغيير داد. هنوز دير نيست.»
برای کسب اطلاعات بيشتر درباره اين وبسات و اهداف گردانندگان آن با آقای يونی شادمی، دبير آن، گفتوگو کرديم.
آقای يونی شادمی، سايتی که شما در دانشگاه حيفا راهاندازی کردهايد، در رسانههای ايران به عنوان سايت جاسوسی قلمداد شده است، نظر شما در اينباره چيست؟
ما در اين رابطه يک پاسخ روی وبسايت منتشر کرديم. تنها چيزی که میتوانم به آن پاسخ اضافه کنم اين است که اين يک دروغ است. من روی فيس بوک هستم و هر کسی میخواهد میتواند راجع به هر چيز با من گفتوگو کند. آنها که چنين چيزهايی را مطرح میکنند يا علاقهای به حقيقت ندارند يا اينکه از آغاز يک گفتوگوی واقعی وحشت دارند و در نتيجه تمام تلاش خود را میکنند تا آن را متوقف کنند.
لطفاً درباره وبسايت توضيح بدهيد! بر چه پايهای بود که ايدهی آن شکل گرفت؟
سايت TEHTEL.COM روز ۴ مارس در دانشگاه حيفا روی شبکه رفت. اين سايت از يک ايدهی منفرد زاده شد: پل بزنيم روی درهای که ميان شهروندان ايران و شهروندان اسرائيل فاصله انداخته است. من به عنوان يک فعال اجتماعی میخواستم با همانهايی صحبت کنم که به ما گفته بودند دشمنان قسمخورده ما هستند، با ايرانيان. سايت TEHTEL تا حدود زيادی از بهار عربی و اعتراضهای تابستان ۲۰۱۱ در اسرائيل تأثير گرفته است.
من اين امکان را يافتم که نقشی در اعتراضها داشته باشم. کار من جلب حمايت مالی از طريق اينترنت بود. ما موفق شديم ۳۰۰هزار شِکِل Shekel گردآوری کنيم که در تاريخ جلب حمايت مالی اينترنتی در اسرائيل بیسابقه بود.
به باور من محتوای جذاب وبسايت، مؤثرترين ابزار رابطه ميان مردم دو کشور است. به همين دليل با بيش از ۱۰۰ وبسايت مستقل اسرائيلی تماس گرفتيم و از آنها اجازه گرفتيم تا نوشتههايشان را به طور رايگان برداشت کنيم و بعد از ترجمه به زبان فارسی روی وبسايتمان بگذاريم.
از طرف ديگر برای ما مهم بود که با زبان محلی صحبت کنيم و يک پروژه بينالمللی به زبان انگليسی نباشيم. پس بايد با زبانی که با مخاطبمان ارتباط برقرار کند کار را آغاز میکرديم. بازتاب کار ما اعجابانگيز بود. در فرصتی کوتاه دهها هزار بازديدکننده از ايران داشتيم.
و مشکلات آغاز شد. درست است؟
بله! چالش بزرگ، فيلتر شدن ما در ايران بود که با آن دست و پنجه نرم میکنيم و يک گروه به نام «مبارزان سايبری استان کرمان» به پروژه ما اعلام جنگ کرد.
از يک بازديدکننده ايرانی چه انتظاری داريد؟
پيش از هرچيز اميدوارم محتوای سايت ما برای مراجعهکننده لذتبخش باشد. هر ايرانی که در فورومها يا بخش نظرات ابراز نظر کند و چيزی بنويسد، مايه خوشحالی و سپاسگزاری ماست. برخی ايده همکاری بيشتر را مطرح کردهاند و ما با انگيزه قوی روی آنها کار میکنيم.
چرا در اين مقطع زمانی ايده سايت متولد شد؟ چرا زودتر نه؟
به نظر میآيد ما به يک جنگ نزديک میشويم. علاوه بر اين ما میخواهيم ايده Tehtel را به ديگر کشورهای خاورميانه امتداد بدهيم (مثلاً دمشق - حيفا - تلآويو، قاهره - حيفا - تلآويو، رامالله - حيفا - تلآويو و...) اما به نظر میآمد برای سايت ايران يک وضعيت اورژانس وجود دارد.
