سام قندچی
بازهم درباره سلطنت دموکراتیک خيالی رضا پهلوی
گرچه اين حقير در نوشته های مختلف خاطر نشان کرده ام که جمهوری سکولار در ایران لزومأ ضامنی برای دموکراسی نیست، معهذا از سوی دیگر همیشه تأکید داشته ام که سلطنت در ایران، مطمئنأ ضامن استبداد است و افسانه سلطنت دموکراتیک برای ایران، با ارائه نمونه های اسپانیا و انگلیس، تنها میتواند آنهائی را بفریبد، که از سلطنت ایران شناخت درستی ندارند.
چندگاهی تصور میکردم هدف اصلی رضا پهلوی، حقوق بشر در ایران است، و نه بازگشت سلطنت وقتی می گفت قبول دارد که يک شهروند عادی است. به همین دلیل امیدوار بودم که وی خود را از آنان که در پی احیأ دیکتاتوری محمد رضا شاه هستند، دور کند، و از تخت سلطنت *کناره گیریabdicate* کند، و پایان سلطنت پهلوی را اعلام کند.
دهسال پيش در زمان سالگرد 18 تیر در سال 1382 وقتی به دفعات فعالین سیاسی ایران وی را مورد خطاب قرار داده و خواهان کناره گیری وی از سلطنت شدند، او همه سخنان آنها را نشنیده گرفت، و بدینسان نقش دوگانه اش برای جنبش ایران پایان یافت.
آشکار شد که صحبت های رضا پهلوی درباره رفراندوم، راهی برای مشروعیت بخشیدن به کوشش وی برای بازگشت سلطنت بوده است. او میگوید مردم میتوانند سلطنت دموکراتیک خيالی وی را در رفراندوم انتخاب کنند، و وی از تصمیم آنها متابعت خواهد کرد. ولی اگر کسی بخواهد از رفراندومی در این مورد متابعت کند، یک رفراندوم 30 سال پیش در ایران انجام شد، که اکثریت عظیم مردم ایران سلطنت را به دور ریختند. و اگر رضا پهلوی آن نتیجه را نمی پذیرد، چرا وی باید نتیجه رفراندوم دیگری، که در آن شکست بخورد، را بپذیرد؟ وی میتواند دوباره ادعا کند که رفراندوم مشروع نبوده است، و این حدیث ادامه یابد، تا زمانیکه سلطنت در رفراندومی برنده شود.
در همه اين 30 سال هم مردم از جمهوريت شکايتی نداشته اند و اعتراضشان به عدم احترام به انتخابشان بوده است. حالا اگر سلطنت در رفراندوم فرضی وی برنده شد، آیا سلطنت به مردم اجازه میدهد هرچند سال یکبار، اینگونه تصمیم گیری درباره نظام را، دوباره از طریق رفراندوم تکرار کنند؟ به عبارت دیگر آیا سلطنت حاضر است رفراندوم هرچند سال یکبار نظام را نهادی کند، مثلأ هر 4 سال یکبار مردم حق داشته باشند تصمیم بگیرند سلطنت را نگهدارند، یا آنرا به سیستم دیگری عوض کنند. اگر امروز استدلال میشود که آنان که در رفراندوم قبلی برای رژیم حکومتی ایران تصمیم گرفته اند، حق نداشتند برای آنانکه امروز در ایران زندگی میکنند و واجد شرایط رأی دادن هستند، تصمیم بگیرند، آیا منطقی نیست که آیندگان نیز همین را بگویند، و انتظار داشته باشیم رفراندوم تعیین سیستم هرچند سال یکبار تکرار شود؟
واقعیت امر این است که همه اینها بازی های سیاسی است. اگر رضا پهلوی واقعأ معتقد بود که یک شهروند عادی ایرانی است، وی سالها پیش از تخت سلطنت کناره گیری کرده بود، تا در شرایط مساوی با هر شهروند دیگر قرار گیرد، با حقوق سیاسی برابر. اگر رضا پهلوی اجازه دارد منصب سیاسی خود را از طریق موروثی منتقل کند، چرا از طریق همین رفراندوم، دیگران نیز نتوانند همان امتیاز را برای خود کسب کنند، آنگونه که در عصر فئودالیسم، در ایران و نقاط دیگر، بسیاری از مقامهای دولتی موروثی بوده اند، و نه فقط مقام پادشاه. و یا بالعکس چرا فرزند وی بایستی بتواند حق پادشاه شدن داشته باشد، و فرزند دیگران از چنین حقی محروم باشد. کجای این سیستم امکان برابر شهروندان و انتخاب بر مبنای شایستگی است؟
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.comپانزدهم بهمن ماه 1391
February 3, 2013
مقالات مرتبط:
رضا پهلوی آلترناتيو دموکراتيک ايران را نمايندگی نمی کند
http://www.ghandchi.com/741-reza-pahlavi-not-democratic-alternative.htm
سلطنت يعني تبعيض بر مبناي اصل و نسب
http://www.ghandchi.com/499-MonarchyDiscrimination.htm
چه کسی در مورد رابطه رضا پهلوی و پرويز ثابتی دروغ می گويد؟
http://www.ghandchi.com/740-reza-pahlavi-parviz-sabeti.htm