تفاوت فرهنگی از زندان کهریزک تا استخر برزیل در خدمت رهبر
مجتبی واحدی
سفارت جمهوری اسلامی در برزیل، با رد اتهام «تعدی جنسی کارمند سفارت به دختران نابالغ در استخر» این اتهام را ناشی از «تفاوت فرهنگی» دانسته است. وقتی این اطلاعیه را دیدم متوجه شدم بسیاری از اتفاقات دیگر در ایران هم ناشی از تفاوت فرهنگی است. اگر کسی به دنبال یافتن نمونه از «تفاوت فرهنگی» باشد صدها نمونه می توان ارائه نمود که در این یادداشت کوتاه، تعدادی از آنها مورد اشاره قرار می گیرد.
یک ـ وقتی رهبر جمهوری اسلامی، سال نود را سال «جهاد اقتصادی» نامید و در همان سال بزرگترین افتضاح اقتصادی در کشور رخ داد این اتفاق ناشی از تفاوت فرهنگی بود. رهبر، ازجهاد و تلاش برای پر شدن جیب عوامل حکومت سخن می گفته اما به دلیل تفاوت فرهنگی، عده ای تصور کرده اند در سال جهاد اقتصادی، باید وضعیت معاش خانواده های ایرانی بهبود یابد.
دو ـ در مورد رئیس دولت نیز ، همین وضعیت وجود دارد. اگر او می گوید در «ایران، هیچکس، گرسنه نیست» مقصودش اینست که همه« گدا گشنه ها» در خانواده خود را به نان ونوایی رسانده اما تفاوت فرهنگی، باعث شده که عده ای گمان کنند «نباید هیچ گرسنه ای در سراسر ایران وجود داشته باشد» لذا از دیدن فیلم کوتاهی که یک هموطن بندرعباسی، گرسنگی خود را در مقابل احمدی نژاد فریاد می زند تعجب می کنند.
سه ـ سی و یک ماه پیش، مهدی کروبی به افشای «تجاوز در زندان کهریزک» پرداخت. در آن موقع همه ارکان نظام از جمله رهبر، فریاد کشیدند که «عده ای با این حرف ها، آبروی نظام را برده اند» حالا که فکر می کنم می بینم حق با رهبر بوده و کروبی تفاوت فرهنگی را درک نکرده است. فرهنگی که کروبی به آن باور دارد برای انسان ها، ارزش قائل است و در فرهنگ رهبر، حفظ نظام به هرقیمتی، مجاز است. پس کسی حق ندارد به روش های مورد استفاده برای حفظ نظام از طریق سرکوب مخالفان اعتراض کند.
چهار ـ روزی که محسن رضایی، ناگهان شکایت پر سر وصدای خود از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را پس گرفت عده ای به او اعتراض کردند که «مگر تو نگفتی اعتراض خود را تا آخر ادامه خواهی داد ودفاع از آرای مردم را مانند حفظ ناموس، بر خود واجب می شماری ؟» آن روز هم حق با محسن رضایی بود زیرا در فرهنگ او، حفظ رضایت رهبر بر هر چیز ترجیح دارد اما عده ای دیگر که فرهنگ متفاوتی دارند گمان می کردند «حفظ ناموس» بسیار مهم است.
پنج ـ در موضوع استیضاح وزیر کار و بر کناری مرتضوی هم به نظر می رسد «تفاوت فرهنگی »علت اصلی برخی سوء تفاهم ها بود. در آن ماجرا، فرهنگی ترین چهره سیاسی مجلس که مرتبا در وصف رهبری، شعر می گوید نامه ای به نمایندگان نوشت و خواستار «خودداری از استیضاح » شد. فرهنگ حاکم بر مجلس هم به نمایندگان تفهیم کرد که نباید پا بر دم شیر بگذارند. اما عده ای دیگر که در فرهنگ آنها، قتل و شکنجه مخالفان، قبیح است بدون آنکه به تفاوت های فرهنگی توجه کنند نمایندگان مجلس و دولت را به خاطر انتصاب یک قاتل به ریاست ثروتمند ترین تشکیلات دولتی، محکوم می کنند.
شش ـ فرهنگ رئیس قوه قضائیه، به او حق می دهد که اعلام کند «مهم ترین دغدغه برای من ، حفظ رضایت رهبری است» اما عده ای که «تفاوت های فرهنگی » را درک نمی کنند ازرئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی توقع دارند مهم ترین دغدغه او « اجرای عدالت » باشد.
هفت ـ فرهنگ حاکم بر خانواده تعدادی از آخوندهای درباری و مراجع حکومتی به آنها آموخته است که حفظ منافع مادی و توسعه رانت خواری آقازاده ها بر هر چیز ترجیح دارد اما عده ای که این فرهنگ را به درستی درک نمی کنند به انتظار نشسته اند که این گروه از روحانیون درباری، در برابر ظلم های گسترده ای که در کشور وجود دارد فریاد بر آورند.
هشت ـ در فرهنگ نظام جمهوری اسلامی، حتی افزودن یک روز به عمر نظام متزلزل حاکم بر ایران، از هر چیز دیگری مهم تر است اما عده ای که هنوز تفاوت های فرهنگی را نشناخته اند هر روز به سران نظام ایراد می گیرند که «چرا در ماجرای خزر، کوتاه آمدید؟»، «چرا به درشت گویی های شیوخ کم مقدار خلیج فارس، جواب نمی دهید؟»، چرا «برای جلب همراهی چین با خود، ترکمانچای نفتی، امضا کردید؟» و صدها چرای دیگر
اگر کمی منصف باشیم و همه اتفاقات سالهای اخیر را با تکیه بر «تفاوت فرهنگی» ارزیابی کنیم ما هم به همان نتیجه ای خواهیم رسید که رهبر جمهوری اسلامی و جیره خواران او رسیده اند: تفاوت فرهنگی از «زندان کهریزک» تا «استخر برازیلیا» در خدمت رهبر و جیره خواران جمهوری اسلامی! فقط همین
خبرنامه گویا