بسياری از تحليلگران در صورت حمله اسرائيل به ايران، نتايج وحشتناکی را پيشبينی میکنند. نظر شما درباره حمله نظامی اسرائيل به ايران چيست؟
پيش از اينکه به اين سؤال پاسخ بدهم میخواهم تأکيد کنم که منابع متنوع اينترنتی به سايت ما مقاله میدهند. افراد مختلف با نيتهايی متفاوت مینويسند، اما آنچه به من، به عنوان سردبير سايت بازمیگردد، بايد بگويم که يک حمله نظامی به ايران نتيجهای معکوس دربردارد و به آيندهای بهتر برای ما نمیانجامد.
آيا هيچ شباهتی ميان دولتهای ايران و اسرائيل میبينيد؟ شخصاً در رابطه با ايران چه پيشنهادی برای دولتتان داريد؟
اين سؤال عمدهای است. مانند هر شهروند هر کشوری در جهان ضرورتاً با تمام اعمال حکومت خودم موافق نيستم. به عنوان کسی که پای ثابت اعتراضهای اجتماعی است، و به عنوان يک فعال اجتماعی در اسرائيل در بسياری موارد با سياستهای جاری موافق نيستم. در عين حال باور شخصی من اين است که ميان ايران و اسرائيل تفاوتهای واقعی وجود دارد اما اين بدان معنی نيست که ما نتوانيم با هم در صلح زندگی کنيم. وضعيت جاری برای هر دو طرف خطرناک است و بايد تغيير کند.
آيا شما شخصاً باور داريد که حکومت ايران میخواهد اسرائيل را نابود کند؟
وضعيت پيچيده است. به باور من شکل برخورد هر دو حکومت تهاجمی است. اين وضعيت میتواند به سرعت به سمت بدی برود. وضعيت خيلی دشوار است. به نظر من وظيفه ما در اسرائيل و مسئوليت شما در ايران اين است که بپذيريم که در قبال شرنوشت خود مسئوليم. البته پذيرش اين مسئوليت در شرايط ايران خيلی دشوارتر است. وقتی که به پيرامون خود در خاورميانه نگاه میکنيم میبينيم که مردم قادر هستند واقعيتهای شگفتانگيزی را بيافرينند.
الان در اين تلاش هستم که فعالان سياسی منطقه را در يک مکان گرد بياورم، از همهجا، اما بهويژه از ايران و اسرائيل، تا با هم شروع کنيم و طرحی نو دراندازيم برای آيندهای بهتر. اين مکان میتواند حقيقی يا مجازی، مثلاً روی اينترنت باشد. برای من اين همان مسئوليت جمعی ماست، چيزی که بايد همه ما روی آن کار کنيم.
فکر میکنم مناقشه کنونی، واقعی است و هر دو طرف در جهت تقويت آن تلاش میکنند. طبيعی است که تجزيه و تحليل اين مناقشه و روند شکلگيری آن در اينجا دشوار است، اما به گمان من مناقشه موجود، از يکسو مربوط میشود به رهبری به شدت اصولگرای ايران، و از سوی ديگر به نحوه برخورد ما با موضوع فلسطين و ديگر موضوعهای خاورميانه.
در رابطه با برخورد با ايران، چه پيشنهادی برای دولت اسرائيل داريد؟
به نظر من موضوع ايران و فلسطين به هم گره خورده است و تنها يک صلح حقيقی است که برای اسرائيل، امنيت واقعی به ارمغان میآورد.
