به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۱

شعری از الهه رهرو نیا

آینه های کوچک بید های وسط خیابان برق می زند


از پشت هوا


دامن خورشید را می زنم بالا


می گویم سلام


من باز هم آمده ام یاس زرد گاز بزنم


آمده ام رنگم کنید با سبز


قهوه ایم کنید با خاک پر از کود


به سلامتی هر کسی که دوستت دارد !


ما که قهوه چی نبودیم


در شب خوش عطر متالیک


سیاه شدیم


۷ /۳ / ۷۹