چگونه ما مردم ايران و اسرائيل میتوانيم بر سياستمداران جنگدوست غلبه کنيم و به يکديگر نزديک شويم؟
همين دغدغه اصلی من است. ما میتوانيم شب و روز درباره سياستمداران صحبت کنيم، اما درنهايت مسئوليت بر دوش خود ماست. ما، مردم و فعالان، لازم است با هم کار و همکاری کنيم. از ابتدای کار TEHTEH من بر اين تأکيد کردم که نبايد به ايرانيان درس حقوق بشر بدهيم، يا درباره مشکلات حکومتشان صحبت کنيم. آنها خوشان بهتر از من با مشکلات کشورشان آشنا هستند. آنچه من میخواهم اين است که به هم نزديک شويم. کنار هم بنشينيم و برای مشکلات منطقه راه حل پيدا کنيم.
هر کدام از دو طرف بهتر از ديگری کشور خود را میشناسد. ما نيازی به ديکته کردن به ديگران، يا واردات کورکورانه ارزشهای غربی نداريم، اما بايد راه حلهای خاورميانهای خودمان را بيابيم. اين حقيقت که ما را فيلتر کردند نشان میدهد صاحبان قدرت از روشی که به عمل مؤثر بيانجامد بيشترين ترس را دارند.
آيا شعر گونتر گراس درباره مسائل ايران و اسرائيل را خواندهايد؟ در مورد آن، چه فکر میکنيد؟
آن شعر را خواندم و به نظرم يک ديدگاه سياسی معتبر است که لازم است مورد بحث قرار بگيرد.
از وقايع تاريخی بگذريم. از ايران و ايرانیها چه چيزی را بيشتر دوست داريد؟
سه چيز: مردم، غذا و موسيقی ايرانی را دوست دارم. بسياری از ايرانیها در فورومها و بخش نظرات برای ما مینويسند يا حتی نامه میفرستند. به اين ترتيب من با ايرانیهای بسياری برخورد دارم. آنها پرشور و خوشبيان هستند. به ديگران توجه دارند و شگفتانگيزند. امری که برخوردهای ما را لذتبخش میکند.
غذای ايرانی برايم آنقدر لذتبخش است که گاهی فکر میکنم ايرانیها غذا را اختراع کردهاند و درباره موسيقی بايد بگويم که، اصولاً موسيقی را دوست دارم. برای گوش کردن به موسيقی مورد علاقهام خيلی وقت میگذارم. خواننده و هنرمند خاصی جذبم نمیکند، بيشتر آهنگ و ترانهی خاص است که مرا به سوی خود میکشد. در حال حاضر به آهنگ «کوير دل» از مرجان گوش میکنم. انگار مرا تسخير کرده و گاه روزی سه، چهار بار به آن گوش میدهم.
دوست داريد ايران را ملاقات کنيد؟ چه چيزی شما را به چنين سفری جذب میکند؟
خيلی دوست دارم به ايران سفر کنم. بسياری از افرادی که در آنجا متولد شده يا ايران را ديدهاند از زيبايیهای شگفتانگيز ايران تعريف میکنند. واقعيت اين است که ما اسرائيلیها نمیتوانيم به بيشتر کشورهای منطقه سفر کنيم و من دلتنگ چنين سفرهايی هستم. من دوست دارم در ايران کوهنوردی کنم، دلم میخواهد از دماوند بالا بروم. همچنين برايم تعريف کردهاند که ايرانیها بسيار ميهماننواز هستند.
و حرف آخر شما؟
من دوباره میخواهم تأکيد کنم که بعد از اوجگيری جنبش سبز در ايران، اعتراضهای تابستان ۲۰۱۱ در اسرائيل و انقلابهای عربی، آينده برای ما روشن و روشنتر شده است، و ما فعالان خاورميانه بايد همکاری با هم را آغاز کنيم. اين بر دوش ماست که آينده خودمان را شکل بدهيم و برای ساختن آيندهای بهتر بايد روشی که در گذشته به آن عمل کردهايم، يعنی تلاش و عمل منفردمان را تغيير دهيم. برای يک خاورميانه بهتر، ايرانیها، عربها و اسرائيلیها نمیتوانند ديگر به فعاليت در قالب کشورهای خود بسنده کنند. اگر نمیخواهيم اشتباهات گذشته را تکرار کنيم لازم است که با هم کار و همکاری کنيم، ورای مرزهای کشورهامان.
آقای يونی شادمی، از شما سپاسگزاريم.
اين گفتوگو از طريق ایميل، با آقای يونی شادمی Yoni Shadmi، توسط خسرو شميرانی برای نشر در هفتـــــه مونترال، در آوريل ۲۰۱۲ انجام شده است.
لينک مطلب بالا در هفته:
ــــــــــــــــــــــــــ
درباره يونی شادمی
در مزرعه اشتراکی کفار بلوم در شمال اسرائيل متولد شد. او سی سال دارد و در دانشگاههای حيفا و تلآويو تحقيق و تدريس میکند. يونی شادمی از فعالان جنبش اعتراضی سال ۲۰۱۱ در اسرائيل بود.
در نوشتهای که روی وبسايت TEHTEH گذاشته شده، آقای شادمی خود را چنين معرفی میکند:
«اسم من يونی است و ۳۰ سالم است. در کفار بلوم متولد و بزرگ شدم. کفار بلوم کيبونص کوچکی در شمال اسرائيل است، در مجاورت مرز لبنان و سوريه. حالا ساکن تلآويو هستم و در دانشگاه حيفا کار میکنم. اين جملات را مینويسم درحالیکه روی نيمکتی در بلوار حرتصل در شهر يافو نشستهام؛ ماشينها و اتوبوسها از جاده روبهرو میگذرند.
بعضی اوقات به نظر میرسد که در منطقه ما فقط تاريکی موجود است، که هيچ اميدی نيست، و گاهی واقعاً در برابر شرايط سياسی منطقه چارهای جز یأس و ناميدی نيست. میتوانيم بگوييم که تلاشهای ما برای گفتوگو بیفايدهاند، که راه حلی وجود ندارد، که همه چيز بيهوده است. ولی اگر شما واقعاً تصور میکنيد که روابط بين ما خراب شده، پس باور کنيد که میشود آنها را دوباره ساخت و درست کرد. درست است که اشتباه کردهايم، که به هم لطمه زدهايم، ولی درها هرگز تا آخر بسته نيستند.
من افتخار دارم که مهرهای کوچک از اعتراضهای اخير بودم که در تابستان ۲۰۱۱ در اسرائيل رخ داد. بخشی از اين اعتراضها به روابط متزلزل ما با همسايگانمان در منطقه، از جمله ايران ربط داشت. در اين اعتراضها فهميديم که ما اسرائيلیها هنوز بايد خيلی چيزها درباره خاورميانه بياموزيم.
اين سايت تلاشی است برای فشار دادن دستهای شما. سلام، من اسرائيلی هستم، نظامی نيستم، افسر نيستم و البته نخستوزير يا رئيس ستاد ارتش هم نيستم. ما رهبران کشورهای خود نيستيم. فرقی نمیکند دولتهای ما چگونه رفتار کنند، مردم ما هنوز میتوانند رودرو با هم گفتوگو نمايند. بين ما ايرانیها و اسرائيلیها نقطه مشترک وجود دارد. همه ما از همان ويديوها در يوتيوب خوشمان میآيد، همه ما با يکديگر در فيسبوک دوست میشويم، همه ما سعی میکنيم در اقتصادی بیثبات زندگی خود را بگذرانيم، به قيمتهای سرسامآور خانه و مواد اوليه معترضيم و عصر که از راه میرسد کمی وقت برای خوشگذرانی و استراحت میخواهيم.
در سايت TeHTel سعی خواهيم کرد تا قسمتی از اسرائيل را، از طريق نگاه خودمان به شما نشان دهيم. ما خود را موظف میدانيم با زبانی ساده و صادق، تصوير زيباتری از اسرائيل را نمايان کنيم، ولی با اين حال از زمينههای منفی اين کشور نيز چشمپوشی نخواهيم نمود. ما وعده میدهيم که گفتوگويی صادق و حقيقی برپا نماييم. اگر موافق باشيد ما خوشحال خواهيم شد که شما نيز کشور ايران را از طريق نگاه خود برای ما به تصوير بکشيد.»
برگرفته از گویا